این روزها در خبرها و تحلیلها، موضوع جدیدی تحت عنوان «ترمیم کابینه دولت روحانی» در جریان است. در دولتهای دوازدهگانه نظام جمهوری آخوندی، موضوعی بهنام «ترمیم» چندان سابقهیی نداشته است. اگر هم نمونههایی بهندرت یافت شود، ناشی از درگیریها و تضادهای داخلی دولت و نظام بوده است که آن را هم باید جابهجایی مهرهها نام نهاد و نه «ترمیم».
طرح موضوعی بهنام «ترمیم کابینه» در نظامهای دیکتاتوری بهطور عام مبین و گویای شرایطی ناشی از تحولات اجتماعی و سیاسیِ داخلی و یا فشارهای خارجی میباشد. بهعنوان نمونه میتوان به ترمیمهای پیاپی دولت در ۵ماه پایانی نظام سلطنت در سال ۱۳۵۷اشاره نمود.
نکته بسیار مهم که یادآوری آن ضروری بهنظر میرسد، این است که وقتی نظامی با برگهایی تحت نام «اصلاحات» در درون و «مماشات» در بیرون، نمیتواند هیچ تغییر و «ترمیم»ی در ساختارش ایجاد کند، آیا با بازیِ جابهجایی چند مهره قسم خورده به اصل ولایت فقیه ـ که اساس ساختار نظام است ـ میتواند از این آلبوم قطور فریب و بازی در وقت اضافی، برگی بیرون بکشد؟
آنچه برای همگان ـ بهخصوص مردم ایران و نظام آخوندی در دو سر یک طیف ـ مبرهن و آشکار است، شرایط جوشان و سیر تحولات سیاسی و اجتماعی و بینالمللی علیه موجودیت حاکمیت ولایت فقیه است. این شرایط را که بیهیچ تردیدی اثرگذارترین عوامل برای دست زدن به نمایش مفتضح ترمیم کابینه (فقط با تغییر یک مهره که آن هم مدت ریاستش رو به اتمام بود) میتوان در سه واقعیت و تحول مهم خلاصه کرد:
۱ـ آنچه زیر ذرهبین توجه و خواسته عموم مردم ایران میباشد ـ و هر روز و هر هفته و ماه هم شدت و شعله بیشتری میگیرد ـ تغییر کل ساختار این حاکمیت است. این اراده و خواست را مردم در تظاهرات و اعتراضات و قیامهای پیاپی فریاد کرده و کوتاه نیامدهاند.
این واقعیت را واعظی رئیس دفتر روحانی در روز چهارشنبه ۲۷تیر با اشاره به دیدار اعضای دولت روحانی با خامنهای و با اشاره به «شرایط جدید» اینطور سربسته اعتراف میکند: «همه این شرایط میطلبد که برخی اعضای کابینه که در شرایط عادی توسط آقای رئیسجمهور انتخاب شدهاند، تغییر کنند».
۲ـ در زمینه خارجی و بینالمللی، فشار دو موضوع بحرانیِ برجام و حقوقبشر، بهطور برگشتناپذیری دامن حاکمیت ولایت فقیه را گرفتهاند. این دو بحران که زمینههای اصلیشان به مبارزات و پایداریهای مردم ایران بازمیگردد و ناشی از آن میباشند، بازتاب و اثر مستقیم و بنیانکن بر کلیت نظام آخوندی خواهد گذاشت.
۳ـ شدت گرفتن تضادهای داخلی باندهای حاکمیت، از مراحل کمی عبور کرده و دارد به ساختار نظام کشیده میشود. این تحول هم بیشک ناشی از عامل اول یعنی اعتراضات و قیامهای سراسری مردم میباشد.
مجموع این سه واقعیت و تحول، کل حاکمیت ولایت فقیه را در بحران موجودیت فرو برده است. از این رو زیر نظر و موافقت و کنترل خامنهای، موضوع ترمیم بهعنوان سوپاپ اطمینان استمرار نظام طرح میشود.
