خامنهای روضهخوان یکلا قبایی که اکنون حداقل ۹۵میلیارد دلار پول نقد در حسابهایش دارد اخیراً شکلکهای ضدفساد در میآورد! مقصود او از این بازی چیست؟
دجالبازی مبارزه با فساد رسیدن به چه اهدافی را مد نظر دارد؟
خامنهای در تنگنای بحرانهای مرگباری که سراپای نظامش را فراگرفته و از داخل و خارج کشور او را تحت فشار قرار داده، به فکر راه چاره است.
او از یکسو باید انزوای بینالمللی و فشار جهانی ناشی از سیاستهای تروریستی و ماجراجوییهای اتمیش را حل و فصل کند،
از طرف دیگر انزجار منطقهای همسایگان را پاسخگو باشد
در حالیکه در داخل نیز نحوه برخورد با مردمی را مدیریت کند که به درستی تشخیص دادهاند دشمنشان همینجا و اساساً همین نظامی است که برضدش قیام کردهاند.
و اینهمه در حالی است که انتخابات مجلس فرمایشیاش را در چشماندازی زمستانی دارد، موعدی که ممکن است سرمای آن با یک قیام آتشین، او و نظامش را در وضعیت بحرانیتری قرار دهد.
و بدتر آن که این نظام عمقا شقهشده، توان تکپایه سازی خودش به روال موارد قبلی را هم ندارد چرا که تعادلقوای موجود بین باندهای حاکم به شکلی است که این امکان را بدون حذف تمامعیار یک باند توسط باند دیگر از بین برده و خامنهای نیز فاقد قدرتی است که بتواند مانند خمینی دست به حذف و جراحیهای آنچنانی بزند، ضمن اینکه حتی خمینی نیز در جریان تکپایهسازیهای معروف نظامش دچار چنان آسیبهایی شد که آثار بعدی آن نظامش را بهشدت ضعیف کرد (مواردی مانند حذف اولین رئیسجمهور خمینی یا حذف منتظری بارزترین مثالها در این زمینه هستند). خمینی پس از آن دو «حذف» بهمراتب ضعیفتر از خمینی قبل از «حذف» بود.
در شرایط کنونی خشم جوشان مردم البته عاجلترین بلایی است که خامنهای تلاش میکند از آن جان سالم به در ببرد. به همین علت اکنون که فساد از سر و کول نظامش میبارد، خامنهای به تقلا افتاده تا قضیه کینه و نفرت عمومی از اینهمه فساد و اختلاس و دزدی را به هر شکل شده مهندسی کند. مردم البته دزدها را میشناسند به همین علت خامنهای برای کنترل خشم عمومی اقدام به یکسری پاکسازیهای نمایشی در قوه قضاییه کرده است که ظاهراً اندکی فراتر از بازیهایی است که پیشتر در میآورد، واقعیتی که خبر از دستبستگیهای جدید و ناگزیریهای بیشتر خامنهای میدهد. به همین علت شخصاً وارد این نمایش ضدفساد شده است تا هم میزان ناباوری عمومی به مبارزه با فساد را کاهش دهد و هم مراقب باشد که نمایش از کنترل خارج نشود چرا که اکنون نفراتی که مستقیماًً به خود او وصل بودهاند (رؤسای قوه) در معرض نمایش مبارزه با فساد قرار گرفتهاند (یعنی آملی لاریجانی).
به همین علت است که بهنوشته خبرگزاری حکومتی ایرنا عصر چهارشنبه۲۳مرداد ۹۸آخوند علی عبداللهی در دومین نشست شورای اداری سقز اعلام میکند تمامی آنچه که از بگیر و ببند در قوه قضاییه و بازداشت معاون قوه و شماری دیگر از مسئولان و دستاندر کاران جنایتپیشه در جریان است، تحت نظر شخص خامنهای و با «دستور مستقیم وی» انجام میشود!
از سوی دیگر آخوند خونآشام ابراهیم رئیسی (عضو هیات مرگ در قتلعام ۶۷) روز ۲۴مرداد با لودگی هر چه تمامتر خبر از طراحی و ایجاد «سامانه ضدفساد»!؟ در قوه سراپا فاسد و جنایتکار قضاییه داد!
