نیروی قدرتمند نبرد ضد طبقاتی تبدیل به خوشههایی بههم پیوسته شده و بر ارکان نظام ولایت فقیه، ضربههای مداوم میکوبد. نظامی که اکنون بدل به طبقهٔ اشرافی حاکم گشته و از اسلاف تاریخی خود یعنی سلاطین بنی امیه سبق برده است.
فقر، گرانی، بیکاری، تورم، رکود و کرونا در نظام جمهوری اسلامی آخوندی، گویهای سهمگینی شدهاند که مدام بر پایههای این نظام رعشه میافکنند و در ساختار سیاسی و حکومتیاش چالش پشت چالش میآفرینند. اکنون تمام دانههای جنایتپیشگی که خمینی کاشت و خامنهای با خون رشدشان داد، به بزرگترین مکافات سیاسی و طبقاتی علیه تمامیت رژیمشان بالغ گشتهاند.
اکنون از هر سوی ایران طنین یک قیام در تقدیر به گوش مرکز حکومت میرسد. اکنون از زندانها تا کف خیابانها و تا منتقدان داخل حکومت، همه نشانی خامنهای را در پشت تمام جنایات فعلی در ایران میدهند. نامههای سرگشاده به خامنهای و مقالههایی در همین رابطه، بیش از همیشه انگشت جامعه ایران را به سوی خامنهای گرفتهاند. اکنون تمام ایران دارد اصل ولایت فقیه و شخص ولیفقیه را مسبب ایجاد چنین اوضاعی معرفی میکند. این بلوغ بینش سیاسی یک جامعه است که دارد بر اهریمن اصلی ضدایرانی تمرکز میکند تا فکر، توان، انرژی و همبستگی ملی را بر کانون ۴۲سال صدارت ابلیس ولایی متمرکز کند.
تمامی این نشانهها که برشمرده شدند، هم در جامعه ایران عینیت یافتهاند و هم در درون نظام آخوندی بازتاب وحشت و هراس داشته و دارند. حدود سه هفته است که بازنشستگان تأمین اجتماعی در خیابانهای شهرهای ایران هستند و هر روز بیشتر میشوند. اینان که نمایندگان اقشار مختلف اجتماعی میباشند، فقط در ۲۲فروردین در ۲۷شهر ایران به خیابانها آمدند؛ آن هم در شرایط سخت موج چهارم کرونا. وقتی مردمی در چنین شرایطی به سینهٔ کرونا میزنند و به میدان اعتراض و فریاد و دادخواهی میآیند، باید قابل فهم باشد که رنج نان و آب و مسکن و معیشت تا کجای هستی و زندگیشان اثر کرده است. این حضور را نباید ساده انگاشت و با اعتراضهای معمول یکی دانست. این گستردگی و پافشاری چند هفتهیی ـ آن هم از جانب ردهٔ سنی بالای یک جامعه ـ پیام روشنی از عمیقترین شکاف طبقاتی میدهد که بهدست خامنهای و کارگزاران نظام آخوندی ایجاد شده است.
اکنون نیروی قدرتمند ضد طبقاتی و عمق فاصلهٔ طبقاتی، در درون نظام آخوندی وحشت و هراس ایجاد کرده است. پاسدار قالیباف که نماینده خامنهای در ریاست مجلس آخوندی است، فشار موج ضد طبقاتی جامعه ایران را بر ارکان نظام حس کرده است. شایان یادآوری است که نظام آخوندی برای این فشارها هیچ پاسخ و راهحل سیاسی و اقتصادی ندارد و نمیتواند داشته باشد. بنابراین وحشت و هراسی که پاسدار قالیباف یا هر امام جمعه، استاندار، نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی ابراز میکنند، فقط اعترافی ناگزیر از منظر و خاستگاه وحشت و هراس است. بیراهحلی نظام هم قانونمند شده است؛ چرا که پاسخ تمامی این عوامل روشن است: دست کشیدن از تروریسم بینالمللی و خارج شدن از سوریه، عراق، لبنان و یمن و نیز قطع هزینهٔ دوایر متعدد سرکوب و بنیادهای لاکچری خدمتگزار نظام در داخل ایران. و این یعنی بنبست کور؛ چرا که همهٔ اینها شیشهٔ عمر نظام ولایت فقیه هستند.
مشاهده میشود که عمق فاصلهٔ طبقاتی و حاد شدن حضور مداوم بازنشستگان با اولویتهای نظام چنگ در چنگ شدهاند چرا که بنبست کور نظام، راه گشایش ندارد. از اینجاست که پاسدار قالیباف رعشهٔ ارکان نظام را در زیر ضربات گویهای مبارزه ضد طبقاتی حس میکند و در جلسهٔ ۲۱فروردین مجلس آخوندی، در یأس مطلق استغاثه میکند و میگوید:
«امروز در نظام با چالشهای مختلفی روبهرو هستیم. اگر پاسخ سریع به این مسائل داده نشود، هر روز با مسائل مختلفی مواجهیم. امروز دوقطبی فقر و غنا برای نظام، مهمتر از دوقطبی جنگ و صلح شده است».
یکی دیگر از بیراهحلی و بدون استراتژی بودن نظام آخوندی در حل بحران اقتصادی و معیشت و فاصلهٔ نجومی طبقاتی، اعتراف پاسدار قالیباف به گذران روزمرگی از جانب یک حکومت است:
«روزمرگی با تار و پود نظام سازگاری ندارد؛ لذا امنیت و برطرف کردن مشکلات معیشتی دارای اهمیت است».
اکنون چنین وضعیت طبقاتی و تبعات مرگبار آن را باید کنار بیراهحلی و بنبست در امر کرونا گذاشت. در حالی که تمام دنیا و حتی کشورهای فقیر در حال واکسیناسیون هستند و پیشرفت داشتهاند، نظام آخوندی با تحریم واکسن و تشدید مرگافزایی، در حال تکثیر جنایت پشت جنایت با ویروس کرونا است:
«نقشه کرونا در کشور قرمزتر و حتی به سمت سیاه خواهد رفت « (نمکی وزیر بهداشت، ۲۲فروردین ۱۴۰۰).
آنچه به مختصر اشاره و بررسی شد، نمایی از مزرعهٔ ایران در سرآغاز سال نو است. مزرعهیی که ساقههای رنجزارانش، امواج قدرتمند نبرد ضد طبقاتی و خوشههای خشم میافشانند.