گردهمایی جهانی ایران آزاد در ۲۷تیر۹۹ یک برگ برندهٔ قوی مقاومت ایران بود که در سالگرد تجدید عهد با شهیدان قیام تیر ۱۳۳۱ به رهبری پیشوای ملی، دکتر محمد مصدق بر زمین زده شد. این گردهمایی از سوی دیگر یادآور سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت بهعنوان یک آلترناتیو دیرپا و فراگیر بود.
منشوری مولد رنگهای رنگینکمان
گردهمایی جهانی ایران آزاد توانست دلها، نگاهها، توجهها، لبخندها، اشکها و ابراز احساسات ۳۰هزار نقطه از سراسر جهان را در خود سمبلیزه و متبلور نماید. در یک سر این گردهمایی، شخصیتهای اثرگذار و نیز شرکتکنندگان از پنج قارهٔ جهان در دیگر سر پشتیبانان مقاومت ایران و اشرفنشانان شرکت داشتند، در سری دیگر کانونهای شورشی و خلق قهرمان ایران. گویی یک منشور چند وجهی بود که از هر سو که به آن مینگریستی رنگی از رنگهای زیبای رنگینکمان را تداعی میکرد؛ رنگهایی که در روند و آیندشان با هم یک رنگ سپید میساختند؛ رنگی از جنس نور و یکتایی و همتایی، همنبضی، همقلبی و همبستگی. در کانون این همبستگی شورانگیز مریم رجوی قرار داشت که با پرچم خوشرنگ ایران در دست پای بر خاک اشرف۳ سفت کرده بود تا فردای ایران آزاد را ترسیم نماید.
رژهٔ عظیم و قدرتنمایی خیرهکنندهٔ مقاومت
این گردهمایی یک رژهٔ عظیم و یک قدرتنمایی خیرهکننده برای آلترناتیو دموکراتیک نظام ولایت فقیه بود. رژهای که رژه روندگان بیشمار آن در پیشاپیش، شهیدان قیام تیر۱۳۳۱ و در پساپشت آنها شهیدان قیام ضدسلطنتی و به ترتیب ۱۲۰هزار شهید آزادی در انقلاب نوین مردم ایران بودند. این رژه در تداوم خود به مقاومتکنندگان و پایداران میرسید و همراه با آنان ادامه مییافت.
نماد کانونهای شورشی در کنار نماد آزادی
آنچه را که گفتیم میتواند در نماد کانونهای شورشی ـ که در اشرف۳ در ادامهٔ نماد آزادی ساخته شده است به چشم دید ـ چشمهیی از مقاومت که بر صخرهساران ایستادگی، از زیر پای فرزندان مقاوم ایران میجوشد و در بستر خود رودی از شقایق را با پرچمهای سرخ و داغنشانشان به اهتزاز درمیآورد؛ رودی الماسگون که در کبودسار حاکمیت عمامهداران بر میهن ما هیچگاه از تپش و پویش نایستاده است. رودی که شرف ایران و ایرانی را در سیاهترین ادوار تاریخیاش نمایندگی میکند و سرانجام در نماد سپیدفام آزادی، آرام میگیرد، متبلور میشود و در قامت دو شیر شمشیر به دشت به خورشید آزادی ایران نماز میبرد.
چند نتیجهگیری
مقاومت ایران با این گردهمایی خیرهکننده چند واقعیت سرسخت را به اثبات رساند:
۱ـ برخلاف مزدبگیرانی که القا میکنند ایران آیندهای ندارد و کسی نیست تا قیام مردم ایران را رهبری کند و از آن البته این رژیم را نتیجه میگیرند، ایران و ایرانی از یک جایگزین سیاسی ـ قدرتمند و همهجانبه برخوردار است.
۲ـ این جایگزین با اصالتی تکیه داده بر تاریخ مبارزات ملی ایران، از مشروطه تا جنبش ملی کردن صنعت نفت، آرمان آزادی را نمایندگی میکند.
۳ـ این جایگزین از این افتخار برخوردار است که هیچ سنخیت و سازشی با دیکتاتوری آخوندی نداشته و ندارد، بلکه تمامعیار با آن پنجه در پنجه است. این بهمعنای آن نیست که خواهان بازگشت به دوران سلطنت باشد.
۴ـ این جایگزین از مشروعیت بینالمللی برخوردار است و طی ۴دهه جنبش مقاومت ایرانیان آزاده را راهبری و نمایندگی کرده است. ناوگانی از شناختهشدهترین رهبران و سیاستورزان جهانی با تأثیرپذیری از آرمان آزادی مریم رجوی و حقانیت مقاومت به آن پیوستهاند و دفاع از آن را تعهد خود میدانند.
۵ـ این جایگزین از اشرفنشانانی برخوردار است که فداکاری، وقتگذاری، بذل مال و امکانات و همیاری با آن گرما و سرما نمیشناسند و آزادی ایران را تعهد اول و آخر خود میدانند.
۶ـ این جایگزین علاوه بر بال سیاسی (شورای ملی مقاومت) از یک ارتش آزادیبخش و ملی برخوردار است که اینک در کسوت اشرف۳ تضمین آینده ایران در برابر هر تحول مفروض است. کادرهای جان بر کف و حرفهیی این ارتش خود را وقف مردمشان کردهاند. با این کادرها هر ناممکن را میتوان ممکن کرد. از این نقطه به بعد وجه افتراق این مقاومت با مدعیان آلترناتیو و آلترناتیوتراشان آشکار میشود. به آنها باید گفت اگر دارید مانندش را بیاورید. آزادی را در زمین خشک و خالی به بار نمیتوان آورد. آزادی بها و خونبها میخواهد. مدعی وقتی حاضر نیست چنین بها و خونبهایی را بپردازد، شیادی بیش نیست که میخواهد آزادی را به دکان شهرت و قدرت تبدیل سازد.
۷ـ پایگاه اصلی این جایگزین در داخل ایران و در شهرها و خیابانهای شورشی است. یارانی دارد که با خطرکردن به کار افروختن شعلههای فروزان آتش در زمستانآباد مرگ بردهٔ آخوندی مشغولاند. این نیز یک وجه افتراق جدی این مقاومت با مدعیان کاذب جانشینی این رژیم است.
یک تصویر و یک دنیا پیام
گردهمایی جهانی ایران آزاد، آنچه را که گفتیم و آنچه را که باز باید بگوییم و کم گفتهایم در خود بهصورتی گویا به نمایش گذاشت. قرار گرفتن رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت، مریم رجوی در کانون این منشور، نگاههای شیفتهٔ او به چهرهٔ هزاران ایرانی مشتاق و پشتیبانان مقاومت و همچنین نشان دادن علامت پیروزی و گره کردن مشت در همراهی با کانونهای شورشی، این همه را در خود و با خود بارز کرد.
این گردهمایی، جهان را به خانهٔ اشرف آورد و مهمان خیابانها و اماکن آن کرد؛ همچنان که اشرف را برداشت و با خود به خانههای مردم ایران برد؛ اشرف، شهری که روزگاری دراز در محاصرهٔ تیغ و تبر و سیمهای خاردار بود و قاتلان آزادی کشتن مجاهدانش را جشن میگرفتند.
این چه بذری است که روییده چنین معجزهوار
کهکشان گونه و جنگل وش و همرنگ بهار
آن که اسطوره شد آن روز در آن سرخ پگاه
صف به صف، خانه به خانه، شده از یک به هزار