شورش مردم
از دی ۹۶ تا ابتدای تابستان ۹۷ به مدت ۶ماه تمام، ایران در یک قیام سراسری با خیزشهای پیوسته، در جوش و خروش است.
در تمامی این ۶ماه هر حرکت و اعتراضی با یک خواسته صنفی اقتصادی آغاز شد و بلافاصله به یک حرکت تمامعیار سیاسی تبدیل شد. حرکتی که با یک خواسته حداکثری یعنی سرنگونی تمامیت رژیم آن هم با شعارهایی که ترجیعبند تمامیشان «مرگ برخامنهای و مرگ بر روحانی» میباشد.
خواستههای مردم
خواستههای صنفی-اقتصادی مردم گاه آنچنان پایهیی است که برای شنوندهیی که آشنا به اوضاع ایران نباشد، شگفتانگیز و گاه ناباورانه است! بهعنوان نمونه:
مردم خوزستان آب برای نوشیدن میخواهند، وقتی گیرشان نمیآید تا انتهای خط سرنگونی رژیم و درگیری مسلحانه با پاسداران سرکوبگر هم پیش میروند.
کارگران در تقریباً سراسر کشور، تنها و تنها دستمزد کاری را که کردهاند میخواهند یعنی حقوق قانونی و توافقشده در قراردادهای اشتغالشان را! اما همین را هم گاه تا ۶ماه و حتی یکسال بهدست نمیآورند، این مسایل برای آنان که این صداها را از دور میشنوند، آن هم از کشور ثروتمند و نفتخیزی مانند ایران، باورکردنی نیست.
بازنشستگان، معلمان، پرستاران و... تنها و تنها حقوق قانونی و مصوب خود را طلب میکنند، حق بیمه و بیمه بازنشستگی که در سالهای اشتغال از دستمزد ماهانهشان آن را در صندوق بیمه بازنشستگی پسانداز کرده برای سالهای بازنشستگی. سرمایهیی که سود آن در تمامی سالهای اشتغال شاغلان سر به میلیاردها میزند و تماماً متعلق به همین بازنشستگان است اما...
رانندگان حق بیمه و خدمات لجستیگ خود را که در تمامی جهان مرسوم است میخواهند اما...
کشاورزان حقآبهیی را که سالها پیش از این بهایش را به دولت پرداختهاند طلب میکنند اما...
جوانان، فارغالتحصیلهای دانشگاهها «کار» میخواهند اما...
جواب حکومت به مردم
در تمامی این ۶ماهه، حتی در یک مورد آخوندها صورتمسأله فقر و بیکاری و بیآبی و نبود خدمات اجتماعی را نه تنها حل نکردهاند بلکه با سرکوب معترضان، تا توانستهاند نفت به آتش قیام ریختهاند.
و از سوی دیگر تا توانستهاند به آقازادهها و وابستگان و مزدوران خود، پول مفت، ارز دولتی، رانت اطلاعاتی و... از امکانات ملی مردم ایران دادهاند. آش آنقدر شور شده است که اکنون بحث مقامات و «آقا زادههایی» که پول غارتشده مردم را در حسابهای مالی خود در اروپا و آمریکا انباشته میکنند و حق اقامت قانونی در این کشورها برای خود دست و پا کردهاند اکنون به بحث داغی در جنگ باندهای متخاصم تبدیل شده است که عنوان آن «دوتابعیتیها» است.
برای اینکه راه دور نرویم نگاهی میکنیم به اسامی برخی مقاماتی که خود یا فرزندانشان با دوتابعیت، مشغول راهزنی و انتقال ثروتهای ملی ایران به حسابهای خود در آن سوی دریاها هستند.
از آنجایی شروع کنیم که رئیسجمهور آمریکا در ۱۲تیر ۹۷ گفت: «اوباما به ۲۵۰۰ایرانی شامل مقامات دولتی آخوندها و فرزندانشان تابعیت آمریکایی داده است».
راستی اینها کیستند و چگونه و چقدر از ثروتهای مردم ایران را به تاراج میبرند؟
این داستان را از همان افشاگری ترامپ شروع میکنیم که پیشتر هم آخوند ذوالنور آن را بیان کرده بود!
«آقا»ها و «آقازادهها»!
۱. دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا روز سهشنبه ۱۲تیر ۹۷ طی پیامی گفت: «مشخص شده است که دولت اوباما طی مذاکرات مفتضح مربوط به توافق رژیم ایران، به ۲۵۰۰ایرانی شامل مقامهای دولتی، تبعیت آمریکایی داده است. این مسأله چقدر بزرگ و بد است».
