سرکردهٔ قضاییهٔ جلادان در آخرین روز خرداد یک گفتگوی طولانی بهمناسبت «هفته قوه قضاییه» با شبکهٔ یک رژیم داشت که جمله به جمله آن نشاندهندهٔ استیصال و بنبست در نظام ولایت است. او همچنین، گوشههای دیگری از دو خط کار اصلی نظام در داخل کشور یعنی غارت و چپاول سیستماتیک از سویی و سرکوب و اختناق نهادینه شده از سوی دیگر را به نمایش گذاشت.
اژهای در این گفتگو، ناخودآگاه لیستی از همه بدبختیهای نظام را برشمرد و هیچ راهکاری و برونرفتی برای آنها مشخص نکرد. او بهطور ضمنی نشان داد نظام پابهگورش در کلاف سردرگم بیبرنامگی، تنها از این ستون به آن ستون میپرد.
اعترافات ناگزیر
در سال ِ بیمسمای «رشد تولید»، اژهای جلاد به نابودی تولید و تعطیلی بنگاههای تولیدی در اثر سیاستهای ضدمردمی رژیم اعتراف میکند: «با توجه به این فشارهای دشمنانی که بر ما میآورند و این تحریمهای ظالمانهای که اجرا کردند امروز ممکن بود بیش از این کارهایمان تعطیل شود بنگاههای کوچک و بزرگمان به تعطیلی بگراید ممکن است نتوانند از ظرفیت خودشان استفاده کنند».
او که یکی از مسئولان ارشد نظام است که خط فقر به مدار ۳۰میلیون رسیده است اعتراف میکند که اصلیترین دغدغهٔ مردم موضوع خوراک و زنده ماندن شده است: «ما میگوییم مسأله اول کشور یعنی مقام معظم رهبری میفرمایند صاحبنظران میفرمایند خود انسان احساس میکند که مسأله اولیه کشور امروز مسأله اقتصاد هستش»
او در اذعان به چپاول گسترده در گلوگاههای کشور افشا میکند که هیچ نظارت دقیق و قانونی برای این گلوگاهها که هر کدام میتواند منبع قاچاق میلیاردها تومان باشد، در نظر گرفته نشده است؛ سهل است حتی تعداد آنها نیز از نظر آماری مشخص نیست: «من دستور دادم که بازرسی کل کشور روی اونها متمرکز بشود آسیبشناسی کند گلوگاهها را بشناسد... این را دادیم به دولت... البته ممکنه ما بگیم آقا دویست و ده تا گلوگاه است ایشان بگوید دویست است به صد و هشتاد است بگوید دویست و پانزده تا است این مهم نیست چند درصد بالا و پایینش مهم نیست»!
اژهای در حرفهایش لو میدهد که قضاییه در نظام آخوندی اگر در ایجاد رعب و وحشت کم نمیگذارد و اگر در صدور حکم اعدام رکورد میزند و اگر با خردهدزدهای پایین جامعه بهشدت و قاطعانه برخورد میکند ولی احکام سنگین برای اختلاسهای کلان، با باندبازی و سفارش و قانونسازی و تغییر کلمات بهسادگی ارسال یک نامه، منتفی میشوند: «ما محاکمه کردیم چون بعضاً هم سه تا و بیشتر جرم داشتن... قانون الزام داشت که قاضی حداکثر مجازات که همان ۲۰سال را بدهد ۲۰سال داد اما یکدفعه بانک مرکزی آمد نامه نوشت گفت آقا اینها اخلال نیست اینها اخلال نیست اینها اخلال نیست دیوان عالی کشور همه اونها را نقض کرد همون بیست سال را نقض کرد اون سازمانیافته را مثلا غیرسازمانیافته کرد»!
«اون هجده تا» مهم نبود!
اژهای گوشخوار که میخواست اهمیت کار خود را در نظام به رخ بکشد ناخودآگاه به یک فقره دانهدرشت از کلاندزدیهایی اشاره میکند که به نام صادرات کالا انجام شده ولی از بازگشت ارز آن به کشور خبری نشده است: «یکی از مسئولان وقت بانک مرکزی اومد توی جلسه... گفت که آقا یک عدد بالایی گفت اگر اشتباه نکنم مثلا هجده میلیارد دلار یک عددی گفت بالاخره گفت این مقدار از ارز صادراتی برنگشته»! در ادامه با توضیحات اژهای، دزد اصلی مشخص و معرفی میشود: «آمدند لیست دادن تو اینها از دو دلار بود گفتم ما دنبال این بودیم؟ بین خود و خدا دنبال دو دلار بودیم؟ دنبال صد دلار بودیم؟ دنبال هزار دلار بودیم؟ خب بخش عمدهاش مشخص شد که از بعضی از شرکتهای وابسته به دولت هستش»! و خلاصه معلوم میشود که این دولت – رئیسی یا روحانی فرقی نمیکند – بوده که سرنخ همه قاچاق ارز را در دست خود داشته است. در پایان این بخش هم اژهای آب پاکی را روی دست مجری میریزد که خیلی دنبال بازگشت «اون هجده تا» نباشد؛ گویا فقط هجده سکهٔ یک تومانی بوده است: «مجری: چقدرش رو موفق شدید برگرداندید؟ اژهای:... مهم نبود که حالا اون هجده تا چقدر وصول شد مهم بود که خیلیها خودشون رو جمع کردن، ادامه ندادن اون رویه را»!
کابوس قیام
اما اژهای در نهایت کابوس خود و نظامش را از آن راز مگو بر زبان میآورد. او هم مثل سایر سران نظام ماههاست که مدعی پایان قیام و تثبیت نظام هستند ولی با وحشت اذعان میکند که حتی اکنون نیز قادر به بیان عظمت و ابعاد قیام نیست و تنها میتواند از اینکه برای چندمین بار سرنگون نشده است خدایش را شکر کند: «اون چیزی که دشمن میخواست انجام بده ما نتونستیم بیانش بکنیم منهم الآن نمیتونم واقعاً بیانش کنم وقتی انسان نگاه میکنه به مسائل پشتپرده و روی پرده و تصمیماتی که داشتند به جزء جزءش نگاه میکنه میبینه که واقعاً قدرت پروردگار بود که خنثی کرد درسته همه دستگاهها تلاش کردن کوشش کردند اما واقعاً عنایت پروردگار بود»!
به این ترتیب، برای هزارمین بار ثابت میشود که کابوس قیام تا روز سرنگونی دست از سر تصمیمگیرندگان این رژیم وحشی بر نمیدارد چرا که آن قیام فراگیر، برآمده از واقعیت جامعهٔ جوشانی است که تحملش از چهل سال چپاول و غارت و سرکوب و اختناق به پایان رسیده و دیگر کوچکترین اعتمادی به سران رژیم ندارد. بنابراین تمام معضلات لاینحلی که اژهای در این گفتگو به آنها اشاره کرد با پیروزی قیام دموکراتیک و بنای یک حاکمیت مردمی حاوی استقلال قوا امکانپذیر است.