در این سالیان، کهکشان گردهمایی بزرگ مقاومت ایران عرصه قدرتنمایی مردم ایران بوده است. در این عرصه از سازمان پیشتاز مقاومت مردم ایران تا یاران شوراییشان گرفته تا زندانیان سیاسی از سیاهچالهای اوین و گوهردشت و زندان مرکزی تهران تا زندان زاهدان و اردبیل و اصفهان همراه با اقشار گوناگون و ملیتهای مختلف ایران، صفدرصف حاضر بودهاند.
زندانیان سیاسی از زندانهای مختلف تهران نوشتند ایرانی کوچک در ویلپنت و گفتند کهکشان پیوسته طنین رعدی و تشعشع برقی است در آسمان شبزده میهن.
زندانیان مقاوم دیگری از تهران و زابل و زاهدان پیام دادند که از همان کنج زندان خود، خود را در میان جمع ما و همراه ما میبینند و خواستند در ویلپنت فریاد آنها باشیم. به ما گفتند و از ما خواستند با صدای هر چه رساتر طنین فریاد آزادیخواهی آنان باشیم. صدای کودکان کار، صدای کودکانی که بهدنیا نیامده بر سر جسمشان معامله شده است، صدای کارگران و زحمتکشانی باشیم که برای رساندن لقمهیی نان بر سفره خانواده رنجورشان ناگزیر از فروش کلیه و قرنیه چشم خود شدهاند. از ما خواستند صدای زنان باشیم، صدای زنان ایرانشهر، صدای دانشآموزان شینآبادی و دانشآموزان تجاوزشده تهران و خرمآباد و سایر شهرها باشیم. صدای کولبران زحمتکش کردستان و کارتنخوابها و گورخوابها باشیم.
از آنجا که مقاومت آزادیستان مردم ایران، در این گردهمایی رژیم را در تمامیتش هدف گرفته است، تنها کانون امید مردم ایران نیست، بلکه قطب امید آزادی مردم منطقه نیز شده است. بسیاری از مشتاقان و مبارزان آزادی از سوریه و سایر کشورهای منطقه چشم امیدشان به این کانون پرتپش آزادی مردم منطقه دوخته شده است. بسیاری از آنان خود را به این اجتماع بزرگ رسانده و صدای رسای مردم محرومشان میشوند.
واقعیتی که نباید فراموش شود این است که امسال سال دیگری است. امسال قیام بزرگ مردم ایران را پشت سر گذاشته و انفجار بزرگ اجتماعی را در پیش رو داریم، با هزاران کانون شورشی در جای جای میهن اسیر که انعکاس نبض پرتپش مقاومت مردم ایرانند. پس امسال کسی صدای کسی نیست. امسال ما همه یک صف و در برابر آن ستمکاران عمامه بر سر، میرویم که در این شب تیره آتشفشان کنیم.
آری امسال سال رزم رزمهاست. رزمی که از اولین شهدای ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰، تا شهدای قتلعام سال ۶۷ در آن حضور دارند. شهدای قیام ۷۶، قیام ۸۸ و قیام ۹۶ صفدرصف در آن حاضر و ناظرند.
ویلپنت امسال تنها صحنه حضور و قدرتنمایی خدای آزادی در برابر ناخدای استبداد نیست، بلکه جزیی است از صحنه رزم نهایی برای سرنگونی دشمن ضدبشری.
امسال چون سالهای قبل تنها این نیست که من و تو شهیدان و همشهریان و همبندیان از دست رفته را نمایندگی کنیم. صحنه ویلپنت امسال جزیی است از کارزار سرنگونی. دشمن به درستی این را دریافته است و با تمام توان به مصاف آن آمده است. با تمام وزن حکومتی و با تمام اهرمهایی که غصب حاکمیت مردم ایران در اختیارش نهاده، تلاش برای به شکست کشاندن آن میکند. پس بر من و ما، بر من و تو است که با تمام وجود در این کارزار حاضر شویم. هر حضور یک سنگر در برابر دشمن است. هر صدا یک شلیک به قلب شب ظلمانی استبداد مذهبی است و هر حاضر گفتن ما در آن صحنه، آغاز هزیمت دشمن است. پس صحنه ویلپنت صحنه رزم با دشمن است بشتابیم که گاه روی کردن به این نبرد پرشکوه است.