علاوه بر ظرفیت بالای جنایتآفرینی، فساد نهادینه شده، صدور تروریسم و کلاشی و شارلاتانیسم از دیگر ویژگیهای دیکتاتوری ولایی، بزرگنمایی قد و قوارهٔ خود و هارت و پورت و نیز ادعاهای دانه درشت و تو خالی است. در این زمینه میتوان سیاههها پر کرد و بحر طویلها سرود! بهخصوص که در عصر ارتباطات، هر موضعگیری و حرف و سخنی با چند جستجوی نسبتاً ساده قابل دسترسی است. برای پرهیز از اطالهٔ کلام از پرداختن به مواردی مانند «حسینیه کردن کاخ سفید» یا «مهدیهٔ باکینگهام» و «ایستگاه فضایی تهرانیمقدم» و یا ... در میگذریم و صرفاً روی «درفشانی»های شخص خامنهای متمرکز میشویم. عقبنشینی بیسر و صدا با ایجاد پردهٔ دود یکی از تاکتیکهای نظام ولایی برای تنازل از شعارها و ادعاهاست.
«یکی بزنند ده تا میخورند!»
این جمله را حتماً شنیده یا خواندهاید. از افاضات آخوند خامنهای مقام جعلی «ولی امر مسلمین جهان» (!) و «مرجع تقلید شیعیان خارج از کشور» است که بهرسم دجالگری معهود آخوندی در ۱۴خرداد۹۷ بر سر دجال سلف خود، پیر کفتار جماران بر زبان راند. خامنهای البته این سخنان را با تکیه به گسترش واردات، تغییرات و تولید انبوه انواع موشکهای کشتار جمعی و یا بالستیک انجام میداد؛ اما با چه هدفی؟ به اینها خواهیم پرداخت. زحمت پاسخ به این نوع شعارها را مردم ایران تا الآن به کرات در صفحات اجتماعی و هر کجا که هیمنهٔ اختناق و سرکوب اندک شکافی برداشته، متحمل شده و شایستهترین پاسخها را دادهاند.
«دوران بزن در رو تمام شده است».!
(این تخم دوزردهای بود که توسط خامنهای عمود متزلزل نظام در ۳۱شهریور۸۶ گذاشته شد! اما بعدها به مناسبتهای مختلف، یا توسط نوچههای ولایی نشخوار شد، یا خودش دوباره و چند باره آنرا به زبان آورد. از جمله در ۲۰اردیبهشت۹۶ در دانشگاه تربیت پاسداران، موسوم به امام حسین)
اما چنانچه دیده شد پس از افت کیفی سیاست مماشات در جهان غرب، از سوریه و عراق گرفته تا پشت میزهای سیاست، بارها خوردند و دم برنیاوردند. بهجای آن تلافیاش را یا سر مردم ایران درآوردند؛ یا به پایگاههای مجاهدین در عراق حمله زمینی و موشکی بردند.
«آنها برجام را پاره کنند ما آتش میزنیم».!
این پارس خوابیدهٔ ولیفقیه نظام مربوط است به تاریخ ۲۵خرداد۹۵. در همان سال باز سایت خامنهای این جمله را بهعنوان جملهٔ سال به لشکر جیرهخواران نظام قالب کرد؛ اما طبق عادت آخوندها که تنها زبان زور را میفهمند، وقتی در عمل برجام توسط آمریکا «پاره» شد، کفتارها و سگهای ولایی دمشان را لای پایشان کشیده و زوزه کشان صحنه را ترک کردند تا از دور به ناله و مویه بپردازند. هرازگاهی هم صداهای اعتراض بخشی از باند خود خامنهای به هوا بلند میشود که اگر طبق حرف خامنهای درهم شکسته، برجام را آتش میزدیم امروز این وضعمان نبود! از جمله آخوند جنتی که در ۲۰تیرماه۹۸ در جلسهیی با حضور دایناسورهای خبرگان گفت: «برجام مایه دردسر شده است و اگر آن روزی که رهبری فرمودند، ما آن را آتش میزدیم امروز با این شرایط مواجه نبودیم».
