این روزها به کرات میشنویم که کرونا برای کسانی که بیماریهای زمینهای دارند بسیار خطرناک است. مثلا کسی که دیابت دارد وقتی به کرونا مبتلا میشود، دیابت هم تشدید شده و راه بهبود کرونا را هم میبندد. این مثال با وضعیت کنونی نظام ولایت کاملاً منطبق است. نگاهی به اخبار روز این واقعیت را اثبات میکند. البته با این تفاوت که در اینجا واقعیت را باید با پس زدن پرده ضخیم دجالیت و شکافتن دیوار سانسور به دست آورد.
در این میان اظهارات سردمداران رژیم خود منبعی است که میتوان با جستجو در آن چهره واقعیت را کسب و لمس کرد.
مثلا از لابلای اظهارات پاسدار جنایتکار یزدی سرکرده سپاه ضد محمد در تهران که روز سهشنبه ۲۷آبان با وحشتزدگی گفته است: «لشکر سایبری سپاه تهران متشکل از ۱۴۴ گردان سایبری در فضای مجازی اقدام به انجام کارهای آموزشی، ... مهارت افزایی و بصیرتافزایی و رفع ابهام آفرینیها و دروغگوییهای معاندین در این فضا کردهاند. همواره تلاش میکنیم با حضور در فضای مجازی کاری کنیم تا با کسانی که میخواهند جوانان ما را فریب دهند، مقابله کنیم و با ارائه آموزشهای لازم جوانان را در برابر دروغ آفرینیهای و تردید آفرینیها به نوعی واکسینه کنیم» میتوان فهمید:
۱. تنفرعمیق جوانان از نظام ننگین ولایت
۲. این تنفر علاوه بر خشم ناشی از جنایتها و چپاولهای رژیم، سمت یافته و هدایت شده توسط معاندین و فریب دهندگان جوانان علیه نظام و در راستای براندازی غارتگران حاکم است.
۳. ابعاد لشگر جوانان که در برگیرنده لشکر گرسنگان و بیکاران هم هست، چنان کلان است که سپاه ضد محمد باید برای مقابله با آن تنها در تهران، ۱۴۴گردان سایبری تشکیل دهد.
۴. اعتراف به دست پایین داشتن در تعادلقوا با دشمن اصلی.
روز سهشنبه همچنین آخوند جلاد رئیسی سرکرده قضاییه خامنهای طی سخنانی در ستاد قضاییه صحبت از ضرورت ایجاد سیستمهایی برای جمعآوری و ذخیرهسازی اطلاعات کرد و گفت این کار برای تأمین امنیت هم بسیار مؤثر است و از این جهت آثار و برکاتی دارد.
واقعیت این است که ورد امنیت همان است که این روزها چه با صراحت و چه تحت عناوین دیگر بر زبان عموم سردمداران رژیم جاری است. امنیت همان مقولهای است که به فرمان خامنهای سه قرارگاه البته تحت عنوانهای مختلف برای آنها تشکیل شد. از جمله قرارگاه مقابله با کرونا که محبوبفر اپیدمیولوژیست ستاد مقابله با کرونای نظام ماهیت آن را افشا کرد و به صراحت گفت این تصمیمی سیاسی و امنیتی است و اکثریت اعضای آن از عناصر امنیتی هستند.
اگر در همین سهشنبه ۲۷آبان به آنچه در مجلس ارتجاع گفته شده است دقت کنیم، باز نتایج دیگری قابل حصول است. مثلا یکی از اعضای مجلس میگوید دولت با سیاستهای پولی و بانکی در زمنیه بورس سرمایه جوانان را به باد داده و به خشم انفجاری زنان سرپرست خانوار اشاره میکند. دیگری میگوید وضعیت کرونا وحشتناک و خطرناک شده است. عضو دیگر مجلس ارتجاع میگوید از دستآوردهای تاریخی روحانی این است که در این هفت سال «ارزش پول ملی را به یک دهم نقدینگی را به شش برابر و تورم را ۴۰۰درصد افزایش داده است». دیگری میگوید تلاطمهای سال۹۰ و ۹۱در مقایسه با سال۹۷ و ۹۸مثل پاره آجری در برابر آوار است. و عضو دیگر جنگ گرگها را که نمودی از بحران درونی نظام است به آنجا میکشاند که روحانی را به «دادگاه صالحه انقلابی» حواله میدهد و حرف اخیر خامنهای را که نباید به دولت روحانی از این اتهامات نسبت داد فراموش میکند.
رحمانی فضلی که عنوان فرمانده «قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مقابله با کرونا» را هم یدک میکشد همزمان همه این وضعیت بحرانی رژیم را جمع میزند و میگوید وضع ما طوری است که باید بین بد و بدتر و یا بدتر و بدترین تصمیمگیری کنیم.
ملاحظه میشود که چگونه همه دردهای بیدرمان نظام همزمان فعال شده است و درست مثل کسی که با وجود بیماریهای متعدد، کرونا گرفته است، همه علائم خبر از دوران پایانی او راه میدهد.
این وضعیت را عباس عبدی گروگان گیر سابق که اکنون بهعنوان کارشناس در روزنامهها ظاهر میشود خیلی خوب توصیف کرده است . او در مطلبی با عنوان «منتظر تکرار شورشی همانند آبان ۹۸ باشید!» میگوید: «تب بیماری نیست، . . فقط علامت بیماری است که باید مرکز تولید عفونت و ریشه تب را شناسایی و به درمان آن پرداخت والا بیماری پیشرفت خواهد کرد... دو سال گذشت و این بار تب با شدت بیشتری خود را نشان داد». (روزنامه حکومتی مشرق ۲۷آبان ۹۹)
البته روشن است که این عفونت تمامیت نظام است که باید از پیکره سرزمین شیر و خورشید جراحی و به زبالهدان تاریخ انداخته شود