شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در قیام دیماه ۹۶ از جانب مردم ایران حکم ابطال بر بازی مبتذل اصلاحطلبی در نظام سلطنت مطلقه ولایت فقیه بود.
اما متولیان این بازی و سردمداران باند موسوم به اصلاحطلب تلاش بیهوده میکنند تا به خیال خودشان بنای ویران این بازی شیادانه را مجدد سرپا کنند.
اگر چه برخی از عناصر این باند نیز نسبت به این تلاش و تقلاها هیچ امیدی ندارند و این تلاش را بهمثابه آب در هاون کوبیدن میدانند.
یکی از عناصر این باند به نام حمیدرضا جلاییپور ضمن اذعان به قدرت قیام و نفرت مردم از هر دو باند رژیم، نقطهنظر عدهیی از عناصر این باند را چنین بیان میکند: «عدهيی از منتقدان اصلاحات نتیجه گرفتند که پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان دیگر ضعیف شده است و این نیرو دیگر تعیینکننده نیست. اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ نشان داد که عوامل بحرانزا در جامعه وجود دارد».
جلاییپور با وجود این اعتراف، اما باز هم بر طبل توخالی اصلاحات میکوبد و میگوید: «برای درمان آن (عوامل بحرانزا)، هم حاکمیت و هم دولت و هم جامعه مدنی مسئولیت دارند و البته در این میان مسئولیت نیروی سیاسی اصلاحات هم سنگین است. همچنان حرف اصلاحطلبان این است که راه درمان معضلات جامعه نه ادامه وضع موجود است، نه یک انقلاب دیگر، و نه سرنگونی حکومت و نه تقاضای دخالت خارجی است»! (روزنامه اعتماد آنلاین ۱۹فروردین ۹۷)
سایت بهار وابسته به باند روحانی ۱۹فروردین ۹۷ نیز ضمن اینکه اعتراف میکند که جریان موسوم به اصلاحطلب هیچ رابطه با تودههای مردم ندارد و اساسا دنبال کسب منافع و قدرت است، به نفرت مردم از تمامیت نظام و از جمله باند موسوم به اصلاحطلب چنین اذعان میکند: «باید قبول کنیم که یک جنبش اجتماعی در حال شکلگیری داریم که نه تنها به عملکرد نظام سیاسی در گسترش عدالت اجتماعی اعتراض دارد، بلکه عملکرد جریانهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارد و با شعارهای اصلاحطلبی هم فاصله معناداری گرفته است».
نویسنده این سایت نیز به باند موسوم به اصلاحطلب توصیه میکند: «اکنون تا دیر نشده، اصلاحطلبان به جای آنکه هدف خود را مشارکت نیمبند در دولتی با اهداف متعارض و وزرای نامتجانس تعیین کند، باید بهسرعت به بازسازی وجهه خود در بین مردم بپردازد و با تعیین عدالت اجتماعی بهعنوان فصلمشترک برنامههای توسعهیی خود، سرمایه و اعتماد اجتماعی بربادرفته خود را ترمیم کند والا باید از همین حالا منتظر شکست باشد».
فرجالله رجبی عضو مجلس ارتجاع نیز به این واقعیت اعتراف میکند که مردم، هر دو باند حاکمیت را نفی میکنند و توصیه میکند که باید به مطالبات مردم پاسخ داده شود: «دوره اینکه به جوانان بگوییم این کار را نکن گذشته است؛ اگر مردم احساس کنند اصلاحطلب و اصولگرا خواستههایشان را پیگیری و مطرح نمیکنند، خودشان آن را مطرح خواهند کرد. اگر ما نمایندگان به وظیفهی خود در قبال مردم عمل نکنیم، مردم وسط خیابان خواهند آمد آنوقت هم آنان متضرر میشوند هم حاکمیت. باید مطالبات را مطرح کرد آن هم از تریبونهای رسمی، این ممکن است هزینه هم داشته باشد».(خبرگزاری ایسنا ۱۸فروردین ۹۷)
سایت عصر ایران یکی دیگر از رسانههای باند روحانی نیز مینویسد: «گفتمان اصلاحات در ۲۰سالگی خود با چالشهایی روبهرو است که اگر نتواند مفاهیم بنیادین و اصلی خود را بازتعریف کند، با عبوری رادیکال از سوی جنبشهای اجتماعی مانند جنبش زنان، جنبش کارگری و جنبش دانشجویی مواجه میشود. آیا میتوان اصلاحات را پیگیر بود یا باید بهدنبال آلترناتیو دیگری از دل جنبشهای اجتماعی گشت».(عصر ایران ۱۹فروردین ۹۷)
نقطه مشترک مواضع رسانهها و مهرههای نظام که در بالا به آن اشاره شد این است که مردم ایران در قیام دیماه ۹۶ مهر ابطال بر تمامیت رژیم از جمله باند اصلاحطلبان زدهاند و تقلاهای مذبوحانه برای «بازسازی وجهه خود در بین مردم» تلاشهای غریقی است که به هر حشیشی متوسل میشوند.
واقعیت این است که تلاشهای مذبوحانه برای دمیدن بر کالبد متعفن «اصلاحات» نیز بیفایده است.
آنچنانکه سعید حجاریان یکی از عناصر این باند نیز اعتراف میکند: «مردم هنوز مرا جزو این رژیم میدانند و بهعنوان یکی از مؤسسین وزارت اطلاعات میشناسند... حاکمیتی که به حد کفایت دست و زبان سرکوب دارد، اساساً نیازی به اصلاحطلب ندارد».