موج اخراج اساتید از دانشگاههای ایران بار دیگر آغاز شده است. همزمان با اخراج زنجیرهیی اساتید از دانشگاهها دولت رئیسی مخفیانه درصدد جذب ۱۵۰۰۰ عضو «همسو» در قالب هیأت علمی است. عدهیی از کارشناسان و اساتید، این فرآیند را کودتای رژیم بر علیه نظام علمی کشور نامیدهاند.
کودتای فرهنگی در سال۵۹
از ابتدای به قدرت رسیدن این رژیم تاکنون ۳ موج اخراج اساتید و دانشجویان از دانشگاهها وجود داشته است. موج اول کودتای فرهنگی در سال۵۹ و بسته شدن دانشگاه بود. در این موج سران حکومت و ایادی آنها از جمله عبدالکریم سروش با شعار اسلامی کردن دانشگاهها بسیاری از اساتید و دانشجویان مخالف رژیم را تصفیه و اخراج کردند. این اقدام ضربه جدی به ساختار علمی و دانشگاهی ایران وارد کرد که بعد از گذشت بیش از ۴دهه هنوز آثار تخریبی آن وجود دارد.
سران حکومت هر چند تلاش کردند که در آن سالها با تزریق سهمیههای مختلف برای نفرات بسیجی و پاسدار جو امنیتی را بر دانشگاه حاکم کنند اما اعتراضات دانشجویی نشان داد که این تلاشها مثمرثمر واقع نشد.
بسیاری از استادانی که با استفاده از رانت بسیج و اطلاعات بر کرسی استادی دانشگاه نشستند، بهدلیل نداشتن سطح علمی کافی بهسرعت حاشیهنشین شده و از دور علمی خارج شدند. این افراد بیشتر به مناصب اداری و... مشغول و با زدوبندهای باندی، خود تنها باعث ضعیفتر شدن سطح علمی دانشگاههای معتبر شدند.
موج دوم حمله به دانشگاهها
موج دوم اخراج اساتید و دانشجویان بعد از قیام سراسری در سال۸۸ رخ داد. دولت احمدینژاد از ابتدای سال تحصیلی ۸۹ اقدام به تصفیه و اخراج اساتید و دانشجویان مخالف کرد. هر چند این موج به بزرگی کودتای فرهنگی در سال۵۹ نبود ولی زمینهساز مهاجرت نخبگان را فراهم کرد. مهاجرتی که از نخبگان و دانشجویان کشور آغاز شد و اکنون به دانشآموزان، ورزشکاران و... رسیده است. سالها است که سرمایههای انسانی کشور بهدلیل سیاستهای سرکوبگرانه رژیم آخوندی به خارج رفته و کشور با بحران نیروی انسانی تحصیل کرده مواجه شده است.
موج سوم حمله به دانشگاهها
موج سوم اخراج اساتید و دانشجویان تحت عنوان «خالصسازی» نیز این روزها و قبل از شروع سال تحصیلی ۱۴۰۲ آغاز شده است. این بار سران رژیم تلاش میکنند در گام اول با اخراج اساتید مخالف نظام و کسانی که از قیام سراسری ۱۴۰۱ حمایت کردهاند، سلطه از دست رفته خود بر دانشگاهها را احیا کنند. همزمان با اخراج اساتید دانشگاهها خبرهایی از تعلیق تحصیلی و اخراج دانشجویان نیز منتشر شده است.
اخراج اساتید و جایگزینی آنها توسط افرادی که صلاحیت علمی آنها تنها در حد مجری برنامههای صدا وسیما است، اعتراض زیادی در جامعه علمی ایران را برانگیخته است. سایت حکومتی تجارت نیوز بهنقل از محسن رنانی مینویسد:
«به نظر میرسد نوعی انقلاب فرهنگی دوم از سال۱۴۰۱ علیه نظام علم شروع شده است و اکنون وارد مراحل عملیاتی تهاجمیتر و آشکار خودش میشود. اما فراموش نمیکنیم که که مثل همه پدیدههای دیگر تاریخ، انقلاب فرهنگی اول، نوعی تراژدی بود و این دومی قطعاً کمدی خواهد بود. چرا کمدی؟ چون این شیوه تسخیر دانشگاهها، یا پیشاپیش شکست میخورد یا اگر هم موفق شود، دانشگاه را به بهشت کوتولهها تبدیل میکند. آنگاه دانشگاه مرجعیت علمی خود را از دست میدهد» (سایت تجارت نیوز۶شهریور ۱۴۰۲).
بهشت کوتولهها یا جابهجایی کمیک
برای نشان دادن «بهشت کوتولهها!» تنها کافی است به یک نمونه اشاره کرد. فردی که سالها توئیتهای او نشان از پرت بودن وی از واقعیتها جامعه بود حال بهعنوان استاد دانشگاه شریف انتخاب شده است. با دیدن این نمونه میتوان تا حدی به کمیک بودن این اقدامات پی برد.
روزنامه اعتماد به نقش ایادی جبهه پایداری در این کودتای فرهنگیاشاره کرده و مینویسد:
«برخی تحلیلگران از نقش تیم جبهه پایداری در حذف و اخراج این اساتید خبر دادند. حیرتانگیز اینکه با خروج اساتید برجسته دانشگاهی افرادی جایگزین میشوند که از حداقلهای لازم برای تدریس در بزرگترین دانشگاههای کشور برخوردار نیستند» (انتخاب ۶شهریور ۱۴۰۲).
خیز امام صادقیها برای تسخیر دانشگاهها
جذب اساتید سهمیهای اتفاق تازهیی نیست. پیش از این هم اساتید سهمیهای به هیأت علمی دانشگاهها وارد میشدند. اما این موج از نظر بزرگی و سرعت در نوع خود بیمانند است. ایادی خامنهای در دانشگاه امام صادق پس از تسخیر کابینه رئیسی و پستهای حساس اقتصادی و برنامهریزی به تسخیر دانشگاهها روی آوردهاند. مشخصه دانشگاه امام صادق و فارغالتحصیلان آن دشمنی با پایههای علمی و اکادمیک در سراسر جهان است. آنها با استفاده از نظریههای عقبافتاده خود در پهنه اقتصاد و عملکردهای ضعیف در دولت رئیسی، تورم ۲۰۰ تا ۳۰۰درصدی را به مردم تحمیل کردهاند. حال این افراد خیز تسخیر دانشگاهها را به فرمان خامنهای و رئیسی برای سرکوب اساتید و دانشجویان معترض برداشتهاند.
سرکوب دانشگاهها و آغاز نارضایتیها
سران رژیم آخوندی تلاش میکنند که با اخراج اساتید غیرخودی سلطه سرکوبگرانه خود را بر دانشگاههای افزایش دهند. این کار با تزریق نفرات سهمیهای که شاخص همه آنها بیسوادی است آغاز شده است. هر چند در مرحله اول ممکن است این کار انجام شود اما جامعه علمی و دانشجویان بهسرعت اساتید بیسواد را مانند قبل به کناری خواهند گذاشت. به این صورت طرح افزایش سرکوب دانشگاهها در بطن خود نارضایتی و اعتراضات بیشتری را بههمراه خواهد داشت. تاریخ نشان داده که این رژیم را از سرنگونی خلاصی نیست. اعتراضات مردمی هر روز یک بستر برای بروز داشته است. اعتراضات دانشگاهها نیز یکی از بسترهای اعتراض در مسیر سرنگونی است.