728 x 90

«دشمن ما همین‌جاست»

دشمن ما همین جاست ...
دشمن ما همین جاست ...

مردم ایران در رد دروغپردازیهای رژیم که وانمود می‌کند دشمن خارج از مرزها است می‌گویند «دشمن ما همین‌جاست».

این بغض گرفته مردم ایران است که فوران کرده و این صف‌آرایی دو سوی جبهه نبرد است، جنگی که رژیم ستمگر بر مردم مظلوم و ستمدیده تحمیل کرده است.

اعمال رژیم در سرکوب مردم، به گلوله بستن آنها و تخریب وحشیانهٔ آلونک‌های مردم روی سرشان بیانگر این است که این رژیم تنها دشمن مردم ایران است، و دشمن‌تراشی‌های بیهوده او در خارج از مرزها نیز اتفاقاً برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب مردم و دشمن اصلی‌اش در داخل کشور است.

برای پی بردن به عمق جنایت رژیم علیه مردم محروم و ستمدیده کافی است اقدامات سرکوبگرانه و کشتار مردم در سه استان سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و کردستان، و خراب کردن خانه‌ها و آلونک‌های مردم را فقط در روزهای آذرماه مورد بررسی قرار بگیرد.

نگاهی به گوشه‌یی از جنایت‌های آذرماه

۲۹ آذر ۹۹: افشین آبادیان اهل شهرک بافت ایرانشهر حین بازگشت از مراسم جشنی با شلیک جنایتکاران نیروی انتظامی به‌قتل رسید! پزشکی قانونی رژیم فاصله اصابت گلوله را یک‌متر تا یک و نیم متر اعلام کرد.

۲۲ آذر ۹۹: مأموران امنیتی رژیم، خدیجه دهانی از اهالی روستای نظرآباد شهرستان راسک را برابر چشمان کودکانش، با خودرو زیر گرفتند و او جان باخت.

۳ روز بعد اهالی این روستا در تجمعی مقابل فرمانداری رژیم در شهرستان جاسک به این جنایت اعتراض کردند.

۱۸آذر ۹۹: در شهرستان ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه، کولبر زحمت‌کش، امیر الهی در پی شلیک مستقیم نیروهای جنایتکار خامنه‌ای زخمی شد.

۱۶ آذر۹۹: فرزاد سعدون‌زاده، ۳۰ساله، اهل روستای کوزه‌ر‌َش از شهرستان سلماس، پدر ۳فرزند با شلیک پاسدارن به‌قتل رسید، گناه او کولبری برای یک لقمه نان بود.

۱۳ آذر۹۹: بهزاد محمدی، یک کاسبکار کرد اهل شهر بانه از استان کردستان به‌قتل رسید، او با شلیک مستقیم پاسداران حکومتی به سر و پایش کشته شد.

۱۲آذر ۹۹: محمدرحیم کوهی اهل روستای دازاندر، شهرستان سرباز، در بازداشت مأموران حکومتی به‌قتل رسید.

۹ آذر۹۹: آیهان خدایی، ۲۲ساله اهل روستای کوران، کولبری که در پی لقمه‌نانی بود هدف گلوله پاسداران جنایتکار قرار گرفت، گلوله به سر وی اصابت کرد و به‌شدت مجروح شد.

۷ آذر ۹۹: سیامک کریمی، ۳۰ساله اهل شهرستان سقز استان کردستان با شلیک مستقیم نیروی انتظامی جان باخت.

۳ آذرماه ۹۹: مهدی علی‌زهی از روستای سعیدآباد شهرستان هیرمند که برای امرار معاش خانواده ناگزیر به سوخت‌بری روی آورده بود با شلیک پاسداران خامنه‌ای کشته شد.

اول آذر۹۹: عبدالله گرگیج بدون هیچ دلیلی مقابل در خانه‌اش هدف گلوله مأموران کلانتری۱۷ زاهدان قرار گرفت و به‌قتل رسید. پاسخ قضاییه جنایتکار رژیم به پیگیری خانواده او برای شناسایی قاتل، تهدید خانواده بود!

رژیم آخوندی کولبران و سوخت‌بران را به رگبار می‌بندد، خانه‌های مردم فقیر را بر سرشان خراب می‌کند، دستفروشان را کتک می‌زند و اموال‌شان را می‌دزد و پاسخ اعتراض پرستارانی که ماه‌ها مدافعان سلامت مردم ایران در جنگ با کرونا بوده‌اند و معلمان و بازنشستگان را که به نابودی معیشت‌شان اعتراض می‌کنند با سرکوب می‌دهد.

دشمن کیست؟

نظام ولایت فقیه دارائی‌های مردم ایران را با اختلاس و رانت چپاول می‌کند و به حلقوم پاسداران و دیگر نیروهای سرکوبگرش می‌ریزد، بهترین جوانان میهن را که این نظام را بر نمی‌تایند به تیر اعدام می‌سپارد، کولبران و سوخت‌بران محروم را می‌کشد و خانه‌های مردم محروم را بر سرشان خراب می‌کند.

به راستی کلماتی مانند بربر، جلاد، گشتاپو و... در وصف مزدوران جنایتکار خامنه‌ای که خانه‌های مردم را بر سرشان خراب می‌کنند کم است.

اولین ویژگی آنها و سردمداران حاکمیت که آنها را به جان مردم بی‌پناه انداخته‌اند این است که وجدان، اخلاق و شرف انسانی ندارند، وگرنه هیچ انسانی تحمل شندیدن ضجه کودکان، زنان و مردم محروم بی‌پناه که خانه‌هایشان خراب می‌شود را ندارد.

در تبریز مأموران رژیم برای خراب کردن سرپناه زن محروم و بی‌پناهی می‌روند، این خانم خودش را روی دیوار خانه انداخته تا شاید آنها از خراب کردن خانه منصرف شود.

آیا کسی که بویی از انسانیت برده باشد، می‌تواند در اوج وحشیگری و رذالت سرپناهی را تخریب کند که مادری با هزاران مشقت ساخته تا بتواند خانواده‌اش را از سرما و آوارگی حفاظت کند.

در یک ویدئو کلیپ که در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده است فردی که مأموران رژیم خانه و محل دام‌هایش راخراب کرده و خودش را دستگیر و شکنجه کرده‌اند، می‌گوید: «ما را پنج ساعت آوردند اینجا پنج نفر آدم ریختن روی سرم دست‌بندمان زدند خودمان رو ورداشتن بردنمان تا اطلاعات گلدشت، بعدش آمدند زندگیم را ریختن بهم این گاوداریم بوده ۳۵۰ کیلو ۴۰۰ کیلو شیر را ریختن زمین، می‌خندند، اینا آذوقه زندگیم بود. کجای دنیا این کار را با یک تولیدکننده شیر می‌کنند. ... به قرآن ۷۳ آقایمان زمین خریده از پدرانشان دوباره سندهایش را ارائه کردم حالا می‌گویند آن سند باطل است. امضای بابایمان پایش است قبول نمی‌کنند، به قرآن قبول نمی‌کنند همه چیزهایم رفت آن هم زندگیمان. چهار تا بچه دارم سه تا دختر یه پسر دارم فقط در این دنیا می‌خواهم شرمنده زندگی زن و بچه‌ام نباشم».

یک‌روز شهرداری، یک‌روز بنیاد به‌اصطلاح مستضعفان، یک‌روز اوقاف و روزهای بسیاری هم سپاه جهل و جنایت خامنه‌ای به تخریب خانه فقیرترین اقشار جامعه می‌پردازند، گناه این مردم این است که به‌زحمت خشت روی خش گذاشته تا سرپناهی داشته باشند.

اما واقعیت این است که این رژیم با این جنایات کثیف تنها زمینه انفجار خشم بیشتر مردم در اعتراضات و خیزش و قیامشان، در آینده را فراهم می‌کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/20764f0c-d4e1-463a-9d28-9ee62de35d47"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات