728 x 90

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سبز

رزمندگان آزادی در اشرف۳ ضمن گلگذاری با یاران قتل عام شده تجدید عهد می‌کنند
رزمندگان آزادی در اشرف۳ ضمن گلگذاری با یاران قتل عام شده تجدید عهد می‌کنند

اشرف۳، قلب تپندهٔ جنبش مقاومت ایران، در دومین سالگرد قیام آبان، آغوش خود را به روی قهرمانانی گشود که به نیابت از قتل‌عام‌شدگان تابستان۶۷ به دادگاه حمید نوری در دورس رفته بودند تا علیه دژخیم گرفتار شدهٔ خامنه‌ای شهادت بدهند. آنان هنگام بازگشت از دادگاه از روی فرش قرمز استقبال عبور کرده و در بدرقهٔ دستها و پرچمهای در اهتزاز یاران‌شان، با قطره‌های درشت اشک بر گونه‌هایشان با شهیدان قتل‌عام پیمانی دوباره بستند.

کیمیای عشق سرخ را ببین!

هیچ کس گمان نداشت این

برای نخستین بار زندانیان عبور کرده از راهرو مرگ، در جایگاه شاکی قرار گرفتند و یک کارچرخان مرگ در جایگاه متهم.

برای نخستین بار جای حاکم و محکوم عوض شد.

برای نخستین بار پیش از واژگونی سلطنت شیخ، خلق طعم شیرین شکست و خزلان آنان را چشید.

برای نخستین بار... آری، اما برای بیشمار بار اثبات شد که مرگ بر جهان مرگ‌فرمایان و مرگ‌چرخانان نیز می‌گذرد.

روزگاری سیف فرغانی، شاعر قرن هفتم و هشتم هجری، با دیدگانی اشکبار و دلی سوزان شاهد ایلغار سپاهیان مغول بر خاک میهن عزیز مان ایران بود و با ابیات قصیدهٔ ماندگار خود افول محتوم آنان را پیش‌بینی می‌کرد. آن روز ممکن بود او انقراض ایلخانان مغول را بر سرزمین باستانی خویش به چشم ندیده باشد؛ ولی سرشار از نیروی امید و ایمان به تغییر و دگرگشت اوضاع بود. می‌دانست که ظالمان دیری نخواهند پایید.

ما اکنون به چشم می‌بینیم که در زمانهٔ ما این مرگ تلخ در حال وزیدن بر بساط و سماط دین‌فروشان است. عمامه‌دارانی که با مستمسک قرار دادن یک آیین جهانی آمده بودند تا گلسرای ایران را به بوم محنت تبدیل کنند، اینک آشیان دولت‌شان در حال ویرانی است.

شرایط برای نیروهای انقلابی، دگرگونی‌جویان و تغییرآفرینان هرگز ساکن و پابرجا نیست. آنها در ورای زوزهٔ تازیانه‌های ستم، فریادهای عاصی خلق را می‌شنوند که به توفانی بنیان‌کن تبدیل می‌شود و سرانجام دیوارهای زندان را می‌شکافد. آنها یقین دارند که نیروی مهارناپذیر مردم فراتر از قدرت استبداد است و وقتی به‌حرکت درآید قادر است ممنوع‌ها، نبایدها و هنجارهای دیکتاتورساخته را در هم بریزد و در آتش خشم خود خاکستر کند.

قاتلان بهترین فرزندان ایران‌زمین را از حسابرسی و پادافراه خلق گریزی نیست. دادگاه حمید نوری، تجسمی از تحقق این بشارت است.

این دادگاه اگر چه یک کاسب مرگ را محاکمه می‌کند ولی این محاکمه در حقیقت محاکمهٔ ابراهیم رئیسی و علی خامنه‌ای است. محاکمهٔ حکومتی است که در مدت استیلای خود بر این خاک جز به تحکیم سلطهٔ خود ـ به بهای بر سوگ و خاکستر نشاندن ایران و ایرانی ـ نیندیشیده است؛ جز گستراندن زندان و شکنجه و تیرک تیرباران و بافتن طناب دار، چیز دیگری در چنته نداشته است؛ جز یغمای سرمایهٔ نسل‌های گذشته، کنونی و آینده ایران کار دیگری بلد نبوده است؛ جز به ساختن و باز هم ساختن سلاحهای کشتار جمعی و اختراع ادوات قطع دست و پا و از حدقه درآوردن چشم به تکنولوژی دیگری روی خوش نشان نداده است؛ جز مرگ و مرگ و باز هم مرگ ضربدر نکبت و ادبار درآمدی نداشته است.

اکنون روزگار افول این افعی مرگ‌آشام فرا رسیده است. جنبش دادخواهی با گام‌های بلند، پیوند خورده با خشم خونین آبان عرصه را بر جلاد۶۷ تنگ کرده است.

چه کسی گمان می‌کرد سرهای بر دار رفتهٔ سربداران و بدنهای مخفیانه دفن شده در گورهای جمعی آنان ۳۳سال بعد، این‌چنین گل دهد و قاتلان را به حسابرسی بکشد.

این فصل دیگری است که بشارت گامهایش با نو به نو طلوع همراه است. باید از آن قبس برگرفت، در همه جای میهن افشاند و با بالهای حریق‌گستران کانون‌های شورشی در آن دمید تا آتش فرخنده‌اش سیاهی و زمهریر را ذوب کند.

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سبز

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9ee8c2ce-60d1-4d4d-b573-734f18d975c1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات