728 x 90

حماسه۱۲اردیبهشت؛ طلوع ستارگان در آسمان تهران

حماسه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱
حماسه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱

در تقویم پر رخداد تاریخچه مقاومت ایران، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ برگی زرین و افتخارآفرین است. در این روز، آسمان دودآلود و اختناق‌گرفته تهران، شاهد نبردی تمام‌عیار و نابرابر میان پاسداران هار خمینی و اعضا و کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

یورش هم‌زمان پاسداران به دهها پایگاه مجاهدین، از شرق تا غرب و از شمال تا بخش‌های مرکزی، تهران را به صحنه کارزاری خونین و حماسی تبدیل کرد. این رویداد ماندگار که به «حماسه ۱۲ اردیبهشت» شهرت یافت، تجلی‌گاه مقاومت جانانه و حماسی قهرمانانی بود که حاضر نشدند به خمینی و جبر مسلط زمانه آری بگویند.

 

پیام طنین گلوله‌ها در زیر گوش خمینی

برای دیدن قامت آن ستارگان باید به ظهر ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ بازگردیم؛ به آن دقایق سرخ که سکوت مشکوک بیسیم‌های پاسداران، خبر از وقوع توفانی سهمگین می‌داد. شلیک یک گلوله کلت در ساعت ۲ بعدازظهر، صدای رگبارها را در خیابانهای تهران بیدار کرد. طنین دمادم صدای گلوله‌ها در زیر گوش خمینی ثابت کرد که مقاومت مسلحانه، برخلاف تصور او، نه تنها از پا درنیامده، بلکه تهران را به میدان جنگی سرنوشت‌ساز تبدیل کرده است. این طنین به مردم تهران و به تبع آن به سراسر ایران، این پیام را می‌رساند که مقاومت هم‌چنان ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.

کفتار پیر خون‌آشام که پس از حمله به پایگاه اشرف رجوی و موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ گمان می‌کرد مقاومت را برای همیشه خاموش کرده است، هرگز تصور نمی‌کرد که تسخیر یک پایگاه مجاهدین در کامرانیه تهران، از ساعت ۲ بعدازظهر تا نیمه‌شب به طول انجامد و برای سرکوب آنان، نیازمند استفاده از موشک‌انداز آر.پی.جی و شلیک با هلیکوپتر باشد.

در میان این قهرمانان، نام و سیمای محمد ضابطی با شکوهی بی‌مانند می‌درخشد. او که از زندانیان سیاسی دوران شاه بود، پس از آزادی، مسئولیت بخش اجتماعی مجاهدین را برعهده گرفت و نقشی فعال در مبارزات سیاسی سال‌های پس از انقلاب، از جمله سازمان‌دهی میتینگ بزرگ امجدیه و تظاهرات باشکوه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ایفا کرد.

 

ناقوس‌های آزادی

حمید خادمی، از قهرمانان این حماسه شگفت در سربرگ نامه‌یی به یکی از یارانش نوشته بود: «ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند». این جمله، گویای ایمان راسخ و پیش‌بینی او از آینده‌ای روشن در دل تاریکی استبداد بود. او در آن سال‌های اختناق، در پیشانی افق، راز طلوع آزادی را می‌دید و با یقین، فردایی را ترسیم می‌کرد که در آن، ناقوس‌های تغییر به صدا درخواهند آمد.

ایمان به نادیده‌ها و به تعبیر قرآن «غیب»، ویژگی کسانی است که خداوند آنان را در عین مرگ، «زندگان» می‌نامد و در فرهنگ مقاومت، به آنان لقب «شهید» اطلاق می‌شود؛ گواهانی برای عصرها، حاضرانی در عین غیبت، ناظرانی بر اکنون ما. آنان از جهان مادی فراتر رفته و به رنگ و هیأت آرمان و آرزو و ارزش‌ها درآمده و به الگویی برای رهپویان آزادی تبدیل گشته‌اند؛ قندیل‌های روشن بر سقف دنیای ما انسان‌ها؛ آموزگاران چگونه زیستن و چگونه مردن.

فدریکو گارسیا لورکا در شعر «مرد عاشق‌پیشه»، گویی سرنوشت حمید خادمی و دیگر قهرمانان حماسه ۱۲ اردیبهشت را به تصویر کشیده است:

«در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔ گشن است.

