در دومین سالگرد جمعه خونین زاهدان، هموطنان بلوچ روز ۶ مهر۱۴۰۳ بار دیگر نماز جمعه این شهر را تبدیل به یک فرصت انقلابی و مبارزاتی کرده و با شعارهای «قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» راهپیمایی پرشوری برگزار کردند. آنها با فریادها و مشتهای گرهکردهٔ خود یک بار دیگر یاد و خاطره شهدای این روز را گرامی داشته و با آنها تجدید پیمان کردند.
کانونهای شورشی قهرمان نیز همچون همیشه نقش پیشران و موتور محرک را برعهده داشتند. آنها با ۲۳رشته عملیات و به آتش کشیدن مراکز و نمادهای حاکمیت آخوندی در زاهدان و ایرانشهر و شهرهای مختلف پیام ماندگاری و اصالت مبارزه هموطنان بلوچ تا پیروزی را منتشر کرده و یک بار دیگر به تمام مردم ایران، عزم جوانان این دیار محروم را در مسیر دادخواهی از خون شهیدان و برای سرنگونی را یادآوری نمودند.
خانم مریم رجوی سال گذشته در تشریح کارکرد جنبش دادخواهی گفته بود:
«این جنبشی است برای دادخواهی هر ایرانی مظلومی که در این ۴۴سال، شلاق ستم و غارت بر پیکرش فرود آمده است. این خونخواهی و دادخواهی همه خونهای بهناحق ریخته است.
دادخواهی هموطنان کردی که در قلاتان و قارنا توسط پاسداران قتلعام شدند،
دادخواهی شهیدان بلوچ در جمعه خونین زاهدان...
این مبارزهیی است تا کشاندن خامنهای و رئیسی و سایر آمران جنایت علیه بشریت به پای میز عدالت.
این دادخواهی بخش جداییناپذیر مقاومت برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است».
و اینچنین درفش دادخواهی روی دستها بلند شد و پیامرسان پیوند دادخواهی هممیهنان بلوچ با جنبش دادخواهی سراسری، برای زنده نگهداشتن خون شهیدان قیام مردم ایران در مسیر پیروزی و رهایی مردم بود.
نوشتهها و پلاکاردهای کانونها با جملات انگیزانندهای همچون «جواب جمعه خونین، آتش جواب آتش»، «جنگاوران دلاور بلوچ خروشیدند، از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران»، «پیام شهدای جمعه خونین، سر خم قدغن»، «پیام شهدای جمعه خونین زاهدان و خاش، آتش جواب آتش» و... گوشههای دیگری از نقشهمسیر مردم ایران برای تحقق یک جمهوری دموکراتیک را نشان داد.
در همین حال، برخی کانونها نیز با روشن کردن آتش در خیابانهای زاهدان، شعار محوری «مرگ بر خامنهای» را به میان تودهها برده و تداوم قیام را یادآوری کردند.
کاروانی از شهدای زنده و جاویدان
جمعه خونین زاهدان، یکی از تلخترین و البته ماندگارترین حوادث در تاریخ معاصر ایران است که در ۸ مهر ۱۴۰۱ رخ داد. در این روز، مردم زاهدان، پس از نماز جمعه با الهام از فضای قیام ۱۴۰۱ و در اعتراض به تجاوز یک فرماندهٔ گشتاپوی انتظامی به یک دختر ۱۵ساله بلوچ، با برگزاری تجمعی در مقابل کلانتری ۱۶ زاهدان، خواهان بازداشت و محاکمهٔ متجاوزان شدند. اما مزدوران امنیتی رژیم بهجای شنیدن صدای اعتراضات مردم، با وحشیگری بیسابقهای به آنها حمله کردند. تیراندازی مستقیم به مردم بیدفاع و نمازگزاران موجب کشته و زخمی شدن بیش از صد تن از آنان شد.
