بهرغم روضههای وحدت خلیفه ارتجاع برای پرهیز از بیرونزدن شقهٔ درونی رژیم در جریان نمایشهای حکومتی ۲۲بهمن، بحران درونی در همان صحنه بالا گرفت و از صبح سهشنبه ۲۳بهمن تصفیهحسابهای حاد باندی رسانههای حکومتی را پر کرد.
این در حالی است که خامنهای در روز ۱۹بهمن با اشاره به مخالفت امامجمعه کرج با سخنرانی علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم، به باندهای ولایت بحرانزدهاش در مورد بالا گرفتن بحران در ۲۲بهمن هشدار داد و گفت: «یک اختلافنظریست بالاخره شما اون رو قبول ندارید به هر دلیلی. فلان مسئول رو، فلان رئیس رو، فلان آقا رو، شما قبول ندارید، خیلی خوب اشکالی نداره، اما جای تصفیهحساب راهپیمایی ۲۲بهمن نیست».(تلویزیون شبکه خبر ۱۹بهمن ۹۷)
فرصت برای تصفیهحسابهای سیاسی
روزنامهٔ جمهوری اسلامی با اذعان به اینکه «۲۲بهمن فرصتی برای تصفیهحسابهای سیاسی» شده یک فقرهٔ دیگر را از شهر کرج گزارش کرده و نوشته است «امامجمعه انگار که یک تکلیف مهم داشته باشد میکروفن را گرفت و فرمود من فقط یک جمله به مردم میگویم: در آینده کلید را به دست کسی بدهید که بتواند قفلها را باز کند! والسلام».
جمهوری افزوده است: «گویا تضعیف دولت و انتقاد از شخص رئیسجمهور برای یک جریان تریبوندار وظیفهای شرعی شده است. البته ایشان فرصت نکرد بگوید مشکل قفل و کلید چیست و چگونه پدید آمده است ولی ۲۲بهمن فرصتی برای تصفیهحسابهای سیاسی هم شده است». و در ادامه ضمن اعتراف به «چهل سال انحصارطلبی و کینه» پایان یافتن مخاصمات درون حاکمیت را «طبق تجربه» نشدنی ارزیابی کرده و نوشته است: «ای کاش همانگونه که مردم مشکلات طاقتفرسای خود را در خانه میگذارند و به خیابان میآیند، مسئولان نیز در آینده پس از چهل سال، انحصارطلبیها و کینه و دشمنی را کنار میگذاشتند ولی حیف! تجربه نشان داده چنین نخواهد شد».(جمهوری اسلامی ۲۳بهمن ۹۷)
واقعیت این است که حاکمیت ولایت فقیه در چهل سالگی آنچنان در بحرانهای مختلف گرفتار است که بهدلیل بیراهحلی و بنبست، کارشناسان حکومتی نظام به ناگزیر نسبت به وخامت اوضاع ابراز نگرانی کرده و هشدار میدهند.
در چنین شرایط سخت و پرفشاری که بر مردم تحمیل شده است آنها تنها چاره را در این میبینند که در خیابانها خشم و اعتراضشان را نسبت به حکومت و سردمداران آن ابراز کنند. خشمی که خطرناکی آن را رژیم بیخ گوش خود حس میکند و از آن وحشت دارد.
تا عید خدا کند نمانی!
روزنامهٔ ایران ارگان دولت روحانی هم گوشهٔ دیگری از جنگ باندها در جریان نمایش ۲۲بهمن را نوشته که روحانی و علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع را مورد حمله قرار دادهاند و روی پلاکاردها نوشتهاند: «ای آنکه تو عامل گرانی، تا عید خدا کند نمانی!»، «مردم در مسیر انقلابند، ماشاالله آقایان به فکر بخور بخورند، علی برکتالله!» و «کرجیها شاخ شکستند، دهان فتنه بستند!».(ایران ۲۳بهمن ۹۷)
روز ۲۲بهمن کیهان خامنهای تحت عنوان «هشدار راهپیمایان درباره تصویب لوایح FATF» نوشته است: «راهپیمایان تهرانی دیروز ۲۲بهمن با در دست داشتن پلاکاردهایی نسبت به تصویب لوایح مربوط به گروه ویژه اقدام مالی(FATF) تحت فشار دشمنان هشدار دادند.
