خامنهای روز ۴مهر ۹۸ در دیدار با اعضای خبرگان ارتجاع بعد از پایان اجلاس دورهای آنها در بارهٔ بحرانهای فراگیر رژیم صحبت کرد و به زبان معمول دجالگرانه خود اعترافات مهمی درباره وضعیت رژیم در زمینههای مختلف بهعمل آورد.
مهمترین حرفهای خامنهای
خامنهای به وضعیت بهشدت شکننده و بحرانی رژیم در زمینههای مختلف اعتراف کرد. از جمله آنجا که به خطر قیام اشاره کرد و گفت:
«نباید با برچسبهایی همچون تند و افراطی این نیروهای پرانگیزه را از میدان خارج کرد... چرا که آنها همان کسانی هستند که در قضیه ۹دی ۸۸ و یا در قضایای سال ۹۶ با آن حرکت عظیم وارد میدان شدند و دشمنان را ناکام گذاشتند... بنده به رؤسای جمهور در چند دوره گفتهام که برای پیشرفت کارتان از نیروهای وفادار به انقلاب استفاده کنید، زیرا آنها هستند که در هنگام خطر برای کمک به نظام، به صحنه میآیند».
روشن است که منظورش از نیروهای وفادار به نظام همان آدمکشان لباسشخصی و اطلاعاتی است که در جریان قیام ۸۸ و ۹۶ بیمحابا به سوی مردم شلیک میکردند، دستگیر میکردند و جوانان را زیر شکنجه میکشتند.
خامنهای در قسمت دیگری از حرفهایش به روحیهباختگی دولت روحانی و کارگزاران نظام که آنها را مسئولان مینامید اشاره کرد و با طعنه به آنها گفت: «اندیشه مسئولان کشور آماج حملههای آنهاست مصلحت ما راه نجات ما از مشکلات کشور دست برداشتن از شعار انقلابی است». اما در قسمت دیگری از حرفهایش اعتراف کرد که روحیهباختگی و وحشت تنها به مسئولان محدود نمیشود. او از «بزرگان و محترمین» نظام که «بهدلیل برخی مشکلات در جامعه» دچار «دستپاچگی» شدهاند اسم برد. که آشکارا اشاره به وضعیت انفجاری جامعه است که وحشت از آن سراسر رژیم را فراگرفته است.
خامنهای در رابطه با وضعیت بحرانی رژیم و ناامیدی همه کارگزاران نظام، آنرا به دشمن نسبت داد و اعتراف کرد که تلاش دشمن بر تاثیرگذاری بر فهم و ادراک تصمیمسازان و تصمیمگیران بهمنظور الغای «نمیتوانید و نمیشود» است!
او در قسمت دیگری از حرفهایش با اعتراف به انزوای سیاسی رژیم گفت: «نباید از گستردگی جبهه دشمنان و قلدریها ترسید». وی بهعنوان راهحل برای همهٔ بحرانها توصیه کرد که به جوانها اتکا شود و کارها به آنها سپرده شود. خامنهای پیش از این هم گفته بود که بایستی یک دولت جوان حزبالهی روی کار بیاید که البته این را قبلاً با روی کار آوردن احمدینژاد یک بار آزموده است!
امید در فرهنگ رژیم
حداقل آشنایی با فرهنگ دجالگرانه رژیم کافی است روشن کند آنچه که خامنهای در صحبتهایش تحت عنوان امید به آینده مطرح کرد به زبان معکوس اعتراف به این است که هیچ امیدی نیست و آینده رژیم تاریک تاریک است. با همین فرهنگ دجالگرانه است که خامنهای امسال را سال رونق تولید نامید که در عمل امسال به سال نابودی تولید و رکود و افزایش بیکاری تبدیل شد!
با همین فرهنگ دجالگرانه است که خامنهای مکررا گفته است: «در بنبست نیستیم... بحران هم نداریم»!
با همین فرهنگ دجالگرانه است که در همین سخنرانی روز ۴مهر خامنهای گفت: «وضعیت اقتصادی و اجتماعی اروپا و آمریکا بهشدت بحرانی است»! و بهحال مردم غرب دل سوزاند که آزادی ندارند و دچار فقر هستند!
اعتراف به شکست میانجیگریها
حرفهای روز ۴مهر خامنهای همچنین اعتراف آشکاری بود به شکست همهٔ تلاشهای میانجیگرانه.
