کاتبان علیه جنایت قتلعام ۶۷، کتابی به وسعت فلات ایرانزمین در دست دارند و هر جای دنیا که ایرانیان حضور داشته باشند، این کتاب گشوده است، با سطرها و کلماتی طنینافکن دادخواهی ایرانیان در سراسر جهان.
رفتن جلاد ۶۷ به سازمان ملل، سرمایهگذاری اتاق فکر نظام در بانک مماشات جهانی با رژیم قتلعام است.
در حالی قاتل هزاران زندانی سیاسی و قیامکنندگان، به سازمان ملل رفته است که هم آمریکا و هم اروپا به نقش جلادیِ رئیسی در یک کشتار جمعی و نسلکشی در تابستان ۶۷ و نیز در کشتارهای آبان ۹۸ و ۱۴۰۱ اشراف دارند.
اما این تمام تابلو برگزاری جلسهٔ سالانهٔ سازمان ملل در روز ۲۸شهریور ۱۴۰۲ نیست. همبستگی بینظیر ایرانیان پیرامون شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، صدای رسای ایران را در جلو سازمان ملل طنینانداز نمود. اینان با هر چه در توان داشتهاند، هیچکجای آمریکا و اروپا را میدان امن جولان دادن جلادان و مماشاتگران با آنان نکردهاند.
این ایرانیان همیشه همبسته و متحد و حاضربهیراق، نمایندهٔ صدای حقیقی ایران برای «نه» گفتن به تمامیت حاکمیت استبداد سیاسی ــ مذهبیِ آخوندی در گرداگرد جهان هستند.
اینان شمعهای فروزان آزادی، حقوقبشر و دموکراسی برای روشنگری در ظلام معاملهٔ کمپانیهای تجارتپیشه در جامهٔ سیاستمدار هستند.
سهشنبه ۲۸شهریور ۱۴۰۲ یکی از عرصههای برافروختن شمعهای آزادی، حقوقبشر و دموکراسی در مقابل سازمان ملل است. نسل اندر نسل شرافتپیشه و غیرتمند و شیفتهٔ محبوب آزادی، صحنهٔ مقابل جلسهٔ سالانهٔ سازمان ملل را به محاکمهٔ تجارتگران با قاتل مردم ایران تبدیل کردهاند.
بهراستی اینان روشنفکران حقیقیاند که روشنابخش سمت درست تاریخ در مبارزه برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران هستند. روشنفکرانی آگاه به وظیفه و مسؤلیت خود در قبال سرنوشت مردم و میهنشان. روشنفکرانی که مابهازای شناخت و آگاهیشان، دست در جیب خود کرده و از زندگی، هستی، دارایی، تخصص و توان خود میپردازند تا در عهد اشغال ایران توسط پلیدترین نیروی ارتجاع مذهبی، صدای دادخواهی مردم ایران، زندانیان سیاسی، زنان و کودکان کار را به وجدانهای بیدار جهان برسانند. روشنفکرانی برانگیزانندهٔ شرافت انسانی در سطح جهان برای حمایت از حقوق اولیهٔ مردم ایران در مقابل لگدمالکنندگان حق زیستن و زنده بودن توسط دولتهای تحتامر ولیفقیه. دولتهایی که ادامهٔ سرکوب و کشتار و استثمار مردم ایران، نخستین مسئولیت تحویلداده شده به جایگزین بعدیشان بوده است.
این است گسترهٔ جهانیِ جنبش دادخواهی در سیاست، در حقوق و قضا، در مطالبات مدنی و در صف کشیدن مغرورانه مقابل مماشاتگران با جلادان حاکم بر ایران، در میادین شهرهای دنیا و در مقابل سازمان ملل.
این است افتخار ایرانی بودن در دور از مرز پرگهر ایرانزمین.
این است هماره رو به ایران بودن و برای ایران، از همهچیز خود نثار کردن.
این است کرامت شیفتهٔ محبوب آزادی بودن در کسوت رزمندهٔ آزادی با مرزبندی قاطع و خدشهناپذیر با دیکتاتوریهای موروثیِ سلطانی و شاهی و شیخی و ولایی در داخل و خارج ایران.
این است تضمین فریاد و صدای جاری و ماندگار برای قرار دادن معاملهگران با جلادان حاکم بر ایران در مقابل مسؤلیتشان در قبال جنایات علیه آزادیخواهی مردم ایران در مبارزه برای نفی دیکتاتوری.
گویی مصون نگهداشتن حریم سازمان ملل از حضور دژخیمان و جلادان قسم خورده به ولایت فقیه، بر عهدهٔ مدافعان راستین حقوقبشر و وارثان خون دهها هزار گل سرخ آزادی شده است. همانان که به تعبیر تاریخی و ماندگار زندهیاد دکتر کاظم رجوی، «حقوق بشر را با خونشان نوشتهاند». همینان که ترجمان بندبند و مادهبهمادهٔ منشور حقوقبشر شدهاند.
روز ۲۸شهریور ۱۴۰۲ دری که به ورود نمایندهٔ رژیم قاتلان و جلادان به سازمان ملل گشوده شد، ثبت یک برگ ننگ دیگر از پشت کردن به اراده، خواسته و مبارزات تاریخی و امروزین مردم ایران علیه غاصبان حق حاکمیتشان بود.
روز ۲۸شهریور ۱۴۰۲ آن ایرانی که نمایندهٔ حقیقی، راستین، تاریخی، اصیل و هماره متعهد به آزادی خود را در نیویورک دید و سربلند و مغرور از آن شد، صفکشندگان همبسته، متحد، روشنگر و افشاگر جلو سازمان ملل بودهاند.
خجستهباد عزم تو
خجستهباد رزم تو
به هر کران این زمین.
هلا!
صدای فخر و شوکت ایرانزمین!