خامنهای روز پنجشنبه ۴اسفند خبرگان نظام را پس از اجلاس دورهٔ جدیدش نزد خود فراخواند تا آنها را نسبت وضعیت بهشدت حاد نظام توجیه کند. خلیفهٔ ارتجاع که موقعیتش زیر ضربات ۵ماههٔ قیام و طوفان شبانهروزی «مرگ بر خامنهای» بهشدت تضعیف شده، از فرط بیچارگی بهخبرگان فرتوت و رئیس ۹۶سالهٔ آن (جنتی) آویخت و آنها را «بالاتر از هر مرکز و مجموعهیی در نظام» دانست.
خبرگان «مطیع محض» نیز متقابلاً بهامداد ولیفقیه کمر شکسته آمد و در بیانیه خود با اعلام «پشتیبانی قاطع خود از خامنهای که ادامه دهندهٔ راه خمینی است»، از «حجم گستردهٔ تبلیغات و اهانتهای بیسابقه بهعمود خیمه نظام» ابراز وحشت کرد. ولی بهنحو مضحکی علت این وضعیت را «دستآوردهای شگرف نظام» قلمداد کرد.
در اظهارات خامنهای، اعتراف بهوضعیت بهشدت وخیم و بحرانی رژیم (البته با زبان دجالگرانه) جای عمدهیی داشت. اما مهمترین اعتراف، آنجا بود که او با حمله بهنقزنهای باند مغلوب و همهٔ دلسوزان نظام که در تلاش برای نجات آن، اقدام بهنوشتن نامهٔ سرگشاده میکنند، گفت: «آن کسانی که خودشان شخصیتشان هویتشان در معرض نابودی و ویرانی است... همه را اینطور میبینند... در اردیبهشت۶۹ هم یک گروهی نامه نوشته بودند که ملک و ملت بهلبه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده».
خامنهای بهاین ترتیب، اولاً اعتراف کرد که مضمون این نامههای سرگشاده هشدار نسبت بهاین واقعیت است که «رژیم بهلبهٔ وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده»؛ ثانیاً، میخواهد نتیجه بگیرد همچنان که ۳۲سال پیش هم میگفتند رژیم در معرض سرنگونی است، اما سرنگون نشد، این بار هم سرنگون نخواهد شد. ثالثاً با تأکید بر اینکه «در اردیبهشت۶۹ که هنوز یک سال از مرگ خمینی نگذشته» این حرفها را میگفتند، بهکسانی که خمینی را بر سر او چماق میکنند با رندی میگوید که آن وضعیت، میراث و کارنامهٔ خمینی بود.
این حرف خامنهای یک سفسطهٔ آشکار است، زیرا اذعان بهاین که اوضاع در زمان خمینی وخیم بود، معنایش این نیست که الآن وضعیت خوب و روبهراه است. همچنین از اینکه رژیم آن موقع سرنگون نشد، نمیتوان نتیجه گرفت که این بار هم سرنگون نخواهد شد. پناه بردن بهاین سفسطهها، با هزینه کردن از خمینی دجال، تنها موقعیت بهشدت ضعیف و چنتهٔ خالی خامنهای را بیشازپیش نمایان میکند.
حرفهای خامنهای البته فیالبداهه نبود؛ خبرگزاری سپاه پاسداران یک روز قبل (۳ اسفند) پیام خمینی ملعون موسوم به «منشور روحانیت» در ۳ اسفند۱۳۶۷ را بازنشر کرد. این پیام خمینی در همان سال زهر آتشبس و حکم نسلکشی و قتلعام مجاهدین صادر شده و در آن دجال پلید با مشخص کردن مرز سرخ اصلی نظامش که: «تا من هستم نخواهم گذاشت مجاهدین، اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند». شروط خودش برای پذیرش نقزنهای آن زمان را چنین مشخص میکند: «آغوش کشور برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه بهقیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید؟! چرا جنگ کردید؟! چرا نسبت بهمنافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟... و صدها چرای دیگر».
خامنهای با بازنشر پیام خمینی میخواهد بهنقزنهای اصلاحاتچی کنونی هم پیام بدهد که در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و شرط اصلی پذیرش آنان، گردن نهادن بیقید و شرط و بدون چون و چرا بهولایت مطلقهٔ اوست. وی علاوه بر این اشاره، همچنین تصریح کرد: «دیگر کسی نباید در فضای مجازی و غیر از آن، بگوید جمهوری اسلامی برای خود دشمن میتراشد زیرا این ذات (نظام) است».
معنی روشن این حرف خامنهای، تأکید بیشازپیش بر خط انقباض است. خطی که شاخص آن روی کار آوردن جلاد۶۷ است و بهناصحان گوشزد میکند که نظام ولایت مطلقاً توان انعطاف و اصلاح ندارد و همانگونه که رهبر مقاومت در ۳خرداد ۱۳۷۶ تصریح کرد، «یک قطره، آزادی و قانون و حقوقبشر» این رژیم را از هم میپاشاند.
اکنون که خامنهای پس از طوفان ۵ماههٔ قیام سراسری که رژیم را دچار بحران سرنگونی کرده، خود را در باتلاقی میبیند که هیچ برونرفتی از آن، جز پناه بردن بهسیاست و خط انقباض ندارد.