بهموازات افزایش تصاعدی شمار مبتلایان و درگذشتگان، خشم و کینهٔ مردم بهخصوص بهخاطر دروغگویی و لاپوشانی رژیم هم ابعاد جدیدی مییابد؛ پدیدهیی که خود رژیم و رسانههایش با عنوان تشدید بیاعتمادی بهحکومت از آن نام میبرند و نسبت بهپیامدهای سهمگین آن و فضای انفجاری جامعه مرتب هشدار میدهند.
آنچه در روزهای اخیر بهخشم مردم و هر چه عمیقتر شدن باور همگانی بهدروغگویی جنایتکارانهٔ رژیم دامن زده، فاشگوییهای یک بازیگر سینما در یک برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی است که صراحتاً گفت که رژیم از ۴بهمن میدانسته کرونا وارد کشور شده، اما آن را پنهان کرده و مستمراً بهمردم دروغ گفته و در نتیجه این فاجعه دهشتناک را بر سر مردم سراسر کشور آوار است. (۲۶اسفند)
اگر چه این بازیگر روز بعد، حرفهایش را پس گرفت و ابراز ندامت کرد، اما روشن است این ندامت اجباری که با زور و تهدید حاصل شده، از یکسو بر خشم و نفرت مردم و بر رسوایی رژیم میافزاید و از سوی دیگر نشان میدهد رژیم تا کجا از افشای واقعیت وحشت دارد و چگونه تلاش میکند از دروغ و جنایت خود با اختناق و ارعاب حفاظت کند.
این همه دروغگویی و وارونهگویی رسوا، چرا؟
روحانی روز چهارشنبه (۲۸اسفند) طی اظهاراتی در جلسهٔ هیأت دولت، در حالی که مردم عزیز را مخاطب قرار میداد، قسم و آیه خورد که در مورد ویروس کرونا بهکشور «ما یک روز هم تأخیر نکردیم! ما با مردم صادقانه حرف زدیم». طرفه اینکه روحانی با ماورای وقاحت برای اثبات برائت نظام، یک رسوایی جهانی دیگر رژیم یعنی سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی را شاهد آورد؛ جنایتی که ۳روز تمام و پس از آن هم با انبوهی دروغ و ضدو نقیضگویی رسوا خواست بر آن سرپوش بگذارد. در این مورد روحانی ضمن مجیزگویی مشمئزکنندهیی از سپاه مدعی شد که صداقتی که سپاه در این جریان نشان داد و «عذرخواهی که کرد در تاریخ نظیر ندارد». وقاحت بیحد و حصر رئیسجمهور ارتجاع در بیان این لاطائلات، بیانگر موضع بسیار ضعیف روحانی و هراس تمامیت نظام از گرداب دروغ و لاپوشانی است که رژیم در آن به دام افتاده است.
دروغگویی ادامهدار و بیدنده و ترمز روحانی، بیانگر آن است که رژیم هیچ راهی جز زدن بهسیم آخر در دروغگویی و وقاحت ندارد.
روحانی که هر روز مداری حیرتانگیز از وقاحت و وارونه گویی را بهنمایش میگذارد، در این وادی گامی پیشتر گذاشت و مدعی شد که نظام، هم در صراحت و صداقت و هم در تأمین نیازهای مردم در دنیا نظیر ندارد. وی در این باره گفت: «شما تهران را مقایسه کنید الآن با لندن! تهران را مقایسه کنید با برلین! تهران را مقایسه کنید با پاریس! خیلی ساده هست ببینید آنجا چه خبر است ببینید قفسههای فروشگاههای آنها خالی شده».
این میزان از وقاحت در وارونهنمایی، با بالا رفتن عقربهٔ فشار در دیگ بخار جامعه ایران، نسبت مستقیم دارد! کما اینکه این روزها، رسانههای رژیم از ابراز وحشت و هشدار نسبت بهشرایط انفجاری جامعه بسیار نوشتهاند؛ تنها نگاهی بهروزنامههای حکومتی یک روز (۲۸اسفند) این واقعیت را روشنتر میسازد:
روزنامه حکومتی مستقل: «شیب تند بیاعتمادی مردم بهحاکمیت بهصفر رسیده است. از لحظه سرنگونی «هواپیمای اوکراینی» توسط موشکهای خودی، سقوط بیاعتمادی آغاز شد».
