با اعلام اسامی کاندیداهای تأیید صلاحیت شده، جراحی و حذف و تصفیهٔ باند مغلوب قطعی شد. بر اساس اعلام وزارت کشور رژیم آخوندی، واجدین شرایط رأی دادن ۵۷.۹ یا تقریباً ۵۸میلیون نفر و تعداد کاندیداها، برای ۲۹۰کرسی مجلس، ۷۱۴۸نفر است. تعداد کاندیداهای تهران هم ۱۲۰۰نفر است.
از چهرههای شناختهشدهٔ باند اصلاحطلبان تقریباً کسی در میان کاندیداها دیده نمیشود. کسانی هم که تأیید صلاحیت شدهاند، بهقول حجاریان اصلاحطلبان رقیق هستند که در مجلس آینده منشأ اثری نیستند. بنابراین مجلس دوره ۱۱ اگر نگوییم صددرصد، دستکم ۹۵درصد از باند خامنهای هستند. حتی مهرههایی مثل عارف که بهاصطلاح رئیس فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس بود و در تعزیه مجلس همواره نقش نعش را بازی میکرد، ضمن تأکید بر شرکت در انتخابات، اما خودش از کاندیداتوری انصراف داد. یکی دیگر از اعضای مجلس ارتجاع بهنام افشانی نیز از این جماعت که شانس زیادی داشت، او هم انصراف داده است. موضوعی که میتواند نوعی اعتراض یا ریزش محسوب شود.
از موارد انفعال این باند از جمله آن است که مجمع اصلاحطلبان خوزستان اعلام کرد که هیچ لیستی ارائه نمیدهد، چون تا لحظهٔ آخر منتظر تأیید صلاحیت بودند اما خبری نشد؛ بنابراین کسی را در این استان ندارند.
تشتت در باند خامنهای
در میان باند خامنهای هم تشتت و چنددستگی بیداد میکند. دعوای باندهای مختلف این جناح به سطح روزنامهها هم کشیده شده است. تا آنجا که کیهان خامنهای به باندهایی که بهجان هم افتادهاند، شرایط ویژهٔ رژیم را یادآوری کرده و هشدار داده است که «سر گردنه جای کشتی گرفتن نیست». بنابراین مجلس بهاصطلاح «یکدست» آینده هم میدان جنگ و دعوای گرگهای بیت ولایت خواهد بود.
در عرصهٔ جهانی هم بسیاری از مرگ و پایان کار اصلاحطلبان صحبت کردهاند. شاخص سوختن اصلاحطلبان قلابی در غرب تحریم ظریف بهعنوان کارچاقکن ولیفقیه و ویترین نظام بوده است.
به این ترتیب از سال ۱۳۷۶ که سیاست مماشات برای آخوند خاتمی بهعنوان مدره برهکشان راه انداخته بود، تا سال ۱۳۹۸ که وزیر خارجهٔ دولت بهاصطلاح اعتدالی روحانی که در لیست تحریمها قرار گرفت، فاصلهٔ طولانی طی شده که بهای سنگین آن را مجاهدین و مقاومت ایران گام بهگام آن، پرداختهاند.
واکنش باند مغلوب؛ آیا روحانی تهدید خود را عملی میکند؟
اکنون سؤال این است که با حذف و جراحی کامل باند اصلاحطلبان آیا روحانی تهدید خود را مبنی بر جلوگیری از آمارسازی در اتاق تجمیع عملی خواهد کرد؟
بهنظر نمیرسد روحانی بهچنین رویارویی دست بزند. زیرا قبل از هر چیز حاضر نیست بر شاخ بنشیند و بنببرد. یا کشتیای را که خودش هم سوار آن است سوراخ کند. بهعکس حرف روحانی و باندش که مدام آن را تکرار میکنند، حضور حداکثری پای صندوقهای رأی و گوشزد کردن خطر سوت و کوری انتخابات و قهر با صندوق رأی است.
در این میان میماند ارائهٔ «لایحه قانونی به مجلس برای همهپرسی در خصوص نظریه تفسیری شورای نگهبان». لایحهای که روحانی دستور آن را داده و ظاهراً میخواهند آن را در روزهای آخر مجلس از تصویب بگذرانند. این یک شامورتیبازی مسخره برای خالی نبودن عریضه است و معلوم نیست در یک هفته، ۱۰روزی که به انتخابات مانده، چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.
اکنون با قطعیت یافتن جراحی در نظام ولایت، سؤال این است که آیا خامنهای خواهد توانست با یکدست کردن مجلس، بر بحران سرنگونی که سراپای رژیم را فراگرفته غلبه کند؟
پاسخ اولاً در تشتت و جنگ و دعوای شدیدی است که اکنون در داخل باند خود خامنهای جریان دارد. بهقول معروف در این باند «سگ صاحبش را نمیشناسد!» و دستجات مختلف این باند نه تنها نتوانستهاند بر سر یک لیست با یکدیگر بهتوافق برسند، بلکه سخن از مشارکت صفر در میان است.
ثانیا در جریان همین حذف و تصفیه، اعترافهای بسیار مهمی از واقعیت این رژیم و شعبدهٔ انتخابات آن برملا شد. رئیسجمهور نظام نه یک بار، بلکه چند بار گفت که این انتخابات نیست، تشریفات و انتصابات است که در آن یکی بهجای همه انتخاب میکند و تصمیم میگیرد. بهگفتهٔ روحانی، آمار انتخاباتهای قبلی هم تماماً قلابی و ساخته و پرداختهٔ اتاق تجمیع بوده است.
ولیفقیه هم که برای پاسخگویی ناچار بهصحنه آمد، تنها جوابش به روحانی این بود که خودت هم با همین بازیها روی کار آمدهای! به این ترتیب او تأیید کرد که تمام انتخاباتهای قبلی رژیم تماماً شعبده و تمسخر انتخابات و صندوق رأی بوده است.
از همین روست که خانم مریم رجوی این انتخابات را شعبده و «سرقت حاکمیت مردم و خیانت بهملت ایران» نامیده و تأکید نموده است که «تحریم انتخابات در رژیم ولایت فقیه وظیفه ملی هر ایرانی است».