فسادی که همه در جریان آن بودند چرا اکنون برملا میشود؟
تمامی این خیمهشب بازیها در شرایطی جریان دارد که تمامی مقامات رژیم پس از رو شدن برخی ابعاد دزدیها در جریان جنگ باندی ناگزیر اذعان میکنند که از وجود فساد در این قوه با خبر بودهاند!
آخوند محمدجعفر منتظری دادستان کل رژیم روز شنبه ۱۹مرداد ۹۸درباره پرونده فساد مالی یکی از معاونان سابق قوه قضاییه گفت که بررسی این پرونده از دوره ریاست صادق لاریجانی آغاز شده و دادستانی از «کلیات» موضوع باخبر بوده است.
بنا به گزارش خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس، محمدجعفر منتظری، روز شنبه، ۱۹مرداد، گفت: «کلیات داد و ستدها را میدانستیم و از زمانی که یک سری علائم و نشانههای مشخصتری به دست آوردیم... بررسیها شروع شد.» او سپس برای توجیه سالیان سال تأخیر در پیگیری پروندههایی که خودش اعتراف میکند کلیاتش را میدانسته میگوید:
(رسیدگی به این پرونده) «به این دلیل تدریجی بود چرا که برخی افراد بهنحوی حرکت میکنند که از خودشان جای پایی بر جای نگذارند که یکی از مشکلات ما در برخورد با فساد همین است».
منتظری جنایتکار فراموش میکند که:
- اولا پیس از انتشار گزارشها درباره بازداشت طبری، دفتر صادق لاریجانی اعلام کرد که در برخی از اتهامات مطرح در مورد آقای طبری «قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود». یعنی در زمان ریاست لاریجانی بر قضاییه، طبری پرونده فساد داشته است و به آن پرونده رسیدگی هم شده است! نتیجه اینکه منتظری دروغ میگوید که برخیها جای پا نمیگذاشتند! جای پای لازم همان پرونده طبری است که حداقل به اندازه ۶۳پرونده حسابهای بانکی دزدی کفایت میکند!
- ثانیا غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه نیز روز ۲۵تیر، گزارشها درباره بازداشت اکبر طبری، در دوره ریاست صادق لاریجانی، را تأیید کرده است! یعنی که قبلاً هم حضرات خبر داشتهاند که آنجا چه خبر است و در جریان جنگ باندی حتی قضیه به بازپرسی و تشکیل پرونده و بازجویی از طبری هم کشیده بوده است.
- ثالثا همگان از جمله همین دادستان جنایتکار (منتظری) میدانند که طبری در دوران ریاست آخوند هاشمی شاهرودی بر قوه قضاییه نیز مدیر کل امور مالی این قوه بوده و شخص منتظری نیز در همان دوره برای بازرسی به آن قوه مأموریت اجرا کرده است!(روزنامه ایران ۱۷مرداد ۹۸)
- رابعا علیرضا زاکانی، نماینده پیشین رژیم، در مناظره با مصطفی تاجزاده از طبری بهعنوان فردی نام برد که «بیچارهکننده دو رئیس قوه قضاییه» و «مایه بدنامی» و «زد و بند» بوده است!
- خامسا محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین همین نظام سالهاست که در جدال باندهای درونی رژیم، مستقیماً پای صادق لاریجانی را در تمامی دزدیها و فساد این قوه به میان کشیده و حتی از او شکایت هم کرده بود. فارغ از اینکه معاونان احمدینژاد نیز هماکنون به اتهاماتی مشابه اتهامات طبری و لاریجانی در زندان بهسر میبرند! اما به هرحال آنچه که خامنهای اکنون به اسم مبارزه با فساد توی بوق میکند، قبلاً طبل رسواییاش زده شده و نکته تازهیی نیست. نکته تازه شدت وخامت وضع خامنهای و رژیمش و اجبار وی به اجرای نمایشهای جدید است.
