وقتی در سرگذشت اقوام و جوامع بشری میخوانیم که برخی تمدنها از قبیل «امپراطوری مایا» یا تمدن «جزیرهٔ ایستر» بهکلی از صفحه تاریخ محو شدهاند، دچار شگفتی میشویم. فاکتورهای مختلف اقتصادی، زیستمحیطی، جمعیتی و فرهنگی و اجتماعی را برای نابودی تمدنها عنوان کردهاند؛ مانند: تمام شدن منابع و سرمایههای ملی، جنگهای خانمانسوز، فجایع زیستمحیطی (شامل زمینلرزه، سونامی، آتشسوزیهای گسترده و غیرقابل مهار، اپیدمیها، تغییرات آبوهوایی)، از بین رفتن همبستگی اجتماعی، ازدیاد جمعیت و بههم خوردن توازن بین منابع غذایی و آمار جمعیت (طبق نظریهٔ مالتوس)، جنگلزدایی، از بین رفتن حاصلخیزی خاک، افزایش ناامنی، نابرابریهای بزرگ طبقاتی و...
آنچه اکنون در ایران تحت حاکمیت نظام ولایت فقیه رخ داده و میدهد، بهتمام معنا «خطر نابودی تمدن» ایران را در بر دارد. در این زمینه آش آنقدر شور شده است که صدای رسانههای حکومتی نیز درآمده است. روزنامهٔ اعتماد (۱۶مهر۱۴۰۲) در مطلبی به گوشهیی از این خطر اعتراف کرده است (۱).
آنچه در این جستار برجسته شده، موضوعاتی مانند خامفروشی سوداگرانهٔ منابع طبیعی، [یا بهتر بگوییم ایلغار سرمایههای ملی]، سدسازیهای بیرویه و تأثیر ویرانگر آن بر محیطزیست، جنگلزدایی و نابودی فرهنگی است. نگارندهٔ مطلب، «خطر تمدنی» را در برابر این فجایع هیچ میداند.
این نخستین هشدار از این نوع نیست. فرهنگستان علوم نیز در بیانیهیی خطاب به مجلس ارتجاع، به چند مولفهٔ مؤثر در «انحطاط تمدن ایران» از قبیل: «تغییر اقلیم، خشکسالی، گردوغبار، فرو نشست، بحران آب، پسماند و آلودگی هوا» پرداخته و خواهان توجه به آنها در برنامهٔ هفتم توسعه، دستپخت دولت رئیسی شده است. نقطهعزیمت تهیهکنندگان این بیانیه، هشدار به حکومت در بارهٔ «کاهش تابآوری سرزمینی» و «خطر بیثباتشدن امنیت ملی» است. هر دو ترم، اسم مستعار قیام و خیزش محسوب میشوند.
برخی از موضوعات مطرحشده در این بیانیه عمق بحران و خطر نابودی تمدن ایران را بارز میسازند. در این مطلب، دستچینی از آن را به اطلاع میرسانیم (۲).
افزایش انتشار گازهای گلخانهیی
این بیانیه مینویسد:
«ایران از نظر انتشار گازهای گلخانهیی بهویژه دیاکسید کربن بر اساس آمار سال ۲۰۱۹ اولین کشور در خاورمیانه و هشتمین کشور در جهان است که به مدرنیزه نشدن و بهرهوری پایین صنعتی و تولید و مصرف غیربهینه محصولات هیدروکربوری، و عدم توسعه مناسب انرژیهای پاک و تجدیدپذیر در ایران مربوط است».
جنگلزدایی
طبق آنچه در این بیانیه آمده: «طی شش دهه اخیر، میلیونها هکتار از سطح جنگلهای کشور کم شده است و اگر این روند ادامه پیدا کند تا ۷۵سال دیگر اثری از جنگلهای امروز ایران باقی نمیماند.
فرسایش خاک و بحران آبهای زیرزمینی
بر اساس آمار ارائهشده در این بیانیه ۵۰ میلیون هکتار زمین قابل کشت در ایران وجود دارد ولی در حال حاضر «کمتر از دو پنجم (۱۸ میلیون هکتار) برای مصارف کشاورزی استفاده میشود، و کمبود آب بقیه را غیرقابل استفاده کرده است».
از همینرو «نرخ فرسایش در ایران نسبت به سطح آن هشت برابر میانگین جهانی -یکی از بالاترین ارقام و روندها در جهان – و بسیار نگرانکننده است».