این جنایت تنها بخشی از سیاستهای سرکوبگرانه و تبعیضآمیز ولایت فقیه علیه اقلیتهای قومی و مذهبی بوده است. رژیم نهتنها مسئولیت این حادثه را برعهده نگرفت، بلکه با تحریف واقعیت و سرکوب بیشتر، تلاش کرد از بازتاب گستردهٔ این فاجعه در رسانهها جلوگیری کند. همانطور که آمار واقعی شهدای کل قیام را هرگز منتشر نکرد، هیچگاه آمار دقیقی از شهدای این روز منتشر نکرد اما با تلاش مردم و مقاومت ایران و هممیهنان باغیرت بلوچ بهتدریج اسامی آن زندگان، شناسایی و منتشر شد. برخی از آنها بهمرور تبدیل به نمادهایی از مقاومت و پایداری در قیام سترگ ۱۴۰۱ شدند. از جمله:
هستی نارویی، از کودکان شهید قیام و از سمبلهای مظلومیت فرزندان بلوچ که در جمعهٔ خونین آسمانی شد. او که تنها ۷ سال داشت و با مادربزرگ خود به نماز جمعه رفته بود، یک هفته بعد میخواست به کلاس اول دبستان برود اما با شلیک مزدوران خامنهای بهشهادت رسید.
خدانور لجهای، از محرومین فاقد اوراق هویتی و ساکن شیر آباد زاهدان، آن جوان محبوب و دوستداشتنی که همواره پیامآور شور و شوق و زندگی بود. او فردای جمعهٔ خونین در یک درگیری با مأموران مورد تعقیب و تیراندازی آنها قرار گرفت و بهشهادت رسید. تصویر دست و پابستهٔ او به یک میله در یک پایگاه رژیم که چند ماه قبل از شهادتش بهدلیل برخورد با بسیجیها صورت گرفته بود در کل جهان تبدیل به نمادی از مقاومت گردید.
یاسر شه بخش، قهرمان و تکتیراندازی که در جمعهٔ خونین زاهدان بهشهادت رسید. در شامگاه جمعه، وقتی که نیروهای سپاه پاسداران نمازگزاران بلوچ را هنگام خروج از مسجد مکی به رگبار بستند، او دیگر طاقت نیاورد و سلاحش را بر دوش گرفت و برای دفاع از مردم به صحنه شتافت. او توانست رئیس و معاون وزارت اطلاعات زاهدان و تعداد دیگری از مزدوران را از پا درآورد و در نهایت جان پاکش را از فدیه آزادی کرد. بعدها مردم بلوچستان خیابان محل شهادت او را به نام یاسر شهبخش تغییر دادند.
کاروان شهدای مردم بلوچستان، البته همچون قافلهای از نور، در دل تاریخ و آیندهٔ این سرزمین ادامه دارد. هر شهید، ستارهای است که در آسمان آرمانهای آزادیخواهانه این سرزمین میدرخشد و راه را برای نسلهای آینده روشن میسازد.
پرچمداران قیام
جمعه خونین زاهدان، نمادی از سرکوب و خشونت سیستماتیک حکومت در برابر خواستههای برحق مردم ایران است و یاد شهدای آن روز همچنان در ذهنها بهعنوان فریادی علیه ظلم و بیعدالتی رژیم باقی خواهد ماند.
پس از آن حادثه، خامنهای که بهشدت به منفوریت خود در بین هموطنان بلوچ پی برده بود بارها سعی کرد که هیأتهای آشتی و میانجی را به آنجا اعزام کند ولی هر بار با «نه» مبارزان غیرتمند بلوچ مواجه شد. برای درک میزان تنفر بلوچستان قهرمان، کافی است به تداوم تظاهرات اعتراضی در نمازجمعهها در این خطهٔ دلاور توجه کرد که دو سال پیاپی است پرچم قیام را در آنجا برافراشته نگاه داشتهاند و به سراسر ایران پیام رهایی و آزادی و مرزبندی با شیخ و شاه میدهند.
این حادثه یک بار دیگر نشان داد که رژیم از هر ابزاری برای حفظ قدرت خود، حتی به قیمت جان شهروندان، استفاده میکند. همچنان که یک بار دیگر تنها راه برخورد با رژیم جانی آخوندی را اثبات کرد، یعنی همان نقشه مسیری که کانونها در نماز جمعهٔ گذشته بر آن تأکید کردند: «پاسخ قتلعام جمعه خونین، قیام تا سرنگونی».