«مهسا امینی» با پرواز جانگداز خود به آسمان پر از ستاره جانباختگان بیگناه میهنمان در رژیم ولایت فقیه، دانشجویان آگاه و آزادهٔ میهنمان را نیز به شورش و اعتراض برانگیخت.
تظاهرات دانشجویان دانشگاههای تهران و شریف و امیرکبیر و علامه و هنر و تربیت مدرس و ملی و تربیت معلم و علم و صنعت و نیز دانشگاههای اصفهان و یزد و خوارزمی کرج و علوم پزشکی تبریز، در پیوند با قیام سراسری، بار دیگر یادآور این واقعیت شد که دانشگاه همیشه سنگر آزادی است زیرا که دانشجوی ایرانی خود را در قبال آزادی مردم و میهن خویش مسئول میداند و هرگز و هیچگاه به هیچ حاکمیتی اجازه تعرض به حق آزادی ملت ایران نخواهد داد.
دانشگاه، کانون هراس شیخ و شاه
دانشجویان و دانشگاهیان آزاده میهنمان در تاریخ معاصر ایران سابقه درخشان ایستادگی در برابر دو دیکتاتوری را دارند و همواره در صف مقدم مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران قرار داشتهاند. به اعتبار وجود آنان بود که دانشگاههای ایران در کانون هراس دیکتاتوری شاه، «سنگر آزادی» نام گرفتند و باز به اعتبار مقاومت شکوهمند آنان در برابر دیکتاتوری آخوندی است که دانشگاههای ما اینک کانون هراس ولایت فقیه و در رأس آن خامنهای جنایتکار هستند.
در نهضت مقاومت ملت ایران برای ملی کردن نفت، و نیز در قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ این دانشجویان دانشگاه تهران بودند که در رویارویی با شاه دستنشانده استعمار، به یاری دکتر مصدق برخاستند.
پس از آن نیز هنگامی که شاه خودکامه با کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲ فضای سیاه سکون و ترس و وحشت را بر کشورمان حاکم کرد، باز هم این دانشجویان مبارز دانشگاه تهران بودند که در آذرماه همان سال، خروش اعتراض برآوردند و با نثار سه شهید، روز ۱۶آذر را به روز دانشجو و کانون هراس سالیانه شاه قاتل تبدیل کردند.
تاریخ مقاومت مردم ایران هرگز فراموش نمیکند که قشر آگاه و پیشتاز جامعه ما در دوران انقلاب ضدسلطنتی نیز دانشجویان و دانشگاهیان بودند و مهمترین نقش را در فعال کردن پتانسیل انقلابی جامعه و تسریع سرنگونی رژیم تاریخ گذشته سلطنتی داشتند.
واقعیت پتانسیل انقلابی جامعه و نقش عنصر پیشتاز در فعال کردن آن، روشنتر از آن بود که خمینی، آن دزد بزرگ انقلاب، آن را در نیابد و سرنگونی محتوم ولایت سفیانی خود را در آن نبیند. و چنین بود که نقش دانشگاه و دانشجو به کانون هراس او و پس ماندهاش خامنهای نیز تبدیل شد.
دشمنی جنونآمیز رژیم ولایت فقیه با دانشگاه و دانشجو
خمینی دجال از همان ابتدای حاکمیت ننگین خود، بنای دشمنی با دانشگاه و دانشجو را گذاشت.
او نخست بهدلیل محتوای ارتجاعی خود نمیتوانست دانشگاهها را تحمل کند. تجربه نقش مؤثر دانشگاهها در انقلاب ضدسلطنتی را هم داشت. در پیوند بین دانشجویان و دانشگاهیان با نیروهای پیشتاز جامعه، اندیشه ارتجاعی و عملکرد قرونوسطاییاش نیز زیر سؤال رفته بود و هر روز بیشتر از روز پیش افشا میشد.
اینها دلایل کودتای ضدفرهنگی و ضدانقلابی خمینی بود که در اوج دجالیت آن را «انقلاب فرهنگی» نامید! تمام دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را تعطیل کرد و در دوران سیاهی که نزدیک به سه سال طول کشید، دانشجویان و دانشگاهیان مجاهد و آزاده ایران را آماج سنگینترین تصفیههای خونین کرد. و از سوی دیگر نیز پذیرش و آموزش در دانشگاهها را با رذیلانهترین شیوهها زیر کنترل نظام ارتجاعی آخوندی قرارداد.
