مشاور وزیر بهداشت رژیم در امور روانپزشکی با تکیه بر پژوهشهای متعدد انجام شده در سطح کشور و در تهران اذعان کرد: «حدود ۵۰درصد اختلالات و تنشهای شدید روانی در بین مردم بهعلت مسائل و مشکلات اقتصادی است».
او در ادامه اظهاراتش اضافه میکند: «پژوهشی در سال ۹۵ در این زمینه انجام شد و نشان داد که ۴۵.۶درصد تنشهای شدید روانی مردم به عوامل و مسائل اقتصادی مربوط است و قطعاً این آمار اکنون بیشتر شده و روند افزایشی داشته است زیرا مشکلات اقتصادی در جامعه و در بین مردم بیشتر شده است».
او با استناد به آمارهای سال ۹۵ میگوید: «۸۲.۷درصد مردم تهران حداقل یک بار تجریه فشار روانی شدید را داشتهاند».(خبرگزاری ایرنا ۱۸مهر ۹۸)
در سالهای اخیر نیز بسیاری از دستاندرکاران پژوهش در امر اختلالات روانی و شیوع آن و بسیاری از روانپزشکان نیز با قاطعیت بر این واقعیت تأکید کردهاند.
واقعیت این است که رضایتمندی و شادی انسانها ارتباط تنگاتنگی با رضایتمندی از شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دارد.
رضایتمندی و شادی مردم در نظام ولایت فقیه با افزایش فشار اقتصادی و انواع و اقسام محدودیتهای سیاسی و اجتماعی و بالمآل اختلالات روحی، جایگزین شده است.
شرایط بد معیشتی برای مردم و محدودیتهای سیاسی و اجتماعی که حاکمیت برای آنها تحمیل کرده است، جایی برای شادی باقی نگذاشته است.
به این وضعیت و بحرانهای مختلف معیشتی و اجتماعی میبایست تحقیر شدید مردم توسط مأموران حکومتی به بهانههای مختلف مانند رعایت حجاب و عفاف، امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با«اراذل و اوباش» و سایر محدودیتهای اجتماعی گریبانگیر مردم را اضافه کرد.
در مورد فشارهای اجتماعی بر زنان در سال ۹۳ سایت سلامتنیوز از قول یک کارشناس امور اجتماعی زنان نوشت: «کنترلهای اجتماعی، برخوردهای نامتعارف باعث گسترش شیوع افسردگی در میان زنان در حدی که شیوع افسردگی در خانمهای کشور ۳برابر بیش از مردان است و شیوع اضطراب هم در زنان ۳ تا ۵برابر بیش از مردان است».(سایت سلامت نیوز ۹تیر ۹۸)
قطعا پس از گذشت ۵سال از آن تاریخ و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در طول این مدت بر زنان وارد شده است گسترش افسردگی در میان زنان بسیار بیشتر از این است.
آمارهای جهانی نیز حاکی از این است که مردم ایران ناشاد هستند و در سال ۲۰۱۷ ایران در ته جدول شادی در جهان قرار داشت و در زمره کشورهای غمگین دنیا بهشمار میرفت.
اضافه بر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فرهنگ غم و اندوه از بوقهای تبلیغاتی رژیم مزید بر علت است.
در این رابطه وزیر بهداشت دولت آخوند حسن روحانی اعتراف میکند: «مشکلات بهداشت روان کشور بهدلیل فضای ناشاد جامعه، بسیار زیاد است و متأسفانه همه کمک میکنند که فضای کشور غمگینتر شود».(خبرگزاری ایسنا ۲۱تیر ۹۸)
این اعتراف او در شرایطی است که سردمداران دیگر رژیم از جمله علی خامنهای واقعیتهای موجود را کتمان میکنند و یا مانند آخوند حسن روحانی که با دروغدرمانی و امیددرمانی پوشالی، تلاش میکند تا در زمینه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی واقعیات را قلب کند و همه چیز را بر وفق مراد مردم وانمود کند.
آنچه روی دیگر سکه این واقعیت است این است که مردم آگاه و هوشیار ایرانزمین به پشتوانه مقاومت پیشتازشان برخلاف اهداف شوم حاکمیت فاشیسم مذهبی بر کشورمان این فشار و اندوه را به خروش و خشم علیه نظام ولایت فقیه تبدیل کردهاند.
خشم و خروشی که خود را در اعتراضات فزاینده اقشار مختلف مردم علیه رژبم آخوندی در سراسر کشور نشان میدهد. از غارتشدگان تا کارگران هپکو و آذرآب و نیشکر هفتهتپه تا بازنشستگان و رانندگان و معلمان و....
اعتراضاتی که زبانههای آتش آن در چندین قیام گسترده از جمله دیماه ۹۶، تابستان ۹۷، قیام کازرون و اخیراً هم قیام لردگان بهخوبی دیده شد و روشن شد که جامعه ستمزده و محروم ایران در شرایطی است که با کوچکترین مشکل و بحران آتش خشم مردم فرصت بروز پیدا میکند و موجودیت حاکمیت آخوندی را با تهدید سرنگونی مواجه میسازد.