میزان وخامت اوضاع خامنهای و رژیمش
اکنون حد وخامت اوضاع را از آنجا میتوان درک کرد که سخنگوی قوهقضاییه غلامحیسن اسماعیلی روز ۲۲مرداد به خبرگزاری تروریستی تسنیم میگوید: پروندههای مشابه دیگری نیز در دست پیگری است! روز ۱۷مرداد ۹۸منتظری یک گام جلوتر رفت و گفت:«در این مورد هیچ مرز سرخی نداریم»! یعنی آشکارا تهدید کرد که همه دستاندر کاران این فساد را دستگیر خواهند کرد. (روزنامه حکومتی ایران). بی سبب نبود که ناگهان خبر آمد آملی لاریجانی تصمیم گرفته به نجف مهاجرت کند! این یعنی تصمیم به خروج اضطراری و فرار رسمی که البته خامنهای جلویش را گرفت، یعنی این بگیر و ببندها تا آنجایی پیش میرود که:
- مردم را قانع کند که یک مبارزه ضدفساد آنهم با دستور شخص خامنهای در جریان است.
- این بگیر و ببندها تا جایی انجام میشوند که یک وقت مردم به اشتباه تصور نکنند واقعاً خبری هست و مبارزه ضدفساد آغاز شده و بریزند توی خیابان برای دستگیری بقیه مجرمان و فاسدان و خلاصه همانی بشود که در قیام نزدیک بشود!
رفتن خامنهای به کوچههای فرعی
به همین علت است که هنوز یک هفته از آغاز این ماجرا نگذشته رسانهها پر میشود از اسامی افرادی مانند بابک زنجانی و علیرضا زیبا حالت منفرد و سالار آقاخانی و حسن میرکاظمی و امثالهم که راحتتر میشود زنگوله فساد را به گردنشان انداخت و آویزانشان کرد تا امثال آملی لاریجانی و شرکای همترازش در قوای مجریه و مقننه.
و باز به همین علت است که برای خودش پلان ۲هم آماده کرده تا اگر دید مردم دستش را خوانده و این بازیها را فوت آباند! ناگزیر قربانیانش را از رده بعدی نفراتش انتخاب کند یعنی از میان خرمهرههایی همچون:
جعفری دولتآبادی دادستان سابق تهران، محمدجواد لاریجانی، پسر اژهای، برادر زاده عراقچی، برادر روحانی، فاضل لاریجانی، برادر جهانگیری، قاضی مرتضوی جنایتکار.
حساسیت کار خامنهای
البته از حق نباید گذشت که کار خامنهای بهشدت حساس است و ظرافت میخواهد چرا که بالادست لاریجانی شخص خودش قرار داشته که چنین رؤسای فاسدی را نصب کرده، جابهجا میکند، تغییر کاربری میدهد تا شبهه تغییر به بیرون از خودش القا کرده و پز تحول به ناظران بیگانه بفروشد.
به هر حال اکنون خامنهای است و یک پرونده عریض و طویل فساد که باید به سرعت سر و ته آن را هم بیاورد و حداکثر با قربانی کردن یکی دو سه نفر مدال عدالت را روی عبای خونین ابراهیم رئیسی جلاد نصب کند و با این کار به سوی هدفهای بعدیاش حرکت کند.
اهداف خامنهای از خیمهشب بازی مبارزه با فساد
خامنهای در مقام ولیفقیه و مسئول کلیه دزدیها، فساد و جنایتهایی که در این نظام انجام شده و میشوند، با این بازی تلاش میکند:
- مقدمتا خشم و انزجار مردم نسبت به نظام و نهادها و سران فاسدش را مهندسی و مهار کند.
- با گماردن رئیسی به انجام این بازی تلاش میکند این جنایتکار را برای انتخابات آتی رژیم مجدداً آماده کند و عنداللزوم با عبور دادن وی از یک نمایش انتخاباتی و واریز کردن رأی به تعداد کافی، اینچنین وانمود کند که وی دارای مقبولیت مردمی است.
- اینطوری شکست مفتضحانه رئیسی در دور قبلی انتخابات را هم ماستمالی کرده و به این ترتیب این عنصر جنایتکار را برای جانشینی خودش آماده میکند.
در حالیکه همگان میدانند خامنهای آخرین ولیفقیهی است که بر این مملکت حکومت میکند و این بساط با همت مردم و پیشتازانش جمع شده و راهی زبالهدان تاریخ خواهد شد.