با شعلهور شدن جنگ در غزه و بهخاک افتادن هزاران کودک و نوجوان و ویرانی خانهها، سؤالهای زیادی برای مردم، خانوادههای قربانیان و بسیاری از سیاستمداران مطرح شد. سؤالهایی که نمیشود ساده از کنارش گذشت.
چرا این جنگ شروع شد و مقدماتش چه بود؟
چه کسانی زمینهسازی کردند؟
چگونه میشود به آتشبس رسید؟
برای صلح دائمی چه باید کرد؟!
پس از این سؤالات، آنها طبعاً باید به ریشهها و سوابق تاریخی درگیریها دقت کنند و طرفهایی را که سودی در این غائله دارند مشخص کنند، همانطور که در هر قتل ساده جنایی هم دنبال آثار انگشت و تأثیر کسانی میگردند که به نوعی در آن قتل سود و زیانی دارند. از همین جاست که به سرانگشتان پیدا و پنهان رژیم آخوندی در این حوادث میرسند.
عجیب اینکه دامنه دخالت و شرارت رژیم یکی دو پهنه نیست و از هر زاویه که به این جنگ شوم نگاه کنیم اثر انگشتی از رژیم در آن دیده میشود. همان چیزی که کمیته مشترک بینالمللی نمایندگان پارلمان برای ایران دموکراتیک در روز ۴ آبان ۱۴۰۲ بر آن تأکید کرد: «جنگ دیگری در خاورمیانه در راه است و اثر انگشت رژیم ایران در سراسر آن یافت میشود». البته این بیانیه مفصلتر و حاوی نکات مهمی است ولی جا دارد روی همین جمله درنگ کرد و عرصههای مختلف تاثیرات مخرب رژیم در گسترش درگیریهای غزه را بررسی کرد.
ابعاد تأثیر رژیم در جنگ غزه؟!
۱-رژیم آخوندی تنها طرفی است که سیاست رسمی و اعلامشده آن صدور بحران به سایر کشورها برای منحرف کردن مشکلات داخلیاش است و سران رژیم از جمله خامنهای بارها اعتراف کردهاند که اگر در عراق و سوریه و لبنان و یمن نجنگند، باید در تهران و اصفهان سنگربندی کنند. در حادثه اخیر هم از تکرار آن ابایی نکردند: «سیاست جمهوری اسلامی ایران این بود که بیرون از مرزهای کشور با خطرات مواجه شود تا در داخل برای امنیت کشور اتفاقی نیفتد» (کیهان، ۶ آبان).
۲-تنها کشوری است که برای دخالت در کشورهای منطقه بودجهٔ رسمی اختصاص داده است و نیروهای نیابتیاش در لبنان بارها از دریافت پولهای کلان از قاسم سلیمانی و مقامات رسمی رژیم گفته و نوشتهاند. روز جمعه ۵آبان، امام جمعهٔ خامنهای ۵آبان در بندرعباس گفت: «شما کل بودجه نظامی کشور را نگاه کنید عدد حمایتی در جریان غزه که دارد امنیت ملی ما را تأمین میکند».
۳-تنها طرفی است که بهوضوح از پیش آمدن جنگ ابراز خرسندی میکند و خوشحال است. علاوه بر راهانداختن کارناوال و تجمع و پایکوبی در روزهای ابتدایی، مواضع بعدی عوامل رژیم هم در استقبال از درگیریها بهنحوی است که گویا مدتها مشتاق و منتظر بودهاند: «این روزها اون انتقام سختی که همه ما آرزویش را میکشیدیم و منتظرش بودیم... الحمدلله محقق میشه... جانم به این رهبری جانم به نظام جمهوری اسلامی»! (نمازجمعه مشهد، ۵ آبان)
۴- تنها طرفی است که با مشکل جدی قیامها و سرنگونی در داخل کشور مواجه است و امامجمعههایش بهصراحت میگویند که این جنگهای منطقهیی میتواند جلوی قیامها را گرفته و «برکاتی» داشته باشد. آخوند جمعهبازار اصفهان ۵آبان ضمن اظهار خرسندی از جنگ پیش آمده گفت: «این طوفان الاقصی برکاتی رو داشت» و آخوند جنایتکار علمالهدی در ۲۰مهر با خوشحالی گفته بود: «بنا بود اینها نباشند بنا بود اینها براندازی بشوند... این جبهه را توسعه بدهد جلو بیاید اسلام را براندازی کند با این قصد آمده بود و طوفان الاقصی آمد این جبهه رو بست جلوی این جبهه را گرفت»
۵- یکی از صحنههای بسیار حزنآور این جنگ، کشته شدن غیرنظامیان از هر دو طرف است. اما ولیفقیه آدمکش نظام تنها کسی است که این امر را عادی و طبیعی و حتی ضروری میداند! او اساساً کشته شدن غیرنظامیان در اسراییل را منکر میشود: «اصلا اینهایی که تو شهرکها و اینها هستند غیرنظامی نیستند همهشون مسلح هستند حالا گیرم غیرنظامی چه تعداد غیرنظامی کشته شدن»! قتل بیگناهان غزه را نیز دجالانه، مستوجب «شکر» و «حمد» خانوادههای داغدارشان میداند: «فرزندش شهید میشه خدا رو حمد میکنه... نوجوان مجروح خدا رو شکر میکنه»!
۶-رژیم تروریست آخوندی تنها حاکم خارج از نزاع است که بهجای دعوت به صلح و آرامش، بهطور پیوسته تهدید و شانتاژ میکند و بر طبل گسترش جنگ میکوبد: «مردم عصبانیاند اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کنه مسلمانها بیتاب میشن نیروهای مقاومت بیتاب میشوند کسی جلوی اینهارو دیگه نمیتونه بگیره... کسی نمیتونه جلوی اینهارو بگیره وقتی بیتاب شدن یک واقعیتی است که وجود داره» (خامنهای، ۲۵ مهر)
با توجه به این نشانهها کاملاً سرانگشتان پیدا و پنهان خامنهای در این جنگ خونین دیده میشود و کاملاً مشخص است که رهبر ارتجاع برای جلوگیری از انفجار بحرانهای داخلی و ممانعت از قیام و انقلاب محتوم به هر وسیلهای برای تداوم این جنگ دست میزند.
البته بنا به منطق تاریخ و تکامل، او حقیرتر از آن است که بتواند از یک تغییر بزرگ اجتماعی در ایران و فرا رسیدن صلح و آرامش در خاورمیانه جلوگیری کند چرا که مقاومتی سازمانیافته و فداکار وجود دارد که در مقابل دیکتاتوریاش ایستاده است و راه باز میکند و با نشان دادن «سر مار در تهران» سریعترین مسیر پایان همه جنگها را مشخص کرده است