روز دوشنبه ۱۸آذر، روحانی طی سخنانی در مجلس ارتجاع، ضمن ارائهٔ بودجهٔ سال ۹۹، به زمینهچینی برای قطع کامل ارتباط داخل کشور با شبکهٔ جهانی اینترنت پرداخت و گفت: «شبکه ملی اطلاعات را بهگونهای تقویت میکنیم که مردم برای رفع نیازهای خود احتیاجی بهخارج نداشته باشند». وی سپس پای خامنهای را هم بهمیان کشید و گفت که او اخیراً: «دستوری را در این زمینه دادند که شورای عالی فضای مجازی آن را دنبال میکند».
توفان خشم و اعتراض در پی اظهارات روحانی
اظهارات روحانی موجب خشم و نارضایتی شدید مردم شده است؛ مردمی که بنا به ارزیابیهای خود رژیم، بیش از ۴۰میلیون نفر از آنان کاربران شبکههای اینترنتی هستند و تعداد افراد دارای مشاغل اینترنتی که معیشتشان را از این طریق تأمین میکنند، بهگفتهٔ دستاندرکاران به ۲۰۰هزار نفر میرسد.
روزنامهٔ حکومتی ابتکار(۱۸آذر) با اشاره به این که اظهارات روحانی برای مردم یادآور تجربه تلخ قطعی سراسری از شبکهٔ اینترنت جهانی است، اظهارات رئیس سابق اتاق بازرگانی را یادآوری میکند که وی خسارات اقتصادی ناشی از این قطعی را طی همان چند روز ۱.۵میلیارد دلار ارزیابی کرده است.
این روزنامهٔ جمهوری سپس میافزاید: «تصور قطعی دائمی دسترسی به اینترنت جهانی و اتصال به شبکههای داخلی بهواسطه سخنان رئیسجمهوری افکار عمومی را دچار اضطراب کرده... و این سخنان با واکنشهای تندی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی روبهرو شد».
به این ترتیب میتوان دریافت که چرا یکباره ایادی و اطرافیان روحانی سراسیمه به صحنه دویدهاند تا مردم خشمگین و ناراضی را قانع کنند که منظور روحانی قطع کردن از شبکهٔ جهانی اینترنت نبوده است.
علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی که اخیراً مرتب در نقش مالهکش روحانی ظاهر میشود، یک روز پس از اظهارات روحانی در یک نشست خبری ظاهر شد تا ضمن پخش اسکناس بین خبرنگاران دستآموز حکومتی، بگوید: «برداشت غلط از صحبتهای (روحانی) صورت گرفت. بحث این است که در کشور ما یک شبکه بیشتر نداریم و آن هم شبکه ملی است که روی این شبکه ملی، اینترنت هم هست و اینترنت هم از طریق این شبکه به مردم ارائه میشود. اعلام میکنم بههیچوجه دولت، نه الآن نه در آینده برنامهای برای قطع کردن دسترسی مردم به اینترنت ندارد. بهطور صریح من این را الآن اعلام کردم».
علاوه بر ربیعی یکی دیگر از اعضای دفتر روحانی، بهنام معزی در توئیتر خود نوشت: «توسعه شبکه ملی اطلاعات بهمعنای قطع اینترنت نیست». اما روزنامهٔ حکومتی ابتکار در ادامهٔ گزارش خود میافزاید: «(این اظهارات) باز هم نتوانسته از التهاب موجود در شبکههای مجازی بکاهد، التهابی که... میتواند خطرناک باشد».
واقعیت این است که گوش مردم از این تکذیبها و انکارها پر است و بهتجربه میدانند که این تکذیبها، از قضا بهمعنی تأیید و جدیت قضیه است و میتواند همچون ماجرای افزایش نرخ بنزین بهمنظور آمادهسازی افکار عمومی باشد.
تکذیب قطع اینترنت و اصرار بر قطع اینترنت
بهخصوص بهموازات تکذیبها و انکارها، اصرارهای علنی زیادی نیز بهخصوص از جانب برخی دیگر از عناصر رژیم بهخصوص از باند خامنهای صورت میگیرد که خواهان آن هستند که در قطع کردن اینترنت، تسریع شود. این جماعت، اساس انتقادشان این است که چرا قطعی اینترنت در جریان قیام دیر انجام گرفت.