بحران فرو نشست زمین
فرو نشست زمین یک بحران جدی است. مطابق آنچه در بیانیه آمده، برآورد میشود حدود ۶۶ درصد از دشتهای کشور (حدود ۱۲ میلیون هکتار)، در معرض پدیده فرو نشست باشند که بهطور عمده بهدلیل برداشت از سفرههای آب زیرزمینی رخ میدهد.
پتروشیمی میانکاله و خطر آلودگی خزر
پتروشیمی میانکاله که یک پروژهٔ سودجویانه حکومتی است. «منبع اصلی آلودگی در دریای مازندران (کاسپین)، رودخانه ولگا با مقادیر زیادی فاضلاب صنعتی و شهری است. آب جاری در ۱۳۰ رودخانه به دریای کاسپین ریخته میشود و آبهای آلوده بزرگترین منبع آلودگی آن است. برداشت بیرویه شن و ماسه و آلودگی ناشی از فاضلابهای خانگی، شهری و صنعتی دو عامل مهم تخریب رودخانههای حوزه آبریز این دریا است. اکنون چالش تأسیس پتروشیمی در محدوده منطقه حفاظتشده میانکاله در جنوب شرق دریای کاسپین از نگرانیهای جدی در ایران است».
سدسازیهای بیرویه
بر اساس این گزارش سدسازی بیرویه در ایران یکی از مهمترین علت خشک شدن تالابها و رودخانههای کشور است و اکنون تالابهای ارومیه، بختگان، گاوخونی، پریشان، در شرایط بحرانی قرار دارند و علت بهوجود آمدن چنین وضعیتی تأمین نشدن حقابه آنها است.
ایلغار بیت خامنهای و سپاه پاسداران
آنچه رسانههای حکومتی یا فرهنگستان علوم رژیم به آن میپردازند، تمام فاجعه را نمایان نمیسازد؛ زیرا تمامی عوامل نابودی تمدن در یک سرزمین را دربر نمیگیرد. علاوه بر آن در این سنخ از گزارشها و هشدارها عامل اصلی یعنی نظام ولایت فقیه و ایلغار آن مورد بررسی قرار نمیگیرد.
خامفروشی، جنگلزدایی، سدسازیهای بیرویه و تغییر اکو سیستم، بحران فرو نشست زمین، انتشار گازهای گلخانهیی افزایش، پسماند و آلودگی هوا بر اثر خشکشدن تالابها، نابودی فرهنگی، فرار مغزها، بحران مسکن و در یککلام خطر نابودی تمدن ایران پیامدهای حاکمیتی است که حرث و نسل ایران را طعمهٔ طمعورزیهای سیریناپذیر خود کرده است. سرنخ تمام عوامل نابودی تمدن ایران را پی بگیریم به بیت خامنهای و سپاه پاسداران میرسیم.
آنچه بهعنوان عوامل نابودی تمدن ایران برشمرده شد، عوارض حاکمیت نظام ولایت فقیه در میهن ما طی بیش از ۴دهه استیلای مغولوار است. بیت خامنهای برای تداوم این استیلا، سپاه پاسداران را بر شئونات مملکتی گمارده و برای غارت و جنایت به آن دست باز داده است.
سلطهٔ سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران، علاوه بر تخریب صنایع، کشاورزی، محیطزیست، بسیاری از استانداردهای کشورداری مانند نظام بانکی را نیز تحت تأثیر قرارداده است.
این نیروی سرکوبگر و ضدایرانی علاوه بر برخورداری از منابع کلان مجموعه بنیادهای ولیفقیه، همه ساله بخش معتنابهی از بودجهٔ دولت را نیز به کام میکشد. این میزان به ۳۰درصد بودجه بالغ میشود.
خامفروشی و غارت منابع ملی استفادهٔ رایگان از ظرفیتهای زیستمحیطی و نیز سدسازیهای بیرویه نیز بخشی از سیاست غارتگرانه سپاه پاسداران برای حفظ سلطهٔ شوم و اهریمنی خامنهای است.
اگر این اشغال مغولوار ایران ادامه یابد، روزی خواهد رسید که ما با یک زمین سوخته و مردمانی بر خاک سیاه نشسته به جای فلات ایران مواجه خواهیم بود.
***
آیا برای جلوگیری از انهدام تمدن، فرهنگ، جغرافیا و تاریخ ایران، جز برانداختن بیت فاسد خامنهای و ریشهکنی ایلغار سپاه پاسداران، راه دیگری متصور هست؟
پانوشت: ــــــــــــــــــــ
(۱) (اعتماد. ۱۶مهر ۱۴۰۲. «خطر از آنچه فکر میکنید به ما نزدیکتر است!»)
(۲) رئوس مهم این بیانیه در سایت «پیام ما»، (۲۹تیر ۱۴۰۲) درج شده است.