مهرههای حکومتی از هر دو باند با گفتن جملاتی نظیر اینکه «نظام در پیچ خطرناک قرار دارد»، «در سختترین دوران عمر نظام هستیم»، «شرایط بسیار خطیر است» و جملاتی شبیه اینها به بحران بیراهحلی آن اعتراف میکنند. اما وقتی که پای راهحل و یا پای حسابرسی از یکی از مقامات و مهرهها به میان میآید راهحل به بحران تبدیل میشود.
زیرا هر یک از این مقامات و مهرهها بعد از بیان مشکل به جای ارایه راهحل یا کلیگویی میکنند و یا اینکه مشکل را به گردن نهاد و شخص دیگری میاندازند و از ارایه راهحل توسط او خبری نیست.
از جمله این افراد آخوند صادق لاریجانی است که ضمن اشاره به شرایط خطیر برای حاکمیت با کلیگویی در این زمینه که رژیم «بیش از هر چیز به تدبیر منطقی و اجرای صحیح امور احتیاج دارد و...»، به جای ارایه راهحل برای بحرانها، بیتدبیری دولت روحانی را مسبب این اوضاع دانست و گفت: «اما بالاخره تدبیر رکن اساسی کار دولت است و مسلماً پارهای از این مشکلات ناشی از سوءتدبیره».(تلویزیون شبکه خبر ۵شهریور ۹۷)
عبدالله ناصری، یک مهره همسو با روحانی و دولتش، مشکل بیراهحلی را از دست دادن زمان دانسته و مینویسد: «دولت زمانبندی خاصی برای تغییر ذهنیت و ایجاد امید اقتصادی در جامعه داشت که آن هم دقیقاً پیش از بحرانهای ارزی و مالی بود، اما با مسائل اخیر بهنظر نمیرسد که دولت بتواند به هدف از پیش تعیین شده خویش دست پیدا کند».(روزنامه آرمان ۵شهریور ۹۷)
به این ترتیب دسترسی به راهحل تبدیل به «بحران بیراهحلی» شده است و این بحران قبل از هر کس گریبانگیر ولیفقیه ارتجاع شده است.
بیجربزگی برای پرداخت هزینه در جریان برجام و مذاکره با آمریکا تبدیل به یک جنگ مغلوبه شده است. ظریف در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود از اینکه ۱۸میلیون یورویی که اخیراً اروپا به رژیم اعطا کرده و در درون حاکمیت بعضیها آن را مابهازاء برجام دانستند، شکوه و شکایت کرد: «در داخل خودمون خب بعضیها واقعاً میدمند در این بوق ناامیدی».(تلویزیون رژیم ۴شهریور ۹۷)
تولید «ناامیدی» یا همان بیراهحلی در ضدونقیض گوییهای روحانی بیش از هر کس دیده میشود. در این رابطه کیهان خامنهای روز ۴شهریور روی مواضع قیقاج روحانی در مورد مذاکره با آمریکا که اول گفت هیچ کشور عاقلی مذاکره برای مذاکره را نمیپذیرد و سپس برای برقراری رابطه با آمریکا به درخواست و التماس پرداخت دست گذاشته و مینویسد: «اتخاذ «مواضع انفعالی» روحانی مبنی بر اینکه «با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم و اگر میخواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟» بعد از «مواضع انقلابی» ۲هفته قبل از آن نشان میدهد جریان نفوذی همچنان در حال برنامهریزی و تاثیرگذاری بر مواضع مسئولان کشور است».
این ضدونقیض گوییها که نمودی از بنبست حکومت در باتلاق برجام است در بیان مهرههای رژیم خود را نشان میدهد. یک مهره همسو با باند روحانی به اسم رضا قریشی با تأکید بر بیراهحلی دولت روحانی گفته است: «دولت روحانی برنامه اقتصادی ندارد. دلیل آنهم روشن است، کنترل دولت بر سیر وقایع، چه داخلی و چه بینالمللی آنقدر کم است که برنامهریزی را ناممکن میکند». وی بلافاصله «راهحل قطعی حل مشکلات» با آمریکا را «مذاکره رو در رو» خوانده و بلافاصله با ضدونقیض گویی افزوده است: «در حال حاضر مذاکره با ترامپ بیفایده است زیرا او، برخلاف ادعای مذاکره بدون قید و شرط، خواهان تسلیم بدون قید و شرط است».(خبرگزاری ایلنا ۵شهریور ۹۷)
و بالاخره مصطفی تاجزاده، از باند اصلاحطلب، به یکی از علل بنبست سیاسی و بیراهحلی نظام که همان صدور تروریسم و ارتجاع است اشاره کرده و میگوید: «مبنای ما باید منافع ملی باشد نه برای اینکه میخواهیم امپراطور منطقه و هلال شیعی باشیم. باید این توهمات را از ذهنمان دور کنیم».
ملاحظه میشود همانطور که در مواضع مهرههای رژیم آمده است، نظام ولایت در بحران بیراهحلی به دام افتاده و از هر سو در بنبست است.
بنابراین بهدلیل بنبست بیراهحلی است که هر راهی هم که چه دولت روحانی چه باند خامنهای در زمینههای مختلف مطرح میکنند به جای اینکه گرهگشای مشکلی از نظام باشد بیشتر آن را در باتلاق سقوط محتوم فرو میبرد.