پس از سخنان آخوند حسن روحانی در22بهمن 96 مبنی بر این که باید کاری کرد که عدهیی که ریزش کردند و از قطار نظام جدا شدند و یا از قطار نظام خمینی بیرون انداخته شدند مجدداً به داخل قطار برگردند و... حرف و جنگ و جدالهای جدیدی را در درون رژیم را دامن زد.
در این رابطه هر دو باند رژیم یکدیگر را متهم به حذف و تصفیه یکدیگر در زمانهای مختلف میکنند. بنابر این حرفها مطلقاً درونی است و ربطی به تنفر مردم از رژیم و گریز روزافزون آنها از آن که نهایتاً منجر به شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی در کف خیابانها شد ندارد. زیرا نه مردم کاری با این رژیم دارند و نه مهرههای باندهای رژیم چیزی جز منافع باندی برایشان اهمیت دارد.
حسین انصاری راد نماینده سابق مجلس به سرنوشت عناصر دهه شصتی رژیم اشاره میکند که با عنوان تیغ کشان نظام منحوس خمینی موسوم به خط امام شناخته میشدند،
اما توسط چماقداران حزب جمهوری اسلامی با سردمداری آخوند محمد بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و علی خامنهای از قطار انقلاب خمینی پیاده شدند. آنهایی که به گمان انصاری «گروهی انقلابی، مسلمان و سابقه زندان در رژیم گذشته» بودند و خلاصه چیزی در خدمت به خمینی و خیانت به خلق و مردم کم نگذاشتند.
این نماینده سابق مجلس میگوید «بالاخره اداره کشور در اختیار حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و مجلس اکثریتشان متشکل از اشخاصی بودند که یا عضو و یا طرفدار حزب جمهوری اسلامی بودند، اما مبنای حزب جمهوری اسلامی بر حذف همه کسانی بود که که تفکرشان در چارچوب حزب جمهوری اسلامی جا نمیگرفت و غيراز آن به گونهیی دیگر فکر میکردند و یا تصورشان این بود که تفکر حزب نارسا است. اما هیچ ابایی در طرد مخالفان حزب جمهوری اسلامی نبود.» (سایت اعتماد آنلاین 24بهمن 96)
در این زمینه روزنامه اعتماد وابسته به باند روحانی24بهمن 96 ادامه مینویسد: «نه برای من که برای بزرگتر از من هم مبهم است که چه اتفاقی افتاد که خیلیها را که سوار بودند بهزور پیاده کردند و چه ماجراهایی پیش آمد که خیلیها با آن که سابقهای نداشتند، بیبلیط، در آن شلوغی خود را داخل قطار جا کردند و سفت به صندلیهایشان چسبیدند؟ نمیدانم چه ارادهای و چه نیرویی عدهیی را از قطار پیاده کرد؟ پیاده نکرد، بین راه پرتشان کرد بیرون و نمیدانم چه شد که روزبهروز تعداد واگنها و کوپهها کمتر و کمتر شد؟».
احمد خاتمی در زمینه خروج ایادی رژیم از قطار نظام بهدلیل مهمتری از اخراج اشاره میکند و آن هم بریدگی و انفعال آنها از "آرمانهای انقلاب" و عدم تحمل این آرمانها توسط آنان است.(خبرگزاری فارس 24بهمن96)
البته این اعتراف که مهرهها و عناصر رژیم بهدلیل زاویه با نظام ولایت (دعوای درونی بر سر قدرت و چپاول) خود از قطار پیاده شدند، اعتراف به ورشکستگی نظامی است که دجالانه میکوشد قورباغه رژیم را رنگ کرده و جای قناری جا بزند. ضمن اینکه و تصفیه شدگان از قطار نظام که حالا روحانی مدعی آن شده است، نیز حنایی است که دیگر رنگی ندارد و در دعوای درونی فریبکاری رئیسجمهور ارتجاع را در این زمینه نیز برملا کردهاند.
روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران ضدخلقی شیادی روحانی را در خصوص پیاده شدگان از قطار نظام را آنجا که به سوابق او در زمینه تصفیه و حذف اشاره میکند، چنین برملا میکند: «در خصوص روحانی که امروز خود را جدا از صف پیادهکنندگان القا میکند باید گفت ایشان فراتر از پیاده کردن که دنبال حذف فیزیکی و اعدام بود و در اوج بحران و تجزیهطلبی، درخواست اعدام ارتشیان را داشت داستان عجیبی است! متقاضیان اعدام که باتری خلخانی را شارژ میکردند، امروز به پیادهکنندگان خیالی از قطار انقلاب حمله میکنند. گلایه روحانی از پیاده کردن همانقدر چندشآور است که هادی غفاری و خلخانی اصلاحطلب باشند». (جوان 24دی96)
واقعیت این است که این حرفها و مواضع حول وحدت و قطار نظام جای شگفتی ندارد زیرا با ضربهای از بیرون خود که همانا قیام مردم ایران است روبهرو شدهاند که مجبور شدهاند به این اباطیل آویزان شوند.
آنها این طور وانمود میکنند که قطار نظام ماندنی است و فقط مشکل دعوا بر سر سرنشینان آن است. در حالیکه مردم ایران همراه با پیشتازان خود اراده کردهاند که تمامیت این قطار کهنه و پوسیده را به دره سقوط و سرنگونی بسپارند و بیشک این مهم را محقق خواهند کرد.