یادداشتی با الهام از سخنرانی مریم رجوی در بروکسل ـ اجلاس قیام ایران، نقش جوانان و زنان، چشمانداز جمهوری دموکراتیک
همزمان با نخستین سالگرد قیام ۱۴۰۱، مقاومت ایران در ابتکاری پیشدستانه اقدام به برگزاری یک اجلاس در بروکسل کرد. در این اجلاس که «قیام ایران، نقش جوانان و زنان، چشمانداز جمهوری دموکراتیک» نام داشت، مریم رجوی بهطور مستقیم برای شخصیتهای دعوت شده به این اجلاس و نیز ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت سخنرانی کرد. سخنرانی مریم رجوی بهصورت زنده از سیمای آزادی پخش شد و در شبکههای اجتماعی در اختیار هموطنان قرار گرفت و در ادامهٔ سایر فعالیتهای جهانی ایشان خبر از زنده بودن مقاومت و قیامی داد که خامنهای و آخوندهای حاکم بر میهنمان را به رعشههای جنونآسا وادار کرده است.
اقدامات خامنهای برای سرکوب قیام
طی نیمه دوم سال گذشته شاهد بودیم که خامنهای، پیشوای فاشیسم ورشکستهٔ دینی برای پیشگیری از سرنگونی اجتنابناپذیر، دست به اقدامات مختلفی زد؛ مانند:
۱ـ سرکوب و کنترل بیشتر و ادامهٔ سیاست انقباض
۲ـ دستگیری و اعدام قیام آفرینان
۳ـ ایجاد محدودیت برای دانشجویان و تصفیهٔ استادان معترض
۴ـ فشار بر زندانیان سیاسی و هواداران مجاهدین
۵ ـ سرکوب بلوچستان به پاخاسته
۶ـ خط و نشان کشیدن برای گروههای کرد ایرانی در کردستان عراق
۷ـ افزایش هیستریک دروغ، دسیسه و شیطانسازی علیه مجاهدین در داخل و خارج ایران
اما اما اما این قیام و سلسلهجنبانان هوشیار، شجاع و خستگیناپذیر آن هرگز متوقف نشدند. اکنون در نخستین سالگرد شهادت مهسا امینی و آن قیام جسورانه و فراگیر هستیم.
آویختن به شرق و غرب عالم از ترس سرنگونی
مورد اخیر از مجموعه اقدامات سرکوبگرانهٔ رژیم، بهراستی مرزهای وقاحت و پاچهورمالیدگی را درنوردیده است. صدور کیفرخواست برای ۱۰۶تن از مسئولان و اعضای مقاومت و تعیین وکیل تسخیری برای محاکمهٔ آنان یک اقدام مضحک و عجزآلود بود. جعل خبر و انتشار افترا علیه سازمان مجاهدین خلق ایران به حجمی حیرتآور بالغ شده است. همچنان که رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران برای دوران انتقال، در سخنرانی خود اشاره کرد: «فقط در سه ماه اخیر، دو خبرگزاری اصلی سپاه پاسداران بیش از ۲۳۰بار علیه مجاهدین دروغ و جعل و افترا منتشر کردهاند. هر یک از این خبرها به نوبه خود توسط ۵۰رسانه سراسری دیگر رژیم منتشر شده است. در سه ماه گذشته حدود ۱۲هزار خبر جعلی فقط توسط این دو خبرگزاری علیه مجاهدین منتشر شده است»
البته این همهٔ اقدامات خامنهای و سران ترسخوردهٔ او نبوده است. آنها این بار بهگونهیی افسارگسیخته به شرق و غرب عالم دخیل بستند؛ چرا؟
برای اینکه خوب میدانستند که مجاهدین الهامبخش کانونهای شورشی در داخل ایران هستند. یک مقاومت سازمانیافته و سراسری را نمایندگی میکنند. آنها با اثرگذاری خود بر قیام ایران مانع از آن شدهاند که ارتجاع و بورژوازی همزاد آن، این قیام تحسینانگیز را از مسیر اصولی خود منحرف کرده و تاریخ را تکرار کنند.
میدانستند که مردم ایران با سلسله قیامهای وقفهناپذیر خود آنها را طرد کردهاند.
آنها بهرغم شعارهای فریبندهٔ خود مبنی بر «استکبارستیزی!» از ترس خشم برافروختهٔ مردم ایران دست دامن «شیطان بزرگ!» شدند تا با معامله و زدوبند بهزعم خود شورای ملی مقاومت و مجاهدین را از قیام به وظیفهٔ تاریخی خود بازدارند و از این طریق سرنگونی خود را به تعویق بیندازند.
قیام ایران در کمین عمامهداران
خامنهای و گماشتگان لرزان و هراسان او روزی نیست که برای پوشاندن ترس خود از مقاومت ایران و سرنگونی در چشمانداز، در مورد تروریسم و برنامهٔ موشکی و اتمی خود طامات نبافند و رجز نخوانند ولی همه میدانند که این نوعی آوازخواندن در تاریکی از شدت ترس است.
آنها برای جلب رضایت مماشاتگران خارجی وانمود میکنند که توانستهاند قیام را سرکوب کنند ولی واقعیتهای میدانی ایران نشان میدهد که جوانان ایرانی اکنون برای بهزیر کشیدن دیکتاتوری دینی به روشهای جدید روی آوردهاند. بهاعتراف مقامهای رژیم هر ماه تعدادی از عوامل سرکوب بهدست همین جوانان انگیزهمند از پا درمیآیند.
«هر هفته بدون استثنا اقشار مختلف مردم نظیر بازنشستگان، کارگران، پرستاران، استادان و بهخصوص ساکنان مناطق محروم دست به اعتراض میزنند».
مقاومت سازمان یافتهٔ کانونهای شورشی هر روز در داخل کشور به فعالیتهای جدیدی برای دریدن تور اختناق دست میزند و جوانان بیشتری به کانونهای شورشی میپیوندند.
پارامترهای قیامزا، مانند گرانی سرسامآور کالاهای بنیادین و تورم سقف شکسته و نیز به خاک سیاه نشستن مردم بر اثر چپاول داراییهای آنان از سوی نهادهای دولتی، نه تنها از بین نرفته بلکه سیر تصاعدی طی میکند.
مجموعهٔ این عوامل سبب شده است ایرانزمین در آمادگی اجتماعی برای خیزش و قیام باشد.
دو دستآورد مهم مقاومت ایران
بهرغم افول و شکنندگی نظام ولایت فقیه، همانطور که در سخنرانی رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت خاطرنشان شد، مقاومت ایران در قیام ۱۴۰۱توانست دو دستآورد مهم را به ثبت برساند:
یکم ـ استوارکردن مرزبندی «نه شاه و نه شیخ» و برافراشتن پرچم «جمهوری دموکراتیک».
دوم ـ مستحکم کردن حصارهای جبهه خلق در برابر هر نوع دیکتاتوری و وابستگی و باز کردن مشت افراد و جریانهای دودوزهباز که برای انحراف و مصادرهٔ قیام خیز برداشته بودند؛ و الیگارشی رسانهیی تمام قامت از آنان پشتیبانی میکرد.
با این دو دستآورد است که بهیقین میتوان گفت آینده ایران «به نام انقلاب دموکراتیک، آلترناتیو دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک مهر شده است».
آری به این اعتبار است که «به یقین میتوان گفت برخلاف انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی این بار انقلاب ماندگار است و سرقت آن امکانپذیر نیست».