دانشآموز ایران برای شناخت و اشراف به تاریخچه پشت سرش، لاجرم باید بداند که مدرسه و کلاس او از چه راهها و گردنهها و پیچ و خمهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی عبور کرده است.
دانشآموز ایران مجبور است از دهلیز جامعهای عبور کند که همه چیزش سیاسی شده است.
دانشآموز ایران باید بداند که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ خمینی تصمیم گرفت حکومتش را تکپایه کند؛ یعنی تمام دولت، مجلس، قوه قضاییه، گروهها و احزاب و... تابع مطلق ولایت فقیه باشند. این تحول تحمیلی و مستبدانه، باعث تنش و چالشی بزرگ در مدارس و دانشگاههای ایران شد.
بنابراین خوب است بهبهانه روز دانشآموز نگاهی کوتاه به تاریخچه جنبش دانشآموزی ایران داشته باشیم:
گرامیداشت روز دانشآموز در ۱۳آبان به واقعهای برمیگردد که در چنین روزی در آبان سال ۱۳۵۷ رخ داد.
صبح روز ۱۳آبان ۵۷ جمعی از دانشآموزان تصمیم گرفتند به دانشگاه تهران بروند. این حرکت تبدیل به یک تظاهرات در داخل و اطراف دانشگاه شد.
نیروهای ارتش با تمام قوا از رفتن جمعیت جلوگیری میکردند. دانشآموزان هم قصد داشتند به دیدار متحصنان بروند. ناگهان سربازان آتش گشودند. دانشآموزان پراکنده شدند؛ ولی درهای دانشگاه بسته بود و راه خروج نداشتند. در چنین ازدحامی ۵۶ یا ۵۷نفر کشته و بسیاری مجروح شدند. از آن واقعه به بعد روز ۱۳آبان از سوی خود دانشآموزان روز دانشآموز نامیده شد.
با پیروزی قیام بزرگ بهمن ۵۷ یک تحول مهم و بزرگ در جامعه اتفاق افتاده بود که با خودش کلمات جدیدی آورده بود. کلماتی مثل آزادی، برابری، رهایی، عدالت و انقلاب وارد ادبیات اجتماعی و محاورات و گفتگوهای مردم، معلمان، دانشجویان و دانشآموزان شده بود.
در مقابل چنین فضایی، یک فضا هم کمکم از اواخر پاییز ۵۸ شروع به ظاهرشدن کرد. این ظهور، هدفش تغییر دادن فضای آزادی و دموکراسی در مدارس و دانشگاهها و تبدیل آنها به ساختاری شبیه چیزی تحت عناوین «حوزههای علمیه» بود.
در واقع آنچه که داشت اتفاق میافتاد، این بود که مدارس و دانشگاهها را تابعی از قدرت مطلقه ولایت فقیه کنند.
این وضعیت لاجرم مبارزهیی را ایجاب میکرد که بار آن بر دوش دانشآموزان و معلمان مستقل و آزادیخواه بود.
روشها و سیاستهای رسمی حکومتی در مدارس ـ آن هم کمتر از ۲سال پس از قیام ۵۷ ـ عیناً به شیوههای ساواک آریامهری و حتی بدتر و گستردهتر از آن پیش برده میشد. این شیوهها به سال تحصیلی ۱۳۶۰ که میرسد، با هدایت شخص خمینی اعمال میشود.
سال تحصیلی ۱۳۶۰ سرفصلی شد که مسیر مدرسه و دانشآموز ایران را تغییر داد. سالی که آموزش و پرورش ایران تبدیل به نهادی از سرکوب رسمی حکومت علیه دانشآموزان و معلمان گشت. سالی که هر روز و هر هفته در هر کلاسی، نیمکتی یا نیمکتهایی خالی میشدند و رسم دیگری را مشق دانشآموزیشان میکردند...
در واقع سال تحصیلی ۶۰ شروع قلع و قمع کامل روشنفکران و حکومت نظامی اعلام نشده در مدارس بود.
معلمان و دانشآموزانی که به کودتای تحمیلی در مدارس تن نمیدادند و یا از آزادی بیان و فعالیتشان دفاع میکردند، بهجای مدرسه و کلاس، از زندانها و میدانهای تیرباران سر در میآوردند.
آموزش و پرورش تحتامر روحانیت حکومتی، محتوای کتابهای مهم ادبیات فارسی را هم دستکاری کرد تا با اعمال سانسور بر آنها، ادبیات مترقی و ملی را از کتابها حذف و ادبیات ارتجاعی و قرونوسطایی حوزههای آخوندیسم را جایگزین آن کند. میلان هوبل استاد تاریخ اهل چک در کتاب خنده و فراموشی میگوید: «ملتها را اول با دزدیدن خاطراتشان نابود میکنند، بعد کتابها، فرهنگ و تاریخشان را نابود میکنند، و آنگاه کسانی را بهکار میگمارند تا کتابهای متفاوتی بنویسند و فرهنگ و دانش جدید و متفاوتی را بهوجود آورند و تاریخ متفاوتی را ابداع کنند».
از آن پس بود که دانشآموز ایران یا در تبعید و زندان و گورهای جمعی بودند و یا بر روی مینهای جبهههای جنگ خمینیساخته با عراق.
با پایان جنگ، آموزش و پرورش حکومتی دست به ترویج فرهنگ بهاصطلاح «دفاع مقدس» در کتابهای درسی میزند.
با پایان یافتن دهه ۷۰ به ۲دههیی پای میگذاریم که سالهای کشتن چراغ امید و آرزو بوده است. گویی مدرسه و دانشآموز ایران دچار بیماریهای لاعلاجی شده باشد؛ بیماریهایی مانند ترکتحصیل، کودکان کار، اعتیاد دانشآموزان و فروش اندام که درمان آنها وابسته به درمانی ملی در عرصه سیاسی بین مردم ایران و حاکمیت است.
این عارضهها که دامن مدارس را گرفته تماماً ناشی از سیاستهای ویرانگر حاکمیت در از بین بردن سرمایههای ایران است. کودکان و نوجوانانی که آینده ایران هستند باید بهدلیل فقر مدارس را رها کرده یا مشغول کار شوند یا ترکتحصیل کرده و در معرض آسیبهایی قرار بگیرند که البته خود نظام باعث شیوع آن است.
اما این دور باطل با شروع قیامهای اجتماعی در دیماه ۹۶ گسسته شده است. نقش بسیار پررنگ دانشآموزان در حرکتهای اجتماعی حاکی از تغییری عظیم در ساختار مدارس است.
بنابراین بهرغم تلاش نظام برای دور نگهداشتن این پتانسیل انفجاری از موضوعات سیاسی، اما روند رو بهرشد حضور دانشآموزان در اعترضات و قیامها نشان میدهد که مدرسه و دانشگاه به روزهای اوج خود در ایجاد تغییر در جامعه ایران بازمیگردند.
اکنون که ایران در این زمستان شاهد روزهای بسیار داغی میباشد حضور پرشور دانشآموزان نوید فردایی روشن از ایران را میدهد.
اتحاد و همدلی بین اقشار مختلف در جامعه از دانشآموز و دانشجو تا کارگر و رانندگان قطعاً مسیری است که میتواند مردم ایران را به هدف اصلیشان یعنی آزادی و دموکراسی برساند.