خامنهای در سخنرانی ۱۴خرداد۱۴۰۰ خود بعد از ابراز خوشحالی از اینکه هنوز سرنگون نشده، گفت: «در جریان عدم احراز صلاحیت به بعضی از کسانی که احراز صلاحیتشان نشده بود جفا شد ظلم شد نسبتهایی داده شد یا به خودشان یا به خانوادههایشان که واقعیت نداشت به کسانشان نسبت داده شد خانوادههای محترم و عفیف دچار یک چنین مواجههای با یک چنین نسبتهایی شدند خب گزارشهای خلافی بود غلطی بود بعد هم ثابت شد که خلاف است معلوم شد که خلاف است منتهی دهن مردم پخش شد تو فضای مجازی متأسفانه فضای مجازی که من میگویم رهاست یک نمونهاش همین است فضای مجازی بدون هیچ قید و بندی این چیزها را منتشر کردند و حفظ آبروی انسانها جز مهمترین مسایل است جز بالاترین حقوق انسانهاست من خواهشم این است و مطالبهام این است از دستگاههای مسئول که جبران کنند مواردی که یک گزارشی داده شده و خلاف واقع بوده مربوط به فرزند کسی مربوط به خانواده کسی این را بعد هم معلوم شد که خلاف واقع است این را جبران کنند و اعاده حیثیت کنند».
نفس بیان چنین مطالبی از سوی خامنهای بیانگر هراس او از شقه و شکاف در حاکمیت است؛ شقه و شکافی که این روزها آثار خود را در سمتگیری حملات لفظی مهرههای و باندهای حذف شده به جانب خامنهای و شورای نگهبان او بارز کرده است و میکند.
«گناه کبیره»!
تبعات این شقه و شکاف در جامعه خود را بهصورت تحریم سراسری نمایش انتخابات نشان میدهد. خامنهای از این موضوع آگاه است. از این رو با نقلقول از خمینی، شرکت نکردن در انتخابات را «گناه کبیره» عنوان کرد. آنهایی که فقط اندکی آشنایی با مفاهیم دینی داشته باشند میدانند که گناه کبیره تعریف و مصداقهای خاص خود را دارد. مانند ناامیدی از رحمت خداوند، خوردن مال یتیم، کشتن انسانها، سحر و جادو و دجالگری... از هر طرف که نگاه کنیم میبینیم خود خامنهای و آخوندهایش مصادیق کسانی هستند که گناه کبیره شامل حالشان میشود. خامنهای با متهم کردن مردم ایران به گناه کبیره میخواهد برای نمایش انتخابات خود بازارگرمی کند.
«عدم حضور در انتخابات چه بسا گناهی باشد در رأس گناهان کبیره. کوتاهی در مشارکت، دارای پیامدهای دنیوی چه بسا تا نسلها بعد مستلزم بازخواست الهی است»!
دودوزه بازی خامنهای
صرفنظر از دجالگری خامنهای در گناه کبیره و عواقب تحریم انتخابات، باند مغلوب نظام با شنیدن صحبتهای آخر او در مورد گزارشهای خلاف که منجر به رد صلاحیت شده و نیز لزوم «اعادهٔ حیثیت» از رد صلاحیت شدگان، هول شد و از هول حلیم در دیگ افتاد و گمان کرد برخی از کاندیدها به رقابت بازخواهند گشت.
سخنگوی شورای نگهبان ارتجاع نیز توئیت کرد: «فرمایشات مقام معظم رهبری فصلالخطاب است و حکم ایشان لازم الاتباع. شورای نگهبان با اذعان به اینکه مصون از خطا نمیباشد بهزودی نظر خود را اعلام خواهد کرد».
آن صحبتهای غلطانداز و این توئیت غلط اندازتر بهظاهر حاکی از آن بود که تجدید نظری در کار است ولی بعد معلوم شد تمام این ماجرا یک دودوزه بازی از سوی خامنهای است. او برای اینکه خود را از ماجرای رد صلاحیتها مبرا نشان دهد، این حرفها را زده است؛ زیرا اندکی بعد شورای نگهبان ارتجاع با صدور اطلاعیهیی، آب پاکی روی دست کسانی ریخت که امیدوار به بازگشت علی لاریجانی به صحنهٔ کشاکش نامزدهای نمایش انتخابات بودند.
سایت حکومتی بولتننیوز در این رابطه نوشت:
«برداشتهای رسانهای و حتی عمومی به این سخنان رهبری این بود که ایشان بهطور غیرمستقیم به برخی از افرادی اشاره داشتهاند و از این طریق نهاد ذیربط یعنی شورای نگهبان را در این باره ملزم به تجدید نظر در احکام مربوطه کرده است... جهتگیری رسانهای تفسیر سیاسی از سخنان رهبری انجام گرفت نه تفسیر دینی ـ اخلاقی؛ چرا که دیدگاه رهبری در ذیل عنوان موضوع مذکور، اشاره به هتک حرمت ها یا تهمتهایی بود که در این روزها در فضای مجازی پخش و نشر شده است... بنابراین تعریض رهبر معظم انقلاب نه تنها نمیتواند متوجه عملکرد شورای نگهبان باشد بلکه در نهایت تأثیری در نتیجه اعلام شده در ده روز پیش در راستای معرفی نامزدهای احراز صلاحیت شده و نشده نخواهد داشت. بهعلاوه اینکه تأکید رهبری بر جبران، بهمعنای تأیید نیست بلکه بهمعنای اعاده حیثیت میباشد».
پیج رسمی خامنهای در اینستاگرام نیز در یک استوری نوشت:
«تعریض رهبر انقلاب متوجه شورای محترم نگهبان نیست و تأثیری در نتیجهٔ اعلامشده از سمت شورا ندارد».
نتیجهٔ معکوس
این ماجرا نشان داد که خامنهای و حکومتش وارد مرحلهای از بحران و شکنندگی شدهاند که حتی به اندازه یک سانتیمتر توان مانور ندارند. دودوزه بازی خامنهای نه تنها باعث سفیدسازی او نشد، بلکه شعلههای بحرانی را بالا و بالاتر کشید که این روزها نظام اهریمنی ولایت فقیه را به کام خود کشیده و موجودیت آن را بهطور جدی زیر سؤال برده است.