لبریز از احساس و دیوانه از عشق
با ذره‌هایی از غبار و
گرده‌هایی از طلا

برای دیدن قامت خود، اما
دنبال آینه‌ای می‌گردد!

 

آی ای نرگس مغرور نقره فام،
بر فراز آب‌ها!

در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔ گشن است»

 

انتخاب شرف آرمانی و روسپیدی تاریخی

در آن روزهای سیاه اختناق، هنگامی که خمینی چهره منحوس خود را آشکار ساخت و سلطنت مطلقهٔ خود را به نام ولایت فقیه تحمیل کرد، مجاهدین به رهبری مسعود رجوی، شرف آرمانی و روسپیدی تاریخی را برگزیدند و تصمیم گرفتند، ولو با نابودی فیزیکی خود و سازمانشان، در برابر دیکتاتوری و فاشیسم، خط سرخی از فدا و مقاومت بکشند و با پرداخت بالاترین بها، به آن پایبند بمانند.

خمینی در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۰، پس از آن که دریافت مجاهدین اهل «همه با او» نیستند و حاضر به کرنش در برابر ولایت مطلقه او نخواهند بود، حساب آنان را جدا کرد و گفت که حتی در صورت وجود «یک احتمال از هزار احتمال» برای دست برداشتن آنان از مبارزه، حاضر به تفاهم با آنان خواهد بود.

نگاهی به حماسه نبرد مسلحانه قهرمانان ۱۲ اردیبهشت، به ما می‌فهماند که آنان مصمم بودند داغ تسلیم را بر دل پاسداران و آخوندها بگذارند و جز پیکرهای سوراخ‌سوراخ و سوخته خود، چیزی به دشمن ندهند. این سنت گلگون، به‌طور یکسان در تمامی هفت پایگاه مجاهدین جاری شد؛ از پایگاه محمد ضابطی تا پایگاه خدیجه مسیح که به تنهایی در برابر پاسداران مسلح مقاومت کرد و آنها تصور می‌کردند با جمعیتی از مجاهدین درگیر هستند.

 

جانهای بهاری و خونهای پر برکت

آن ایستادگی‌های جانانه و آن خونهای سرخ و جوشان بود که پایه پیشرفت‌های بعدی مجاهدین در برابر فاشیسم دینی شد. اگر امروز به درخت تنومند مقاومت می‌نگریم و شاخسارهای سبز آن را در دورترین نقاط ایران و جهان مشاهده می‌کنیم و سرشار از شرف و غرور می‌شویم، باید یاد قهرمانانی را گرامی بداریم که بی‌چشمداشت و عاشقانه، جان خود را فدا کردند تا رسم سرخ مقاومت برای آزادی در تار و پود میهن جاری شود.

از آن خون‌ها بود که عملیات فروغ جاویدان جوشید، سی هزار ستاره سربدار در تابستان ۱۳۶۷ بر سپهر ایران درخشیدند و به‌روشنی بارآوری و برکت‌زایی آن خون‌ها را می‌توان در جوشش قیام‌هایی مانند دی ۱۳۸۸، دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ و دیگر خیزش‌ها و حماسه‌های مقاومت که رقم خورد و باز هم رقم خواهد خورد. دید و در آن تأمل کرد.

از برکت فدای بی‌چشمداشت آنان است که کانون‌های شورشی خیابان‌ها را به شورش و جنگاوری آراسته‌اند و در زندانها بر عهد سرخ‌فام خود استوار ایستاده‌اند.

در پرده آخر این رزم، این دیکتاتوری نفس‌باخته و شاخ شکسته آخوندی است که به سختی بر زانوانش می‌خزد و این مجاهدین و خلق قهرمان ایران هستند که برای خیزش نهایی آماده می‌شوند.

امروز، بی‌گمان قهرمانان حماسه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ زنده‌اند و ایستاده در فرازنای افتخار، به ما و به شکوه این نبرد لبخند می‌زنند. آنان برای دیدن قامت شرحه شرحه خود، آینه‌ای به وسعت ایران آزاد در مقابل دارند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/21d56fb1-e9dc-40e0-b342-8d3a6e92dc91"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات