یک مستند تلویزیونی جدید قصد کرده است خاطرهٔ دو خط موازی در تاریخ سیاسی ــ اجتماعیِ ایرانزمین را به کلام و تصویر بکشد. این مستند تلویزیونی با نام «نبرد با دو دیکتاتوری» به شناساندن نسلی از مبارزان و مجاهدان آزادیخواه پرداخته است؛ نسلی که نبرد برای آزادی را در مسیر مبارزه با دیکتاتوری محمدرضاشاهی شروع میکند، ادامه میدهد و بهطور عجیبی توسط خمینی و ورثههایش کشته و شهید میشود!
نامها، چهرهها، مبارزات، نوشتههایشان و خاطراتشان از مقابل دوربینها میگذرند ولی انگار رفتنی در کار نیست؛ ماندن است، بودن است، شدن است و مکث و تأمل بیننده در زندگی و سرنوشت ایران. سرنوشتی که بیش از یک قرن است میان دو خط موازی در تاریخ ایران در حال ورق خوردن و تعیینتکلیف نهاییست.
تاریخ مبارزات نسلهای پیشتازی که در این مستند شکافته و بررسی میشود، چندان دور نیست؛ معاصر همین ۶ دههٔ گذشته است: دو دههٔ پایانیِ دیکتاتوری سلطنتی، چهار دههٔ دیکتاتوری شیخی و فقاهتی. ویژگی برجستهشان این است: بیناماند و بینشان. از اینان کسی سخن نگفته، اسمشان به مرکب قلم رسانه، رنگ نگرفته و شرح زندگیشان در روزآمدهای تقویم زمان، ثبت و ربط و سند نشده است.
بهراستی در همین چهار دهه حاکمیت فرامغولوار شیخان ولایی، چند هزار مبارز و مجاهد بینام و نشان هست که هنوز از نام و چهره و زندگیشان پردهبرداری نشده است؟ وجهی از مفهوم مستند تلویزیونیِ «نبرد با دو دیکتاتوری» ، برانگیختن همین وجدان بیدار ملی ایرانیان برای ثبت سرمایههای شورانگیز و تاریخیِ مبارزات فرزندانشان علیه دیکتاتوریهای موروثیست.
این مستند تلویزیونی، اشارهٔ آشکار به جاری بودن دو خط موازی در تاریخ ایران دارد. هر دو خط نمایندگان خود را دارند: آزادی از مشروطیت تا هماکنون، استبداد از قاجاریه و پهلوی تا آخوندی. نبردی مداوم از دیرباز بین این دو خط جریان داشته است. هر دو خط هم واضعان و وارثان خود را داشته و دارند.
مستند تلویزیونی «نبرد با دو دیکتاتوری» ، کنار زدن پردههای تودرتوی شبهای ظلام یک تاریخ است که در پس هر پردهٔ شبانهاش، نامی و چهرهیی ناشناخته چنگ در چنگ با استبداد شاهی بوده و در هالهٔ همان بینامونشانی، بیهیچ تغییری در آرمان رهایی ایران، بهدست عوامل و کارگزاران نظام ولایت فقیه بهشهادت میرسد!
این سرنوشت چه میگوید؟ میگوید مبارزان و پیشتازان محبوب آزادی در توالی نسلهایشان با جوهر آزادی، همذاتپندار هستند، دیکتاتوریهای شاهی و شیخی هم در جوهر تمامیتخواهی و سرکوب و جنایتگریشان، همذاتپندارند.
این مستند تلویزیونی در لابهلای زندگی مبارزان و مجاهدان آزادیخواه بینامونشان، به یک اصل قابل توجه و تأملبرانگیز توجه میدهد و آن را برجسته میکند: سقوط هر دیکتاتور، فتح یک قله از یک مسیر است. این مسیر از همان قله، ادامه مییابد تا تحقق آزادی، تضمین و تثبیت یافته باشد.
این حکایت نسلی از مبارزان و مجاهدان آزادیخواه است که عیناً پس از قیام سیاسی ــ اجتماعی سال۱۳۵۷ در ایران رخ داد؛ قلهٔ دیکتاتوری سلطنتی فتح شد ولی بلافاصله یک دیکتاتور دیگر سر برآورد. لاجرم از همان قله باید مسیر وصال به محبوب آزادی ادامه مییافت تا قلهٔ بعدی هم فتح شود.
چنین بوده است عشق بسادورنگرانه به محبوب آزادی از منظر و نگاه نسلی همیشه هوشیار که «در برابر تندر ایستاد / خانه را روشن کرد» و از خود نه نام و نشان، که وفاداری عشق به محبوب آزادی و پرداخت بهای این عشق را هدیه گذاشت، تکثیر کرد تا نام و نشاناش در تمثال آزادی، بیمرگ و دنبالهدار باشد...
مستند «نبرد با دو دیکتاتوری» در یک روشنگری ستایشآمیز، چنین چشماندازی را در سخن گفتن با نسلهای جدید، قصد کرده است.