دهم دسامبر هر سال، بنا بر اعلام یونسکو، روز جهانی حقوقبشر نام گرفته است. اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر در سال۱۹۴۸ در همین روز در پاریس به تصویب رسید. تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم، بشریت بهطور عام به این حقوق جهانشمول راه نبرده بود. آثار و عوارض خانمانسوز جنگ جهانی دوم و تجاوز فاشیسم هیتلری به آزادی، برادری و برابری انسانها، تدوین و به تصویب رساندن جهانی این حقوق را الزامآور کرد. بر اثر فشار افکار عمومی، کنفرانس سانفرانسیسکو بهاتفاق آرا تصمیم گرفت عاملان جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت را محاکمه و مجازات نماید و علاوه بر آن، تدوین یک اعلامیهٔ بینالمللی در زمینهٔ حقوقبشر را در دستور کار قرار دهد. تشکیل یک کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل در سال۱۹۴۶ این امر را سرعت بخشید. پرفسور رنه کسن موظف شد پیشنویس دوم اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر را بر اساس پیشنویس اول، تهیه شده از سوی پروفسور جان پیترز همفری تهیه و به کمیسیون ارائه نماید. در ادامهٔ این روند در سال۱۹۴۸ مقدمه و مواد نهایی اعلامیهٔ حقوقبشر به تصویب رسید.
این اعلامیه دولتها را موظف میکند حقوق مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تمام انسانها را صرفنظر از نژاد، رنگ پوست، جنس، کشور، اعتقادات مذهبی، شرایط اجتماعی و ترکیب فیزیکی در اولویت تمام فعالیتها و اقدامات خود بگنجانند.
نظام ولایت فقیه و حقوق بشر
حقوق بشر در نظام قصابان محلی از اعراب ندارد. دیدگاه خمینی در مورد انسان از ابتدای بهقدرت رسیدن تاکنون مبنای عمل قضاییهٔ جلادان بوده است. خمینی در ۱۴بهمن۶۳ این دیدگاه را در یک جملهٔ تکاندهنده اینچنین بیان کرد:
«آدم گاهی درست نمیشود، مگر اینکه ببرند و داغ کنند تا درست بشود. با اشخاصی که برخلاف این هستند، آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید».
او در مواجهه با اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر، آن را به سخره میگیرد تا بتواند با تخطئه این حقوق جهانشمول، در نقض بیمانع حقوقبشر دست بازداشته باشد.
«اینها میگویند آزادند بشر! برای تخدیر تودهها، که حالا دیگر نمیشود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که میگذرانند، که یکیاش هم همین اعلامیه حقوقبشر است... این اغفال است؛ افیون است این برای تودهها، برای مردم» (صحیفهٔ خمینی. ج۳ ص۳۳۲). .
به همین دلیل نظام مبتنی بر ولایت مطلقهٔ فقیه او در مقابل حقوقبشر مدعی یک حقوق جداگانه است. البته در یک جا فقط یک پرانتز برای حقوقبشر در نظر گرفته است! تشکیل ستادی به نام حقوقبشر در قوه قضاییه که کارش این است که احکام شکنجه و اعدام را در نظام قصابان تئوریزه نماید و نقض حقوقبشر در ایران توسط سازمان ملل را محکوم کند!
طنز تلخ در اینجاست که قوهیی که کارش دریدن و پوستکندن و گردن زدن و حلقآویز کردن انسانهاست، مرجع رسیدگی به حقوقبشر میشود. البته زیاد عجیب نیست. وقتی «بریدن و داغ کردن آدم»! موضوع حقوقبشر باشد، باقی داستان را تا انتها میتواند حدس زد.
«ما حقوقبشر را با خون خود مینویسیم»
دقیقترین تعبیر از حقوقبشر در برابر نظام قصابان از آن شهید بزرگ حقوقبشر، دکتر کاظم رجوی است. «ما حقوقبشر را با خون خود مینویسیم». آری، مردم و مقاومت ایران طی بیش از ۴دهه «حقوق بشر را با خون خود نوشتهاند»... این خونهای بهناحق ریخته حق دارند بپرسند که در سالروز تصویب اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر چرا هنوز حقوقبشر، معیار اصلی تعامل و تنظیم رابطه نیست؟ چرا این حقوق بنیادین به حاشیه رانده شده است؟
چرا اینک که آوازهٔ نقض حقوقبشر این رژیم چارچوب قارهها را درنوردیده و جهانی شده است، اقدام قاطعانهیی برای ممانعت از وخیمتر شدن وضعیت حقوقبشر در ایران بهعمل نمیآید؟
چرا اینک که پخش آنلاین جلسههای دادگاه محاکمهٔ حمید نوری، ابعاد جدیدی از پرونده جنایت علیه بشریت و نسلکشی در جریان قتلعام۶۷ را بازگشوده است. خامنهای و رئیسی به همین جرم در برابر دادگاههای بینالمللی قرار نمیگیرند؟
چرا اینک که جهان میداند این رژیم قیام آبان۹۸ را با خشونتبارترین روش به خاک و خون کشانده و پاسخ استانهای تشنهٔ ایران را با گلوله داده است، اروپا در کنار خواست مردم ایران برای سرنگونی استبداد دینی قرار نمیگیرد؟
اینها موضوعاتی هستند که بیش از ۱۰۰تن از نمایندگان پارلمان اروپا را بر آن داشته است تا با صدور بیانیهیی خواستار اتخاذ یک سیاست قاطع در زمینهٔ مذاکرات هستهیی با فاشیسم دینی شوند و بخواهند که احترام به حقوقبشر و لغو حکم اعدام پیششرط روابط اروپا با رژیم حاکم بر ایران باشد.
این موجی است که بیتردید اوج خواهد گرفت و ضرورت حاکم شدن ارزشهای اخلاقی، شرافت و حقوقبشر بر منافع پراگماتیستی را بیشازپیش برجسته خواهد کرد. در آن روی سکه، چشم بستن بر نقض فاحش حقوقبشر در ایران و اصرار بر سیاست مماشات با دیکتاتوری جرار دینی بهمعنی تأیید و سهیم شدن در جنایتهای آن است و تاریخ خوننوشتهٔ حقوقبشر هرگز آن را نخواهد بخشید.