مقامات آمریکایی آشکارا اعلام کردند شماره تلفن یک خط «تماس ویژه» را به سفارت سوئیس در تهران دادهاند تا هرگاه آخوندها خواستند مذاکره کنند، بتوانند مستقیماً با آمریکاییها تماس بگیرند.
شبکه تلویزیونی سی.ان.ان نیز به نقل از یک منبع دیپلماتیک گزارش داد کاخ سفید شماره تلفنی را در اختیار سوئیس قرار داده تا مقامات ایران هرگاه خواستند بتوانند با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، تماس بگیرند. (سفارت سوئیس در تهران حافظ منافع آمریکا در ایران است).
آمریکاییها البته از اینهم جلوتر رفته و چندی پیش توسط وزارت خارجهاشان چارچوب مذاکرات را هم مشخص کرده بودند (اطلاعیه ۱۲مادهای پمپئو).
آنها به این هم اکتفا نکرده و علناً اولویتهای مورد علاقهاشان برای مذاکره را هم اعلام کرده و گفتهاند مشتاق هستند اضافه بر تضمین جدی در مورد توقف ماجراجوییهای اتمی رژیم، درباره چند موضوع دیگر نیز با آخوندها به توافق برسند از جمله:
قبل از همه، خروج کامل رژیم از کشورهای منطقه.
دوم، توقف بازیهای موشکی رژیم.
سوم، سایر مسایل مورد مناقشه طرفین از جمله پایان دادن به اقدامات تروریستی در خاک اروپا دیگر نقاط جهان و بعد هم دیگر مسایل مطرح شده در بیانیه پمپئو که بحث نقض حقوق بشر توسط آخوندها نیز یکی از آن نکات است.
جمعنبدی ساده این موارد میشود اتمام ریلگذاری برای انجام تسلیم بدون قید و شرط رژیم.
متقابلاً روز شنبه ۲۲اردیبهشت ۹۸عراقچی معاون وزیر خارجه آخوندها اعلام کرد: «آمریکاییهای خودشان شماره تلفن ما را دارند! و هر وقت نیاز شد میتوانند تماس بگیرند!»
عراقچی نگفت شماره تلفنشان را کی؟ و کجا؟ و با چه شرایطی به آمریکاییها دادهاند که تا امروز هم صدایش را در نیآوردهاند! اما:
فارغ از اینکه این خط تلفنی اصلاً مشغول بشود یا نه،
تماس بین دو طرف ایجاد بشود یا نشود،
و فارغ از اینکه اساساً مسألهای بین آخوندها و آمریکاییها حل بشود یا نه،
اروپاییها پشت آخوندها بیایند یا نیایند،
آن مسأله مطلقاً لاینحلی که حلش برای آخوندها حیاتی است و حیات و مماتشان در گروی آن است، مشکلاتی است که آخوندها با مردم ایران (یعنی با صاحبخانه و ولینعمت خیانت شده خویش) دارند!
مشکلاتی مانند:
حق حاکمیت ملی مردم ایران که آخوندها آن را غصب کردهاند.
خونی که در این ۴۰سال از مردم ایران بر زمین ریختهاند.
ثروتهایی که از خزانه ملت غارت کردهاند.
و خیانتی که به انقلاب بزرگ مردم ایران کرده و آرزوهایی که از مردم ایران به باد دادهاند و اینک باید پاسخگوی تمامی آنها باشند.
خوب و ضروری است که آخوندها بدانند و مطمئن باشند ورای تمامی مشکلاتی که اینک با جهان و جهانیان دارند؛
از محاصره اقتصادی و سیاسی گرفته تا محاصره دریایی و تحریمهای تجاری نفتی و غیره گرچه تاثیر تک به تک آنها بر رژیم ولایت فقیه برای مردم به جان آمده ایران غنیمت است و یکایک آن فشارها را بهدلیل بسته شدن در سیاست مماشات در جهت کمک به حل مسأله اصلی خود با فاشیسم مذهبی حاکم بر سرزمین خویش میدانند اما «حلال» اصلی، نهایی و واقعی این مساله، مردم ایران و کانونهای شورشیشان بوده و هستند که با دیکتاتوری آخوندها دستبگریبان بوده و پس از این نیز گریبان آخوندها را بههیچوجه منالوجوه! رها نخواهند کرد تا آخوندها و پاسداران جنایتکارشان را که بهمثابه سگ زنجیری آخوندها از حکومتشان محافظت میکنند از صورت مسأله ایران «پاک» کرده و ایرانیآباد، آزاد و دموکراتیک بنا کنند.
بیتردید در آن روز آخوندها در به در بهدنبال این شماره تلفن و دیگر شمارههای اضطراری مشابه خواهند دوید تا شاید فرجی یا حداقل گریزگاه و مفری برای خود بیابند، روزی که برای آخوندها روز حسابرسی خواهد بود، روزی که گرچه به رسیدنش ناباورند و اینک با تمسخر میگویند آن روز نخواهد رسید اما بیشک برق حلول آن روز چون بر چشمانشان بیفتد دیدگانشان از وحشت «دودو» زند و جهان در برابر دیدگانشان تیره گردد و از یکدیگر خواهند پرسید: به کجا بگریزیم؟ و البته که گریزگاهی نخواهند یافت و تنها قرارگاهشان صندلی حسابرسی خواهد بود و بس!
آن روز دفتر تمام جنایتهایشان را تودههای مردم یکایک پیش چشمانشان خواهند گشود و هیچ عذر و بهانهیی نیز از آنان نخواهند پذیرفت.
آن روز چهرههای خسته و غمگین خلق، شاد و گشاده گردد و قیافههای جانیان بس عبوس و درهم رفته و پاهایشان از شدت وحشت و درماندگی درهم گرهخورده!
روزی که دیر است و دور نیست!