۲. آخوند مجتبی ذوالنور، عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، روز ۵تیر ۹۷(یعنی یک هفته پیش از ترامپ) اعتراف کرده بود: «آقای اوباما در جریان بحث برجام تصمیم گرفت، به ٢٥٠٠نفر از ایرانیان تابعیت اعطا کرد و برخی مسئولان با یکدیگر مسابقه گذاشتند که فرزندانشان جزو این ٢٥٠٠نفر باشند. آن هم در شرایطی که حدود ٣٠ تا ٤٠نفرشان مشغول تحصیل هستند و باقی این جمعیت با پول مردم حالشان را میکنند و با هزینه منافع ملی، از رانت استفاده میکنند. اینها باید روشن شود. نمیتوان مردم را با کلهمعلقبازی و پشتکزدن قانع کرد. کسی که دل در گروی خارج دارد، نمیتواند منافع ملی را تأمین کند». وی افزود: «امروز اگر این افراد از آمریکا اخراج شوند، مشخص میشود که چه کسانی زدوبند دارند و منافع ملی را به آبنبات آمریکا میفروشند».
۳. آخوند مجتبی ذوالنور، رئیس کمیته هستهیی کمیسیون امنیت مجلس که سخنانش در خبرگزاری سپاه پاسداران ـ فارس ۵تیر ۹۷ درج شده، گفت: رئیسجمهوری که پسرش سهتابعیتی است؛ هم تابعیت کانادایی دارد، هم تابعیت انگلیسی و هم تابعیت ایرانی، آیا میتواند نگاه به داخل و مصرف کالای ایرانی را ترویج کند؟! بیایید به داخل نگاه داشته باشید.
۴. یک دختر و یک پسر محمدجواد ظریف متولد و اساساً شهروند آمریکا هستند!
۵. محمد نهاوندیان، رئیس دفتر حسن روحانی در دولت اول حسن روحانی، گرین کارت آمریکا دارد.
۶. پسر معصومه ابتکار نیز ساکن آمریکاست.
۷. نوه خمینی ساکن و شهروند انگلستان است.
۸. باجناق پسر علی خامنهای، تبعه آمریکا است(همسر یکی از دختران حداد عادل که دختر دیگرش همسر مجتبی خامنهای است).
۹. دختر صادق آملی لاریجانی پیشتر اعتراف کرده بود که نه فقط خودش پاسپورت انگلیسی دارد بلکه پدرش هم یکی مشابه خودش دارد و عمویش که رئیس مجلس است (پاسدار علی لاریجانی) نیز تابعیت کانادایی دارد!
۱۰. خاندان عارف لیدر اصلاحات؟! (منشاء ژن خوب!) نیز از دیگر میلیاردرهای این مملکت هستند.
نوعی دیگر از چپاول ثروتهای ملی
در کنار این آقاها و آقازادگان باید به آنانی اشاره کرد که در همین مملکت بدون اینکه مجبور به آموختن زبان خارجی شوند! برای خود زندگی شاهانه با پول ملت ترتیب دادهاند. کسانی که با آخوندها آمدهاند و لاجرم هم با آخوندها خواهند رفت!
چند نمونه محدود را بشناسیم تا بدانیم دستمزد کارگران و زحمتکشان این مملکت و بازنشستگان و معلمان و پرستاران و رانندگان و کشاورزانش کجا میرود؟ چه کسانی آب این مملکت را میدزدند و به مردم همین آب و خاک میفروشند!
۱. سخنگوی سازمان تعزیرات حکومتی در جریان یک دعوای باندی که سایت حکومتی تابناک آن را ۶تیر ۹۷ منعکس کرد، اعلام نمود: شرکتی ۱۳میلیون یورو با ارز دولتی موبایل وارد کرده و همه گوشیهای تلفن همراه را به یک نفر فروخته است. رایگانی گفت: این شرکت ۲۲میلیون یورو ارز دولتی برای واردات موبایل دریافت کرده بود، اما از این رقم فقط ۱۳میلیون یورو گوشی تلفن همراه وارد و ۹میلیون یورو آن بلاتکلیف است!
۲. شرکت بازرگانی بینالمللی تأمین اجتماعی در همین روزهای اخیر ۳۶۴هزار و ۳۸۱یورو ارز دولتی دریافت کرده تا موبایل وارد کند. این شرکت وابسته به هلدینگ سازمان تأمین اجتماعی است که بیمه بازنشستگان را باید تأمین کند و نمیکند، چرا که سرگرم تجارت موبایل است!
۳. شرکت صبا پیشرو کالا(قم) طی همین مدت اخیر ۴بار مجموعاً بیش از ۵۳میلیون یورو ارز دولتی برای واردات خوراک دام و کنجاله و جو و... دریافت کرده در حالیکه این شرکت کار اصلیاش واردات کالا است نه محصولات دامی و غله!
