سخن دربارهٔ شبیخون خامنهای بهدانشگاه و معنا و سرانجام اخراج هزاران تن از استادان و کادر هیأت علمی و جایگزین کردن آنها با گلهیی ۱۵هزار تایی از مزدوران و ایادی همسو بسیار است. در همین رابطه یکی از مهرههای باند مغلوب بهنام محمدرضا تاجیک که با عنوان «رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری در دوران اصلاحات» معرفی شده، حرفهایی دارد که شایان تأمل است.
نامبرده که اظهاراتش طی مصاحبهیی با سایت حکومتی جماران (متعلق بهحسن خمینی) درج شده، «حذف رادیکال اساتید را نشانه استیصال» حکومت دانسته و میگوید: «نظامی که دچار استیصال میشود از هر چیزی میترسد».
این مهرهٔ باند مغلوب در پاسخ بهاین سؤال که هدف از این اقدامات و حذف و تصفیهٔ استادان دانشگاه چیست میگوید: «کاملاً مشخص است. این پروژهیی کلان است و یک پروژهٔ استراتژیک معطوف بهبقاست... تنها یک هراس معطوف بهبقا میتواند دستاندرکار تدوین و اجرای چنین طرحهایی باشد».
وی بهحاکمان درمانده هشدار میدهد: «این راه، راه بیبرگشت و بیفرجام و بدفرجامی است... این راه بهسوی بقا و اعتلای قدرت نیست، این راه بهصورت هولناکی سوی درههای دهشتناک نابودی است».
تاجیک میافزاید: «تمرکز و خالصسازی و خودیسازی قدرت که از چند سال پیش آغاز شده، مبتنی بر یک هراس بزرگ معطوف بهبقاست».
نویسندهٔ مقاله با اشاره به ابعاد و وجوه مختلف این «هراس بزرگ معطوف بهبقا» مینویسد: «از سیلیزن و از سیلی خورده و حتی از تصویر روی دیوار میترسد، از بیآزار میترسد، از آزار دهنده میهراسد، از خم ابرو و پیچش مو میترسد، شب میترسد و روز میترسد».
وی با اشاره بهاین واقعیت که «هراس» نه در ذهن حاکمان بلکه در متن جامعه موجود است، میافزاید: «همیشه هراس از رخدادی در راه، در مباحث برخی اهالی قدرت، نمایان است، آنجا که احساس میکنند در آینده با خیزش جدیدی مواجه میشوند... فعلاً تمام تلاش آنها معطوف بهاین مهم است که از این دوران آستانهیی بهسلامت عبور کنند».
تاجیک در جایی از نوشتهاش هشدار میدهد: «روند و فرآیند جنبشها و خیزشها در جامعه امروز ما، میل بهرادیکالیزه شدن دارند...». وی سپس در پاسخ بهاین سؤال که آیا در این ره که میروند بهمقصودی که دارند خواهند رسید؟ مینویسد: «عقل حکومتی حکم میکند که نباید بهقول اسماعیل خویی، ”خرمن خرمن نفرت کاشت تا خرمن خرمن خشم برداشت کرد“ . اینان غافل از آن هستند که این خشم و نفرت خفته یک جایی سر باز میکند و از یک روزنهای عبور میکند و با پدیدهیی مواجه خواهند شد که در هیچ چارچوب تحلیلی و تخمینی آنان نمیگنجد».
دو سال پیش بیانیهٔ شورای ملی مقاومت (مرداد۱۴۰۰) در فصلی با عنوان «خودزنی خامنهای در مهندسی انتصاب رئیسی» ضمن نقل قسمتی از سخنرانی خانم مریم رجوی در اجلاس جهانی ایران آزاد (سال۱۴۰۰) نوشته بود:
«مقاومت ایران از قبل مسیر انقباض شتابان و سلّاخی و حذف درونی رژیم ملایان در مرحله پایانی را پیشبینی و اعلام کرده بود. این حقیقت در انتخابات رژیم برملا و ثابت شد: بالاترین شکست و رسوایی در تاریخچهٔ شعبدههای انتخاباتی رژیم آخوندی. آنقدر که آخوند علمالهدی، نماینده و امام جمعهٔ خامنهای در مشهد، که پدر زن رئیسی است، بهصراحت گفت کسانی که رأی نمیدهند یا رأی باطله میدهند، رأی به مجاهدین میدهند.
بله، رژیم ولایت فقیه برای بستن شکافهای بیانتهایش بهمنظور سد بستن در برابر قیامهایی که پیش روست، یعنی برای بقا و جلوگیری از سرنگونی محتوم، جلّاد۶۷ را رئیسجمهور خود کرده است، اما در واقع گور خود را بهدست خود کنده است. مثل عقربی که در محاصره آتش سرانجام خود را نیش میزند. هیچ چیز جز هراس از قیام و احتضار سیاسی ولایتفقیه، روی کارآوردن رئیسی را توضیح نمیدهد؛ کسی که حتّی منتظری، جانشین خمینی، هم گفت در شمار کسانی است که بزرگترین جنایت را در این رژیم انجام داده و اسم او را در آینده جزء جنایتکاران تاریخ مینویسند».