728 x 90

دویدن پشت باد با عصای شکسته

دیگر تمامه ماجرا
دیگر تمامه ماجرا

در حالی که نسل بالنده و پویای جامعه ایران طی سال‌های گذشته بارها پرچم عبور از تمامیت نظام ولایت فقیه را برافراشته است،

در حالی که تضاد اصلی مردم با حاکمیت بر سر فساد سیاسی و اقتصادی در گذران زندگی روزمره می‌باشد،

در حالی که خامنه‌ای از اردیبهشت ۹۸ فراخوان تشکیل دولت و مجلس حزب‌اللهی را داد و این فراخوان را استراتژی ناگزیر نظام معرفی نمود،

اکنون در آستانهٔ سال۱۴۰۰ که باندهای نظام آخوندی مهیای جنگی سخت برای نمایش انتخابات می‌شوند، یک رسانهٔ حکومتی مدعی می‌شود «اصلاحات: تاکتیک ـ استراتژی» (مردم‌سالاری، ۲۹دی۹۹).

اما این ادعا و توهم، بیش از یک بازیِ زبانی و دویدن پشت باد با عصای شکسته نیست؛ چرا که از پس آن همه داعیهٔ اصلاحات طی دههٔ ۷۰ و ۸۰ که «گوش فلک از هیاهوی آن پر بود»، تازه چشم از خماریِ توهمی کودکانه می‌گشاید و دیواری به ضخامت نبودن «بسترها، ملزومات و مقدمات اصلاح» در نظام آخوندی را می‌بیند:

«اصلاحات مانند هر پدیده اجتماعی دیگر بسترها، ملزومات و مقدمات خود را دارد. مادامی که مقدمات آن فراهم نباشد، منتج به نتیجه دلخواه نخواهد شد حتی اگر گوش فلک از هیاهوی آن پر باشد» (همان).

 

اکنون واقعیت سرسخت جامعه‌یی عبور کرده از کلیت نظام و نیز نبودن هیچ «بستر و زمینه» در درون نظام، آینه‌ای مقابل دون‌کیشوت‌های مغبون از بازیهای زبانی و دویدن پشت بادها گذاشته است. حاصل این مختصات، چنین اعتراف ناگزیر حسرت به‌دلانه است:

«اصلاح‌طلبان در میانه دو قطب جامعه و نظام، سرگردانانی حیران بودند. هیچ‌گاه نتوانستند در متن آرزوهای جامعه و مطالبات نظام پل مناسبی برقرار کنند» (همان).

 

حکایت حسرت به‌دلی در عقب ماندن از جامعه‌یی که از تمامیت جمهوری اسلامی عبور کرده است، روایت سوته‌دلیِ جماعت انگشت به دهان از هوشیاری نسل بالندهٔ ایران و نیز مغبون در بازی باندهای مافیایی است:

«اکنون اصلاحات در میانه میدان و در برزخ بی‌اعتمادی از هر دو سو [جامعه و نظام] قرار گرفته است. جامعه نیز به این نتیجه رسید که از کوره‌راه انتخابات، طَرفی نخواهد بست» (همان).

 

از تعیین‌تکلیف بودن این بحث که بگذریم، اما به‌راستی دم زدن از اصلاح نظام ولایت فقیه چه معنایی دارد؟

برتولت برشت شاعر و نویسندهٔ متعهد و مترقی آلمانی جمله‌ای مشهور در بیان خط فاصل نادانی و تبهکاری دارد:

«آن که حقیقت را نمی‌داند نادان است. آن‌که حقیقت را می‌داند ولی انکار می‌کند، تبهکار است».

اما در همین تعبیر برشت هم، کار دنبال‌کنندگان اصلاحات ــ بدون نفی ولی‌فقیه ــ از تبهکاری گذشته و به خیانت محض رسیده است. یعنی استحاله و اصلاح، نه آن‌که در اصل نظام ایجاد نشده و نمی‌شود، بلکه این به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان هستند که از تبهکاریِ نخستین در تلاش برای استمرار عمر نظام، اکنون پس از قیامهای یک دههٔ گذشته، به خیانتی آشکار مستحیل شده‌اند.

 

در نظام و حکومتی که تنها ظرفیت باقیمانده در آن، پناه بردن به یک‌پایه‌گیِ دیکتاتوری حزب‌اللهی و شدت سرکوب است، تنها اصلاح ملی، میهنی و مردمی و پاسخ واقعی، دم دست و برآمده از مختصات و مطالبهٔ فعلی جامعه ایران، نفی مطلق اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و سرنگونی شخص ولی‌فقیه و نظام برآمده از آن در ساختار و حاکمیت سیاسی است.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/cdda4627-ff0b-4db7-8242-801d302d6eb1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات