رژیم آخوندی سالهاست که زیرساختهای کشور را با سیاستهای غارتگرانه و فساد سیستماتیک نابود کرده است. امروز نتیجهٔ این غارتگری بهروشنی در بحران انرژی نمایان شده است؛ بحرانی که علاوه بر فلج کردن صنعت و معیشت مردم و ترس و نگرانی دلواپسان، خطر لبریز شدن کاسه صبر جامعه و فوران خشم و خیزش مردم به ستوه آمده را روزبهروز بیشتر میکند.
روز ۵ اسفند احمد مرادی عضو مجلس آخوندی رئیسجمهور ارتجاع را که کارش در وعدهدرمانی و شعرخوانی و دعاگویی برای طول عمر «مقام معظم» خلاصه میشود، مخاطب قرار داد و فریاد زنان گفت: «جناب آقای دکتر پزشکیان افزایش تورم و نرخ ارز و طلا کمر مردم را شکسته است با این روند امیدواری مردم به یاس و ناامیدی تبدیل شده است اشتغال برای جوانان دستنیافتنی شده و ساخت یا خرید مسکن غیرممکن شده است جناب آقای دکتر پزشکیان ناترازی انرژی و قطع برق خانگی و قطع برق چاههای آب کشاورزی و گاز مردم واقعاً عذاب آور شده است».
چند روز پیشتر، رسانههای رژیم (۲۴بهمن) خبر دادند که «علت قطعی برق ناتوانی در تأمین گاز و گازوییل مناسب برای نیروگاههاست. هماکنون ذخایر گازوییل نیروگاهها به کمترین میزان خود رسیده و بیش از ۸ هزار مگاوات نیروگاه در سراسر کشور بهدلیل نداشتن سوخت از مدار خارج شده است». این اعتراف نشان میدهد که حاکمیت نهتنها در مدیریت منابع انرژی ناتوان است، بلکه بهدلیل سیاستهای مافیایی، حتی ذخایر استراتژیک نیروگاهی نیز ته کشیده است.
کار بهجایی رسیده که ادارهٔ کل برق رژیم در بیانیهاش اعلام میکند: «محدودیتهای ایجاد شده در روند تأمین و انتقال گاز به نیروگاهها، بهمنظور حفظ پایداری شبکه» باعث قطع «برق مشترکان شهر تهران شده است» (توانیر-۲۴ بهمن). همین اعتراف رسمی، بهخوبی نشان میدهد کار از کار گذشته و این حاکمیت نهتنها نمیخواهد بحران انرژی را حل کند، بلکه اگر بخواهد هم، با ساختار و سیاستهایی که دارد، نمیتواند چنین معضلی را جمع کند.
به همین خاطر مانند همیشه قیمت را از مردم میگیرد. رجبی مشهدی، مدیرعامل توانیر (۶اسفند) میگوید: «اجرای کامل برنامههای مدیریت مصرف برق در همهٔ بخشهای صنعتی، خانگی، کشاورزی، اداری و تجاری در کشور ضرورت دارد». بعد هم «اجرای کامل برنامههای» پزشکیان با این جمله معنا میشود: «کاهش ۵۰ درصدی مصرف برق نسبت به دوره مشابه سال قبل» توسط مردم! (توانیر-۶ اسفند).
شدت بحران باعث شده کارگزاران دزد نظام تقصیر را گردن هم بیندازند. آنقدر که در تیتر روزنامههای رسمی حکومت چنین عباراتی درج میشود: «وزارتخانههای نفت و نیرو در ارتباط با قطع برق نشان از فرار از پاسخگویی با فرافکنی دارد و محسن پاکنژاد و عباس علیآبادی به جای تفاهم بر سر رفع مشکل، دنبال مقصر جلوه دادن همدیگر هستند» (اقتصادنیوز، -۲۵ بهمن)!
از سوی دیگر، در حالی که مردم از این بحران به ستوه آمدهاند، نمایندگان خامنهای در منابر نمازجمعهها، مانند حیواناتی که پیشاپیش خطر زلزله را حس میکنند، وحشتزده میگویند: «یکدفعه میبینی کار بهجایی رسیده که همه فریادها را (مردم) بر سر جمهوری اسلامی میزنند!» (عبادی، امامجمعه بیرجند-۴ اسفند)؛ و پای دشمن نظام را هم وسط میکشند که: «دشمن مطالبات صنفی مردم را تبدیل میکند به مسائل امنیتی و سیاسی! (بخوانید خواست براندازی)»؛ خیلی مراقب باشیم! (محمودی، امام جمعه اصفهان-۴ اسفند).
در نهایت، بحران قطعی برق تنها یک مشکل فنی یا مدیریتی نیست، بلکه یک چاشنی انفجاری در دل جامعهیی ناراضی و آماده قیام است. نظام آخوندی با سیاستهای ویرانگر خود، کشوری را که غنی از منابع انرژی است، به جایی رسانده که مردمش در تاریکی، خاموشی و سرما به سر میبرند. تمامی نشانهها حاکیست که بحران سوخت و قطعی برق هم در کنار گرانی، فساد، سرکوب، جنایت و... تبدیل به جرقهیی برای انفجار خواهد شد.