البته از کیهان شریعتمداری که گهگاه از سر هاری حتی پاچهٔ ولینعمت خویش را هم به دندان میگزد باید یادی کنیم که حتی ۲روز پیش از خروج از آمریکا از برجام، یعنی در ۱۶ اردیبهشت۹۷ بنای ضجه و مویه گذاشت و گفت: «اگر برجام را آتش میزدیم، دلار ۷۲۰۰تومان نمیشد»!
از واکنشهای اخیر هم باید از خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به «فارس» نام برد که در ۲۴اسفندماه گذشته، با نالهای جانسوز میپرسد: «آیا وقت آتش زدن برجام فرا نرسیده؟»! در ظاهر تیغ تیز پرسش مقاله رو به باند روحانی است، اما کیست که نداند تصمیمگیرندهٔ واقعی سیاستهای کلان نظام، نه باند روحانی، بلکه شخص خامنهای است که اکنون نه از ترس پیامدهایش، جرأت آتش زدن برجام را دارد و نه توان پذیرش جامزهری دیگر و مذاکرهای سختتر را.
هدف خامنهای: دلگرمی به ساندیسخوران ولایی
روشن است که در بحبوحهٔ شکستها و انزوای روزافزون و فرو رفتن نظام خامنهای تا خرتناق در مرداب تحریمها و تبعات سیاستهای دخالت افسار گسیختهاش در منطقه، ولیفقیه نظام نیاز به رجزخوانی و قدرتنمایی (ولو پوچ و تو خالی) دارد تا تعادل ذهنی جیرهخواران کوتهاندیش خودش را حفظ کند.
بنابراین خواستهٔ «کف» یا «کمینه»ی خامنهای این است که با اینگونه جملات و هارت و پورتهای پر طمطراق، به این دست مزدوران آتش به اختیار خودش روحیه بدهد. کما اینکه از واکنشهای برخی از لشکرهای سایبری نظام در صفحات اجتماعی میتوان به کار کرد اینگونه سخنان توهمآمیز خامنهای پی برد. به برخی از این کاربران ولایی توئیتر از شدت ذوقزدگی حتی نه تنها رو به خارج، بلکه حتی در جنگ قدرت درونی نظام هم شارژ شده و با زدن لقمهٔ ولایی به بدن ضعیف شدهشان، ناگهان جانی تازه گرفته و بهجای «دشمن» خارجی به باند مقابل حمله میکنند!
هدف دیگر خوراک برای مزدوران خارجی
از آنجا که نظام با «دوراندیشی» بسیار، طرفهای مختلفی را در دستگاههای تبلیغاتی، رسانهیی یا حتی سیاسی کشورهای غربی، به ضرب معامله و پول و انواع و اقسام منافع دیگر جذب خود نموده است و یا حتی نفوذیهای خودش را مانند نایاک دارد، با چنین سخنانی، آنها را وادار به جو سازی از «واکنش تند تهران» میسازد تا به این وسیله بگوید ما هستیم و شاید که بتواند در غرب طرف حسابی پیدا کند.
اگر چه دیگر روزگار سیاستمدارانی همچون شیراک که حتی بمب اتمی را هم برای آخوندها مباح میدانست گذشته است، اما بههر حال، همواره با نشان دادن سرکیسهٔ گشاد از منابع و ثروتهای مردم ایران به معاملهگران غرب و شرق، میتوان کسانی را یافت که با این بازی رژیم پلید خامنهای، همراهی ولو موقت و گذرایی داشته باشند.
واقعیت بالاتر از همهٔ این محاسبات، بی آیندگی مطلق نظامی است که نه تنها توسط مردم خود، بلکه توسط مردم منطقه و جهان هم مورد نفرت قرار دارد و هیچکدام از این بازیهای مفتضح مانع سرنگونی آن نخواهد شد.
مردم ایران دیری است دریافتهاند که اینگونه سخنان تنها لاف و گزافهای بسیجی پسند برای نشان دادن چنتهٔ خالی ولایت و در حکم ایجاد پردهٔ دود برای استتار عقبنشینی است.