۴. خستهبند، عضو کمیسیون عمران مجلس آخوندی، روز ۱۴اردیبهشت ۹۷(سایت مشرق) گفت: در جریان فروش دولتی سکه، بیش از ۲۶هزار سکه را افرادی خاص خریدند! افراد خاص اسم دیگر ژن خوب است.
۵. ناصر سراج، رئیس بارزسی کل رژیم، اعلام کرد که یک جوان ۳۱ساله ۳۸هزار و ۲۵۰سکه طلا را بهمبلغ ۵۳میلیارد و ۵۵۰میلیون تومان خریده است.
قیمت دولتی سکه یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان و قیمت آزاد آن در بازار بیش از ۳میلیون تومان است. یعنی آن جوان ۳۱ساله از هر سکه(درجا!) یک میلیون و ۶۰۰هزار تومان سود برده است.
یعنی کلاً ۶۱میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان طی یک روز سود بهدست آورده است! اصل سرمایه و سود این جوان ۱۱۴میلیارد و ۷۵۰میلیون تومان است(این عدد را اینگونه مینویسند= ۱۱۴۷۵۰۰۰۰۰۰۰). این عدد برابر است با دستمزد بیش از ۸هزار سال یک کارگر با حقوق ماهانه یک میلیون و ۱۱۴هزار تومان مصوب ۱۵فروردین ۹۷.
۶. ناصر سراج مدیرکل بازرسی کل کشور در همان مصاحبه گفته است که نفر دوم هم ۲۳هزار سکه خریده است!
۷. مرکر پژوهشهای مجلس آخوندی در بهار ۹۷ اعلام کرد که ۵۹میلیارد دلار ارز طی ۲سال اخیر از کشور خارج شده است. ولی آنچه که مجلس آخوندی نمیگوید این است که این میزان ارز را سپاه پاسداران برای پیشبینیهای مالی پس از تحریم، از کشور خارج کرده و باعث تکینگی اقتصاد نیمهجان کشور شده است.
۸. مشکل تنها در آقازادهها نیست، وضعیت خود «آقا»ها از آقازادهها بدتر است! محمد شریعتمداری، از بنیانگذاران وزارت اطلاعات و وزیر صنعت و معدن روحانی، یکی از همین «آقا»ها است که عضو هیأتمدیره و بعداً رئیس ستاد اجرایی فرمان امام(سوپرهلدینگ متعلق به خامنهای) هم میباشد که در تقریباً تمامی دولتهای این نظام از دهه ۶۰ تاکنون در پستهای وزارتی مشغول کار است و در کنار تمامی شرکتها و ثروتهایش از سهامداران هلدینگ «تولیت آستان شاهعبدالعظیم» هم میباشد که در حوزه نفت و گاز و بیمه و پتروشیمی و... در حال سکهزنی است.
۹. دبیر ستاد تنظیم بازار و عضو هیأت نمایندگی اتاق بازرگانی و رئیس کمیسیون تسهیل تجارت و توسعه صادرات اتاق بازرگانی نظام فردی است به اسم «محسن بهرامی ارض اقدس» که به گزارش سال ۹۰ سازمان امور مالیاتی کشور، شانزدهمین میلیاردر ایران است!
سرزمین زرخیزی که بهغارت میرود!
مردم زاهدان بهویژه هموطنان بلوچمان در یکی از سیاهترین ادوار تاریخ معیشتی خود زندگی میکنند. در حالیکه در همان استان سیستان و بلوچستان به گواهی رسانه ملی همین رژیم، ۱۰تن یا ۱۰میلیون تن طلا در معادنش وجود دارد که توسط حکومت و آقازادههایش استخراج و غارت میشود. برای اطلاع بیشتر به گزارشی که تلویزیون حکومتی در اینباره پخش کرده توجه کنید:
گزارش تلویزیون آخوندی از معادن طلا و سایر سنگهای قیمتی در استان سیستان و بلوچستان
مردم خوزستان در کنار دریا و بزرگترین رودخانههای ایران و بر روی دریایی از طلای سیاه نشستهاند و نه آب آشامیدنی دارند و نه کار و زندگییی بایسته.
به همین قیاس میتوان دیگر استانها و مناطق ایران را برشمرد که اینک در چنبره اختاپوس یک دیکتاتوری فاسد و آدمکش، به قیامی بزرگ برخاسته است.
پرسش نهایی
اینک باید پرسید:
راستی آخوندها خیال میکنند تا کی میتوانند به حکومتشان ادامه دهند؟
جواب این سؤال را در قیام بزرگ مردم که در تمامی این ۶ماهه اخیر رو به اوج داشته، باید جستجو کرد.