روزنامهٔ اعتماد: آنچه با گذر از لایه اولیه این بحران بهخوبی نمایان شده، فاصلهیی است که میان حاکمیت و مردم شکل گرفته... تمام مسئولان باید مراقب باشند با اظهاراتشان بهجای کاهش مشکلات، بحران موجود را تشدید کنند».
دست و پا زدن در سیاستها و اظهارات ضدو نقیض
واقعیت این است که رژیم حتی قادر نیست خط دروغ و لاپوشانی را هم بهطور منسجم و یکدست پیش ببرد و بهغریقی میماند که در گرداب سیاستها و عملکردهای احمقانه و جنایتکارانهٔ خود افتاده و برای نجات از آن بههر چیزی چنگ میزند، از جمله پس از قسم و آیههای روحانی در صبح چهارشنبه مبنی بر اینکه «ما ۳۰بهمن فهمیدیم که کرونا آمده»، سخنگوی دولت او علی ربیعی تنها چند ساعت بعد در تلویزیون رژیم ضمن تلاش برای رفع و رجوع قضیه اعتراف کرد که او (ربیعی) در ۴بهمن نامهیی را از دبیرخانه شورای اطلاعرسانی در مورد کرونا بهروحانی داده و روحانی هم در روز ۶بهمن در پاسخ او آژیر را کشیده است! اما در مورد اینکه نتیجهٔ این آژیر کشیدن چه بوده؟ از ششم تا سیام بهمن، رژیم چه اقداماتی انجام داده؟ و بهرغم گسترش ویروس در قم، چرا نمکی وزیر بهداشت چند بار بهصحنه آمد و وجود کرونا را تکذیب کرد؟ و چرا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی گفت که بهرغم اطلاع از وجود کرونا در قم، با تعویق انتخابات قم مخالفت کرده؟... ربیعی هیچ توضیحی نمیدهد. اما اظهارات جویده جویدهٔ او هم یک واقعیت را بیشازپیش نمایان میکند؛ اینکه رژیم در گردابی افتاده که هیچ راه خلاصی از آن ندارد و هر چه بیشتر دست و پا میزند، بیشتر و بیشر بهدور خود میچرخد و بیشتر فرو میرود.
از سوی دیگر در حالی که روحانی مدعی است که شخصاً با بیمارستانهایی در قم و گیلان تماس گرفته و آنها گفتهاند که از نقطه پیک عبور کردهاند و در گیلان، ۲۰درصد تختهای بیمارستان خالی است؛ «زالی» از مقامات وزارت بهداشت و درمان که از وی با عنوان «فرمانده عملیات مقابله با کرونا در تهران» نام میبرند، ضمن متهم کردن مردم تهران بهغفلت، عمق فاجعه را اینچنین بیان کرد: «مردم... تصویر واقعی بیمارستانهای ما را ندارند، در حالی که اگر حجم بیماران بستری و بیماران بدحال را مشاهده کنند، متوجه عمق ماجرا میشوند».
اما بهرغم تقلای مذبوحانه رژیم برای لاپوشانی واقعیت، امروز همهٔ دنیا میدانند که اولاً رژیم دربارهٔ کرونا و ابعاد آن در ایران پیوسته دروغ میگوید؛ ثانیاً، رژیم نه تنها بهخاطر نمایش ۲۲بهمن و انتخابات خود تمام ایران را غرقه در مصیبت و فاجعه کرده، بلکه اولین مسئول انتشار آن در جهان نیز هست. آسوشیتدپرس در گزارشی قید میکند: «تقریباً ۹نفر از ۱۰نفر مبتلا به ویروس کرونا در خاورمیانه از ایران آمدهاند».
بنابراین اکنون سؤال این نیست که آیا نظام منحوس ولایت مسئول این فاجعه است یا نه؟؛ بلکه سؤال این است که در برابر این فاجعه و در برابر رژیمی که وجودش نه فقط حیات و هستی مردم ایران، بلکه صلح و سلامت همهٔ مردم جهان را تهدید میکند، چه باید کرد؟ پاسخ همان است که مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران در پیام خود (به تاریخ ۱۷اسفند ۹۸) بر آن تأکید کرد و خطاب بهمردم ایران، بهویژه «مجاهدان پیشتاز آزادی و کانونهای دلاور شورشی» گفت: « در هر کوی و برزن فریاد اعتراض سر دهید. ایران فریاد شعلهور است. بگذارید دنیا ببیند و بشنود. ببیند و بشنود که مردم ایران کرونا و آخوند نمیخواهند»