اوج زیبایی یعنی فرهنگ و هنری که ظرایف و لطایف و نکتهها و رموز و دقایقش مسحور میکند و هر صاحبدلی در هر کجای این کره خاک در برابرش متوقف میشود. نگاه میکند و باز نگاه میکند و محو میشود و دیدهایم که همانجا میماند و توان رفتن و یا دقیقتر دل کندن نمییابد. صحبت از گنجینه بیبدیل ایرانی است. اینهمه بر ریشهها و ساقههای تنومند، آفت سالیان و قرون را تاب آورده و حالا ذخایر بیبدیل بشری است.
اما این زیبایی در کجا به اوج رسیده است؟ پاسخ نگارنده در یک کلمه است: انسان.
بار دیگر از ملک پران شوم
آنچه در وهم ناید آن شوم
کالا و تکنیک معامله و معاوضه میشود اما انسان و انسانیت چطور؟
مگر اینکه شیخ بیوطن و پاسدار خونریز بر اریکه باشند.
امروز حاملان و آفرینندگان همین ذخایر به میدان آمدهاند. فریادشان یکی است: کارد از گلوی ما و مردم ما و دانشآموزان ما و بازنشستگان ما بردارید.
به صحنه که نزدیک میشوی اگر خبر هم نداشته باشی میفهمی که حاملان فرهنگند.
متین، استوار، پر منطق و البته خروشان.
میگویند چرا به همان قانون خودتان عمل نمیکنید؟
میگویند چرا چهار درصد کودن و شرور باید بر مقدرات نود و شش درصد شریف و پر تلاش سوار شوند؟
میگویند گر چه فقر و تبعیض بر ما تحمیل شده اما نه تنها بر خود که بر دانشآموزان و بازنشستگان و خانواده دانشآموزان هم بر نمیتابیم.
میگویند زندانیان سیاسی را باید آزاد کنید.
میگویند سکوت نمیکنیم و وعدههای دروغ شما را باور نمی کنیم.
آنها میدانند که بنیان ولایت به اعتراف بانی و بنیانگذارش بر خدعه است.
میگویند مدرسه جای معلم است و نه آخوند.
نگاه کن که حاملان و خالقان زیبایی به آفرینشی دیگر با مضمون انسان برخاستهاند.
دریغا که این روزها سالگرد پر کشیدن استاد فرزانهای است که خود را معلم میدانست. در نظر و عمل تعلیم میداد و زندگی پر رنج اما پر شکوهش ماندگان را حسرت به دل کرد. اولین رئیس دانشگاه تهران در عنفوان انقلاب عطای ریاست را به لقای شیخ بخشید.
به استقبال آزادی، رنج اسارت و شکنجه را تا مافوق طاقت انسان به جان خرید و نشکست. رفتار و منش و سلوکش زیبایی خیرهکننده یافت و جانهای شیفته را مجذوب کرد.
بزرگی را با افتادگی، فداکاری را با مسئولیت و سرسختی را با رأفت همراه کرد. دکتر محمد ملکی فقید در فریاد معلمان و خیزش ضد ظلم تکثیر شده است.
به یاد داریم که گفت زگهواره تا گور آزادی بجوی.
معلمان ایرانزمین چنان که خود گفتهاند امروز به دانشآموزان خود بهطور عملی میآموزند که حق گرفتنی است و نه دادنی. فرهنگ و هنر به حاملان و وارثانش میبالد. خالقان زیبایی در مصاف ابلیس فرهنگ کش. فریاد شان شعله بر ریش و ریشه شیخ مکار.
سیلی خصم افکن بر بنا گوش ولایت.
س. ج سبزواری
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است