مردم تهران با حمل بنرهای «از ترس مرگ نباید خودکشی کرد» و «نه به FATF» مخالفت خود را با پذیرش برنامههای این گروه اعلام کردند». کیهان خامنهای در ادامه سایر شعارهای دلواپسان را آورده از جمله: «اجازه نمیدهیم مسئول لیبرال انقلاب ما را زمین بزند» و «مسئولان بروند فکری بهحال خود و آخرتشان کنند».(کیهان ۲۳بهمن ۹۷)
روز وحدت یا روز تفرقه؟
ملاحظه میشود بهرغم دجالگریهای حاکمیت آخوندی که روز ۲۲بهمن «یومالله» نامیده میشود و علیالقاعده میبایست این روز، روز نمایش وحدت رژیم باشد، به روز تفرقه و تشتت درونیاش تبدیل شده است.
زیرا واقعیت بحرانها و اختلاف و تفرقه درونی پوشاندنی نیست لذا به ناگزیر این روز هم به روز تصفیهحساب باندها تبدیل شده است.
آری، بحرانهایی از قبیل لوایح «FATF»، «گرانی»، «سازوکار اروپایی» و مهمتر از همه «بحران اجتماعی» و... را نمیتوان با توصیه و تبلیغات سرش را زیر خاک کرد!
این وضعیت ناشی از شکست و بنبست رژیم در چهل سالگی آن است، شکستی که اگر چه باند خامنهای خطاب به روحانی و باندش میگویند که آنها «بروند فکری بهحال خود و آخرتشان کنند»، اما پرواضح است که این تمامیت رژیم است که به ناگزیر باید «بروند فکری بهحال خود و آخرتشان کنند».
بحرانهای لاینحل و شرایط سخت
واقعیت این است که حاکمیت ولایت فقیه در چهل سالگی آنچنان در بحرانهای مختلف گرفتار است که بهدلیل بیراهحلی و بنبست کارشناسان حکومتی نظام به ناگزیر نسبت به وخامت اوضاع ابراز نگرانی کرده و هشدار میدهند.
آخوند حسن روحانی بهرغم گفتاردرمانی و امیددرمانی و دروغدرمانی نتوانست نسبت به آن ابراز نگرانی نکند آنجا که گفت: «کشور در شرایط سخت قرار دارد» و «نمیتوان مشکلات را صفر کرد».(خبرگزاری مهر ۲۴دی ۹۷)
مشکلاتی که در کشور صفر نمیشود، همان بحرانهای لاعلاجی است که مدام در حال تعمیق و گسترش است.
تحریک گسلهای نارضایتی و ظرفیت شورش
در چنین شرایط سخت و پرفشاری که بر مردم تحمیل شده است آنها تنها چاره را در این میبینند که در خیابانها خشم و اعتراضشان را نسبت به حکومت و سردمداران آن ابراز کنند. خشمی که خطرناکی آن را رژیم بیخ گوش خود حس میکند و از آن وحشت دارد.
آخوند سعیدی در نمایش و مراسم سالگرد ۲۲بهمن در قم، اینچنین وحشت خود را نسبت به نقطهٔ کانونی بحران و خطر ابراز میدارد: «...سوم تحریک گسلهای نارضایتی برای اغتشاش. این جریانهای داخل، بله مردم ممکنه اعتراض داشته باشند، حرف داشته باشند حرفشان حقه ولی یک عده از این اعتراضات و از این حرفها ممکنه سوءاستفاده بکنند و هدف دشمن را پیاده کنند. و چهارم وجود ظرفیت شورش در برخی از اقشار جامعه که بالاخره اونها زیر بار نظام و انقلاب نمیروند و همواره دنبال یک سری حرکتها هستند».
آری، ظرفیت شورشی که امامجمعه خامنهای به آن اعتراف میکند معنایش همان بحران سرنگونی است که مردم و مقاومت مردم ایران به نظام تحمیل کرده و رژیم آخوندی راه گریزی از آن ندارد.