از جمله روز ۱۸آذر، یک کمیتهٔ ۴نفره در مجلس ارتجاع تشکیل شد «برای بررسی اینکه چرا اینترنت در اغتشاشات اخیر زودتر قطع نشد؟». در جمعهبازارهای رژیم در شهرهای مختلف هم، بسیاری از گماشتگان خامنهای در همین باب صحبت کردند که قطع کردن از شبکهٔ جهانی اینترنت امری بسیار واجب و ضروری است و انتقاد میکردند که چرا این کار زودتر صورت نگرفته است؟
تا پیش از این رژیم تلاش میکرد هراس و ضدیتش با شبکهٔ جهانی و دلیل واقعی آن را پشت توجیهات اخلاقی و فرهنگی و با بهانههایی از این قبیل که اینترنت به مبانی اخلاقی و فرهنگی جامعه زیان میرساند، پنهان کند، اما قیام آبان، پردهها را کنار زد و آشکار کرد که وحشت رژیم ناشی از کارکرد اطلاعرسانی و ارتباطاتی این شبکه است؛ چرا که رژیم هم اینترنت را بهمنظور جلوگیری از ارتباط قیام و کانونهای شورشی و انتشار خبرهای کشتار بزرگ در جهان قطع کرد.
حتی پس از وصل مجدد اینترنت مهمترین نگرانی و هراس رژیم از این جهت بود که با برقراری این ارتباط، تصاویر و اخبار این جنایت هولناک رژیم علیه مردم ایران در دنیا بازتاب پیدا کند. روزنامهٔ وطن امروز(۳آذر) با ابراز نگرانی از اینکه «مقوله آشوبهای خیابانی را نمیتوان امری کاملاً پایانیافته تصور کرد» نوشت: «مهمترین نکتهای که میتواند در روزهای آتی همچون آتشی زیر خاکستر خود را نشان دهد انتشار گسترده تصاویر درگیریهای روزهای گذشته بهمحض اتصال مجدد اینترنت میباشد». این روزنامهٔ حکومتی در ادامه مینویسد: «غفلت نسبت به احتمال ایجاد موج دوم اغتشاشات با سوءاستفاده از برقراری مجدد اینترنت در روزهای آتی میتواند تهدیدی بالقوه در شرایط فعلی باشد که در صورت عدم دقت نسبت به آن تبعات گستردهای را بههمراه خواهد داشت».
به این ترتیب بهوضوح میتوان دید که رژیم در رابطه با اینترنت نیز دچار یک پارادوکس و تناقض لاینحل است. از یکطرف بهخاطر آن که قیامآفرینان از اینترنت بهمثابه یک ابزار کارآمد استفاده کردند، بهشدت احساس نیاز میکند که ارتباط اینترنتی را در محدودهٔ جغرافیایی کشور بهکلی قطع کند؛ اما از طرف دیگر از اینکه قطعی اینترنت نیز همچون افزایش قیمت بنزین، جرقهٔ یک قیام را بزند و آتش زیر خاکستر را مشتعل کند، بهشدت بیمناک است؛ بهخصوص که خود رژیم هم برای ارتباط با دنیای خارج به اینترنت نیازمند است و قطع اینترنت بهمثابه تشدید انزوای مرگبار سیاسیاش میباشد. به این ترتیب در اینجا هم میتوان دید که رژیم در بنبستی گرفتار است که از هر طرف که حرکت میکند، سرش به صخرهٔ سخت قیام میخورد.
اما اگر برقراری ارتباط اینترنت، یا قطعی آن، هر دو برای رژیم فاجعهبار است، برای مردم و مقاومت ایران و برای قیامآفرینان و کانونهای شورشی چنین نیست. نیروهای انقلابی با ابتکارها و خلاقیتهای خود راهکار مناسب خود را خواهند یافت یا خلق خواهند کرد. افزون بر این باید دانست که اینترنت تنها یک وسیله و یک ابزار است و انقلاب هرگز پشت هیچ مانعی یا بهدلیل هیچ کمبود و نقصان در تسلیحات و امکانات متوقف نمیماند. عنصر اصلی و تعیینکننده در هر انقلابی، عنصر رهبری پاکباز و ذیصلاح و ارادهٔ مجسم خلقی است که برای به کف آوردن گوهر آزادی و بیرون کشیدن حق خود از حلقوم اهریمنان حاکم عزم جرم کرده و از پرداخت هیچ فدیه و فدایی ابا ندارد.