موقعیت فوق بحرانی حاکمیت آخوندی و اصلیترین دغدغههای گریبانگیر آن در آستانهٔ سالگرد قیام بزرگ و سراسری ۱۴۰۱، بهناگزیر در سخنان پاسدار حسین سلامی بازتاب یافته است. وی روز ۱۰مرداد ۱۴۰۲ در «همایش فرماندهان نواحی مقاومت درباره جهاد تبیین»، هم با زبانی معکوس، به وسعت و ژرفای اجتماعیِ قیام ۱۴۰۱ اعتراف نمود و هم تلاش کرد با ردیف کردن انواع اسامی مجهول تحت عنوان دجالانهٔ همیشگیِ «دشمنان جهانیِ نظام»، اصالت مبارزات و قیامهای نسل به نسل ایرانیان علیه حاکمیت ملایان را به این «دشمنان» نسبت دهد.
ردیف کردن اینهمه و سانسور اصل موضوع، فقط بازتاب وسعت و عمق یک قیام مردمی و ملی در یکسال گذشته و اثر استراتژیکش بر تار و پود حاکمیت آخوندیست:
«دشمن با تمام ثروت خود، تمام تجربه و تزویر خود ــ یک تزویر متراکم و فشرده ــ با تمام قوت خود به میدان آمد؛ استارلینگ، ماهوارهها، اینترنت، رسانهها...».
فقط کافیست بهجای این اسامی المثنای صادر شده در دفتر ثبت احوال بیت ولیفقیه با پروپاگاندای ذاتیاش، اسامی واقعی و حقیقی را نوشت تا به عظمت و شکوه و اصالت ملی و انسانیِ قیام سال گذشته پی برد: زنان ایران، دانشجویان ایران، دانشآموزان ایران، اقشار اجتماعی و صنفی ایران، کانونهای شورشی ایران و استمراردهندگان چهار دهه پایداری پرشکوه در وفاداری به آزادی ایران.
اگر تا قبل از این، موقعیت نظام ملایان از پس قیام ۱۴۰۱، از بیرون آن برآورد میشد، امروز اصلیترین عناصر سرکوبگر میدانی حاکمیت به زبان اشهد اعتراف میکنند که با جامعه و مردمی طرف هستند که از تمامیت نظام عبور کردهاند و اصلیترین تهدید سرنگونی حاکمیت ملایان هستند.
پاسدار سلامی تمام نقشهها و هماهنگیهایی را که بهطور معمول در نشستها و جلسات داخلی و مخفیانهٔ نظام و سپاه باید گفته شود، علنی با هدف از پیش شکستخوردهٔ ارعاب، خطاب به عناصر نظامی و جلادان مردم ایران گفت. اول تا آخر حرفهای پاسدار سلامی جز این نبود که تکامل قیامهای مردم ایران و در رأسشان قیام ۱۴۰۱، جبههٔ خلق و ضدخلق را تعیینتکلیف نموده است. بنابراین برای نظام با تمام باندها و بازوی جانیِ سپاه پاسدارانش فقط و فقط بنبست باقی مانده و برونرفت از آن، رهنمود سرکوبگری به نانخورهای نظام است.
پاسدار سلامی حتا سعی کرد برای روحیه دادن به نیروهای میدانی نظام که در قیام ۱۴۰۱ از مردم ایران سیلیهای آتشین دریافت کردهاند، جزئیات نقشهمسیر عملیاتی در سالگرد قیام را از تلویزیون حکومتی اعلام کند. این نقشهمسیر، آینهیی مقابل وحشت از مرحلهٔ بالغشدهٔ سرنگونی است و بس. دیگر حتا صحبت از ریاکاریهای قبلی مبنی بر «فرزندان فریبخوردهمان» هم نیست، بلکه «هر محله» باید در حوزهٔ مأموریت بسیجیها باشد و «لیدرها مهار شوند»! مشاهده میشود که در نقشهمسیر نیروی اصلی ولیفقیه، دیگر هیچ درخواستی حتا از «امت حزبالله» و بدنهٔ اجتماعی نظام هم نیست؛ چرا که این سیاهیلشکرها فقط بهدرد نمایشهای مبتذل تلویزیونی و تبلیغاتی ناجمهوری ولایی میخورند.
از این واضحتر چگونه میشد نقشهمسیر یک نیروی اشغالگر ایران را علیه مردم نافی تمامیت آن برملا نمود؟ البته بسیار قابل فهم است که ضربههای دریافتیِ پیاپیِ نظام در داخل و خارج ایران از جبههٔ خلق و نیز نزدیک شدن سالگرد قیام ۱۴۰۱، حاکمیت آخوندی را به عکسالعملهای اینچنینی و به موازات آن، رو کردن لیست ۱۰۴مجاهد خلق وادارد.
آنچه کماکان ریشه و شاخسار میگسترد و جاریست، بلوغ قیام سال گذشته به مرحلهٔ مادی و عینیِ سرنگونیِ حاکمیت ولایت فقیهی است. جوهر تمام عکسالعملهای عجولانهٔ اخیر نظام در همین واقعیت مهم و استراتژیک خلاصه میشود. تحولات روزها و هفتههای آینده، روشنکنندهٔ این واقعیت مهم خواهند بود.