خامنهای از جمله گفت: «اروپاییها در ظاهر بهعنوان میانجی وارد میشوند و حرفهای طولانی هم میزنند اما همه آنها پوچ است. با اشاره بهعملکرد اروپاییها بعد از برجام و عمل نکردن به وعدهها و همچنین نحوه عملکرد اروپا بعد از خروج آمریکا از برجام و اعمال ظالمانه تحریمهای ثانویه گفت اروپاییها بهرغم وعدههای خود، عملاً به تحریمهای آمریکا پایبند ماندند و هیچ اقدامی انجام ندادند».
فراتر از این خامنهای اضافه کرد که: «در هیچ مسألهای نباید به آنها اعتماد کرد» چرا که آنها در دشمنی با نظام هیچ تفاوتی با آمریکا ندارند.
دوگانهگوییهای خامنهای
اما جالب است که خامنهای در همین صحبتها گفت: «راه تعامل و مذاکره با هیچ کشوری به غیر از آمریکا و اسراییل بسته نیست» و اضافه کرد: «رفت و آمد و بستن قرارداد اشکالی ندارد اما مطلقاً نباید به آنها امید داشت و اعتماد کرد».
خامنهای با این دوگانهگویی در واقع تناقض لاینحل رژیمش را بیان میکرد که نمیتواند از برجام و اروپاییها دل بکند ولی در عین حال تابهحال از طرف آنها هیچ آبی برای رژیم گرم نشده و امیدی هم ندارد. بهخصوص که اتحادیه اروپا در یک پیام خصوصی به رژیم گفته است که اگر به همین روند کاهش تعهدات برجامی خود ادامه بدهد اروپا هم تا یک ماه دیگر مجبور خواهد شد خروج از برجام را آغاز کند. این نکته را موگرینی هم با بیان دیگری مورد تأیید قرار داد و گفت: «حفظ برجام روزبهروز سختتر میشود». و آمریکا هم از تغییر سیاست اروپا و گرایش آن علیه رژیم اظهار خوشحالی کرد.
شکست یک خط تروریستی
به این ترتیب میتوان دید که خط لگدپرانیهای جنگافروزانه و تروریستی رژیم که از بمبگذاری در نفتکشها در سواحل فجیره شروع شد و با کشتیربایی ادامه پیدا کرد و در نهایت به حمله به تأسیسات نفتی عربستان انجامید چگونه بر سر رژیم آوار شده است. که شاخصهای آن در سیاست خارجی تشدید و گسترش تحریمها از یکسو، دور شدن اروپا از رژیم از سوی دیگر و همچنین گسترش ائتلاف ضدرژیم در منطقه و پیوستن کشورهایی مانند قطر و عمان به ائتلاف است.
بازتاب شکستها در داخل رژیم
به همین علت است که در داخل رژیم هم بازتاب شکستها را در ازهمگسیختگی بیشازپیش نظام در بالاترین سطوح با بهجان هم افتادن بهقول خامنهای «زید و عمرو» که اشاره به یزدی و آملی لاریجانی از یکسو و روحانی و رئیسی از سوی دیگر و همچنین درگیر شدن اعضای مجلس ارتجاع با رئیس آن علی لاریجانی است، میتوان دید.
مفهوم اینهمه جدال و کشمکش درونی
طبعا این جنگ و دعواها در درون رژیم همیشه بوده اما تابهحال دیده نشده بود که در درون باند خود خامنهای دو رئیس قوه قضاییه که هر دو منسوب خود او بودند اینچنین با یکدیگر گلاویز شوند و جای آبادی برای هم باقی نگذارند! ضمن آنکه این بحران درونی رژیم را نباید مجرد در نظر گرفت، این بحرانها در بستری از بحران اجتماعی و فضای انفجاری است که خامنهای در صحبتهای خود آشکارا به آن اعتراف کرد و همچین در شرایطی است که سیاست مماشات هم به محاق رفته و دیگر کسی حاضر نیست به رژیمی که آثار ازهمگسیختگی و سقوط از همه وجناتش پیداست، باج بدهد.
آنچه که در این میانه ناگفته ماند این واقعیت است که: این شرایط بهتصادف و خودبخودی حاصل نشدهاند. همهٔ اینها محصول مقاومت مردم ایران است که شعله سرکش آن را در قیام ۹۶ جهانیان دیدند و سردمداران رژیم بارها اذعان و ابراز وحشت کردهاند که قیام بعدی بیتردید سازمانیافتهتر و مؤثرتر خواهد بود و این البته بهیمن پیشرفت بلاوقفهٔ خط و استراتژی کانونهای شورشی است.