در اجرای این بهاصطلاح ترمیم، آنچه به روال همیشگی از کوزه نظام آخوندی بیرون میتراود، در بستهیی مرکب از ابتذال، دروغگویی، پشت هماندازی و فریبکاری ارائه میشود. بهطوری که سرانجام آن فقط جابهجایی یک مهره یعنی استعفای رئیس بانک مرکزی میشود که او هم دورهاش رو به اتمام بود. حسن روحانی بهمثابه بازارچرخان چنین بستههایی به مبتذلترین شکل ممکن علت خشم مردم غارتشده و مالباخته علیه سیف رئیس کل بانک مرکزی را مبارزه او با فساد عنوان کرد: «آقای سیف مدیری بسیار سالم و ارزشمند، بهخوبی به وظیفهشان عمل کردند. مبارزه با فساد در زمینه مؤسسات غیرمجاز به نام دکتر سیف در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. او با همه توان با این فساد مبارزه کرد و این غده سرطانی را در آورد»! (چهارشنبه، ۳مرداد)
کافیست دوربین را از ایرادات روحانی برداشته و از پنجرهٔ اتاقش بر روی مردمی زوم کرد که لااقل دو سال تمام است جلوی مؤسسات دزد و غارتگر وابسته به حکومت ایستاده و فریاد میزنند و مشت بر کرکرههای بسته این لانههای چپاولگر و فاسد میکوبند تا شاید بتوانند بخشی از سپردههایشان را مسترد کنند.
کافیست پرونده سیف رئیس کل بانک مرکزی را با واقعیتهایی که گریبان مردم ایران را گرفته است، روی میز روحانی گذاشت: ۴برابر شدن نقدینگی، ۳برابر شدن نرخ ارز، کاهش ۷۵درصدی ارزش پول ملی.
اظهارات روحانی آنقدر بار لودگی و وقاحت و ابتذال دارد که حتی نماینده مجلس آخوندی، واقعیت را جلو روحانی میگذارد؛ احمدی لاشکی، ۲مرداد ۹۷: «آقای دکتر روحانی! تا کی میخواهید کشور را به گروگان دکتر سیف بگذارید؟ در اثر سیاستهای نامطلوب وی، بسیاری از مردم به نظام اسلامی بدبین شدند. کی میخواهید تسویهحساب نهایی مؤسسات به سپردهگذاران را اعلام کنید؟ و در ارز و سکه ثبات ایجاد نمایید؟».
از این بازیهای تکراری و ارائة بستههای ابتذالی که بگذریم، واقعیت اصلی این است که خود خامنهای و روحانی و همه اعضای بیت و کابینه و مجلس آخوندی اشراف کامل دارند که با مردم ایران چه کردهاند. بهقول واعظی رئیس دفتر روحانی «شرایط میطلبد».
این شرایط برای نظام آخوندی که مردم ایران پلهای «اصلاحگرایی» و «اعتدالگرایی» را در قیام دی ۹۶خراب کردند و هنوز هم به اشکال مختلف دست از اعتراض و قیام برنمیدارند؛
این شرایط برای نظام آخوندی که عصر طلایی مماشات بینالمللی بدل به روزها و هفتههای آوار مهیب جهانی گشته است؛
این شرایط که از هم پاشیدن ساختار اقتصادی مملکت و تضادهای داخلی مافیای قدرت به واژگونی ستون و خیمه اصل نظام رسیده است،
نشان از بازی «ترمیم» در وقت اضافی دارد! آن هم نه با تماشاگرانی که در استادیوم و دلداده یکی از دو تیم باشند، بلکه همگی به خیابانها و میدانهای شهرها رفتهاند تا «ترمیم» بزرگ ایران را با برکندن و واژگونی نظام و سلطه ولایت فقیه و دلدادگی ۴۰سالهشان به آزادی را فریاد کنند.