ادامهٔ جنگ در غزه و اسراییل و تهدیدات بیوقفهٔ طرفین، چشمانداز یک تراژدی را در غزه علیه مردم بیپناه و قربانی این جنگ ویرانگر نمایان کرده است.
روز جمعه ۲۱ مهر میلیونها تن از مردم کشورهای عربی در تظاهرات گسترده، با مردم غزه ابراز همبستگی کردند. آنها خواستار توقف و سپس پایان بمباران مردم غزه شدند. مردمی که گوشت قربانی مطامع بحرانآفرین و جنگافروز رژیم آخوندی شدهاند.
این جنگ با تمام خسارات جانی و مالیِ آن علیه مردمان دو طرف، یک ظاهر و نمود روبهروی دوربینها و رسانهها دارد و یک باطن بهنظر نهان در کیلومترها فاصله از شهرها و عرصههای وقوع آن. طبعاً اتفاقات تراژیک برآمده از هر جنگی خبرها، گزارشات، نگاهها، نظرها و تفسیرها را به خود معطوف میکند و ریشههای آن در وهلهٔ نخست دیده و شناخته نمیشوند؛ چرا که برخی جنگها در طول تاریخ بودهاند که کبریتشان در هزاران کیلومتر فاصله از مکان و جغرافیای شروعشان و در سالیان متمادیِ پیشین زده شده است. جنگ اول جهانی یکی از نمونههاست.
جدای از زمینههای مناقشه و کشاکش تاریخی میان فلسطین و اسرائیل، زدن کبریت جنگ جاری در غزه و اسراییل که از شنبه ۱۵ مهر شعلهٔ آن گر گرفت، زمینهچینی و جنگافروزییی به قدمت ۴۵ سال در تهران داشته است. ۴۵ سال است که نظام ملایان در انبوه بلندگوی تبلیغاتی در حال دمیدن جنگ طلیبیِ مسلمان ــ یهود است. در جنگ ضدمردمی و ضدمیهنی و تجاوزکارانهٔ خمینی از خرداد ۱۳۶۱ تا تیر ۱۳۶۷، این بلندگوها مدام بر «فتح قدس از طریق کربلا» میدمیدند. با همین هدف و خواسته، نیروهای نیابتی در منطقه راه انداختند تا بهزعم خودشان جنگ مسلمان ــ یهود را دامن بزنند و گسترش دهند.
تمام این توسعهطلبیهای عقیدتی ــ سیاسیِ منطقهیی از جانب رژیم ملایان، طبق اعترافات چندینبارهٔ ولیفقیه ارتجاع، با هدف سد بستن در خارج از مرزها برای گریز از جنگ واقعیِ میان مردم و مقاومت ایران با آن در داخل کشور است. رژیم برای دمیدن بر این جنگافروزیهای توسعهطلبانه، نیروهای نیابتیِ محلی تشکیل داده است تا نیات خود را در تضادهای منطقهیی دخیل دهد و پیرامون خود حفاظ سیاسی بچیند.
با چنین پیشینههای مستند، همهٔ شواهد جنگ جاری و تبعات آن گواهی میدهند که راهحل مطلوب برای مردمان منطقه و ایران، «کوبیدن سر مار در تهران» در هیأت حاکمیت ولایت فقیه است. این راهحل از دههٔ ۶۰ توسط رهبری مقاومت ایران اعلام شد. ۱۹بهمن ۱۳۶۳ رهبر مقاومت طی پیامی گفت: «صلح و زندگی در گرو درهم کوبیدن سر مار ولایت و فاشیسم دینی در تهران است و در فروردین و تیر ۱۳۹۸ نیز بر آن تأکید گردید.
«کوبیدن سر مار در تهران» را باید راهحل جدی و استراتژیک بهنفع مردم منطقه و ایران دانست. تمام رخدادهای چهار دههٔ گذشته در صحنهٔ سیاسی ایران و منطقه گواهی میدهند که دمل چرکین، بدخیم و متورمشدهٔ بحرانساز در این منطقه از جهان، همانا حاکمیت ملایان اشغالگر ایران میباشد. اکثریت مردم ایران نیز مفهوم عملیِ راهحل «کوبیدن سر مار در تهران» را طی قیامهای متمادی بهعنوان تنها راهکار پایان بخشیدن به بحرانهای زیستی، حقوقی، مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان فریاد کردهاند.
اصلیترین و بزرگترین واقعیت این است که نظام ملایان برای حفظ خودش، یک دغدغه و هراس بیشتر ندارد و آن، پتانسیل همواره مهیای قیام مردم ایران و وجود آلترناتیو نقد شورای ملی مقاومت ایران است. این رژیم برای دور زدن این بزرگترین تهدید نقد سرنگونیاش، بر کورهٔ هر بحران و جنگافروزی در گذشته دمیده است و اکنون نیز به آن چنگ میزند. اقدام به تغییر دادن موضوع اصلی بین مردم و مقاومت ایران با این حاکمیت، تاکتیک جاری و دیرینه و نشاندار این رژیم در ۴۵ سال گذشته بوده است.
بنابراین ارادهٔ هر انسان شریف و آزادیخواه و نگران و دلسوز سرنوشت مردمان فلسطین و اسرائیل، باید این خواسته را نمایندگی کند که مسیر و راهحل درست برای پایان این فاجعه و جلوگیری از وقوع تراژدی، تمرکز بر روی نظام پلید ملایان حاکم بر ایران است و بس. تعبیر «کوبیدن سر مار در تهران» که همچون چهار دههٔ گذشته، این روزها نیز از جانب مقاومت ایران مجدداً بر آن تأکید میشود، بهترین پاسخ برای راه مطلوب پایان بحرانسازیها و جنگافروزیها و نیز نجات مردم ایران و منطقه است.