به این ترتیب رژیم ولایت فقیه سالیان سال است با لشگر انبوهی از مزدوران و جیرهخواران ولایتی، دشمنی با دانشگاه و دانشجویان را ادامه دادهاست که شرح مفصل آن نیازمند مقالهیی بسا طولانیتر از این است.
خامنهای برای اینکه بافت سیاسی و انقلابی دانشگاهها را به ارتجاع حاکم آلوده کند. از یکسو همه داوطلبان دانشگاهها را از فیلترهای ارتجاعی خود عبور میدهد و از سوی دیگر با سهمیهبندی در پذیرش دانشجویان، انبوهی دانشجونمای مزدور بسیجی و سپاهی و اطلاعاتی را وارد کلاسهای دانشگاهها میکند.
دانشجویان آگاه و دلاور، عقیمکننده ترفندهای ولایت
خمینی دجال و پسمانده او خامنهای، با اندیشه ارتجاعی خود، هرگز توان فهم واقعیت وجودی فرزندان آگاه ایرانزمین را نداشته و ندارند. و چنین بود که دانشجویان آگاه میهن ما، در پیوند با نیروی پیشتاز خلق، همواره در برابر ایلغار ضددانشگاهی ولایت فقیه دلاورانه ایستادند و تمامی توطئه و ترفندهای واپسگرایانه و جنایتکارانه این جرثومههای قرون و اعصار گذشته را عقیم کرده و درهم شکستند.
در روز ۵ مهرماه ۱۳۶۰ این دانشجویان و البته دانشآموزان دلاور میهنمان بودند که در شرایط اختناق سیاه دیکتاتوری، خیابانهای تهران را به صحنه نبرد و جانفشانی برای آزادی تبدیل کردند.
در سال۱۳۷۸ قیامی که ۶روز تمام تهران را در بر گرفت و سراپای رژیم آخوندی را به لرزه سرنگونی انداخت، از دانشگاه شروع شد.
در سال۱۳۸۸ دانشگاههای ایران همراه و همگام با قیام سراسری مردم ایران، سرشار از جوش و خروش انقلابی بودند.
در قیام سراسری دیماه ۱۳۹۶ این دانشجویان بودند که با شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، تنور فریبکاری و مدره نمایی دیکتاتوری آخوندی و حامیان و مزدوران خارجه نشین آنها را گٍل گرفتند و رژیم را یک گام کیفی به سوی سرنگونی پرتاب کردند.
در قیامهای سراسری آبان و دی ماه ۱۳۹۸ هم باز دانشجویان بودندکه با شعارهای ضد شاه و شیخ خودشان، همکاسگی بازماندگان سلطنت مدفون را با دیکتاتوری آخوندی نشان دادند.
شعارهای دانشجویان، مشعلهای راهنما
در روزهای آتشین و پایانی شهریور، دانشجویان آگاه و دلاورمان در دانشگاههای مختلف، بار دیگر برخاستهاند. آنان با شعارهای خود روی این واقعیت تأکید میکنند که رویارویی مردم ما با تمامیت رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه و در رأس آن با خامنهای است. و بهروشنی نشان میدهند که تنها مسیر اصولی، مبارزه برای سرنگونی و سوزاندن ریش و ریشه این رژیم سراپا جنایت است. شعارهای آنان در صحن دانشگاهها طنین میاندازد و پژواک آن در شهرهای بپا خاسته بهگوش میرسد:
«مرگ بر دیکتاتور»، «فقر و فساد و بیداد، مرگ بر این استبداد»، «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «میکشم میکشم، هرآنکه خواهرم کشت»، «خونین تمام ایران، از کردستان تا تهران»، «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان»
در هراس از این خروش بیداری و همبستگی ناگهان رژیم آخوندی اعلام کرد کلاسهای دانشگاه در هفتهٔ اول و دوم مهر بهصورت مجازی برگزار خواهد شد. بیگمان این تمهید شکستخورده نخواهد توانست صدای دانشگاه را به محاق ببرد و آن را از همراهی با قیام سراسری بازدارد. دانشگاه سنگر آزادی بوده، هست و خواهد بود.