در هر کشوری وقتی که فاجعهای نظیر سقوط هواپیما، تصادف قطار، زمینلرزه اتفاق میافتد همه تلاشها برای تشخیص علت حادثه آغاز می گردد.
در ایرانٍ زیر حاکمیت آخوندها، همه کارها و طرحها برای پوشاندن آن شروع میشود.
سقوط هواپیما در ایران زیر حاکمیت آخوندهای سفاک، پیشینه فاجعه باری دارد.
در سال 93 هواپیمای مسیر تهران - طبس متعلق به شرکت هواپیمایی سپاهان ایر با پنجاه سرنشین هنگام بلند شدن از انتهای باند فرودگاه مهرآباد یک موتور خود را از دست داد و درشمال جاده مخصوص کرج سقوط کرد و تمامی مسافران آن کشته شدند.
در دی 1389: یک فروند بوئینگ 727متعلق به شرکت ایرانایر که از تهران به سمت ارومیه در حرکت بود در نزدیکی ارومیه سقوط کرد و ۷۸نفر از ۱۰۵مسافر و خدمه آن کشته شدند.
در24تیر 1388، تمام 153مسافر و 15خدمه و کادر پرواز هواپیمای توپولف تی یو-154شرکت هواپیمایی کاسپین به شماره پرواز 7908تنها 16دقیقه بعد از بلند شدن هواپیمای مسافربری در مسیر تهران بر اثر سانحه جان خود را از دست دادند.
سقوط هواپیمای ترابری ارتش در تهران در 15آذر 84، باعث مرگ 128نفر و مجروح شدن 132نفر شد. این هواپیمای باری-نظامی از نوع C-130بود.
23بهمن سال 1380: هواپیمای شرکت «ایران ایرتور» از نوع توپولف، 154تهران به خرمآباد، در نزدیکی خرمآباد به کوه برخورد کرد و 119سرنشین آن کشته شدند.
در تمام این فجایع هرگز جعبه سیاه هواپیمایی بررسی نشد. هواپیما به کوه برخورد میکند سقوط میکند به ناگاه از صفحه رادار محو میشود لحظاتی پس از پرواز سقوط میکند اما هرگز علت سقوط مشخص نمیشود.
همه این موارد در سایه حاکمیت منحوس آخوندی با نگاه امنیتی به آن پرداخته میشود.
در بسیاری از سوانح و سقوط هواپیما همواره این موضوع مطرح است که حکومت خودش عامل سقوط هواپیما است.
کسانی که این گزینه را مطرح میکنند میگویند رژیم برای رد گم کردن، علاوه بر سوژههای خود، دیگر مسافران عادی را هم در آن پرواز وارد می کند تا سقوط عادی جلوه کند.
سالها این سبک و سیاق جنایت و قتل، در زمینههای دیگر بهصورت گسترده توسط رژیم انجام شده است.
در این روزها زندانیان دستگیرشده قیام را بهقتل میرساند اما بهعنوان خودکشی خبر مرگ آنها را پخش میکند.
درگذشته هم در جریان قتلهای زنجیرهیی به شیوههای مختلف مخالفان خود را بهقتل رساندند چه از طریق قرص و دارو چه قتل در منزل و محل کار یا حتی پرتاب اتوبوس مسافران آن به دره.
این همان شاه بیت حرف خمینی است که «حفظ نظام از اوجب واجبات است»
یعنی با هر شیوهای میتوانید مردم و مخالفان را بهقتل برسانید مهم این است که حکومت را حفظ کنید.
بسیار روشن است در کشور ما با وجود حاکمیت آخوندی هیچ امید و آیندهای وجود نخواهد داشت.
هنوز مدت زیادی از حادثه جانگداز کشتی سانچی نگذشته بود که شاهد سقوط هواپیمای خط پروازی تهران یاسوج هستیم.
این رژیم سرطانی برای مردم ما فقط مصیبت، اندوه، ناامیدی و ناامنی به ارمغان آورده و میآورد.
ملاهای دزد و چپاولگر هواپیماهای بسیار قدیمی و از دور خارج را میخرند که بگویند ما برای ناوگان سیستم حمل و نقل کشور هواپیما خریدیم.
آنها از ِقبل آن پولهای کلانی به جیب میزنند. هدف اصلی همین غارت و چپاول است اینکه استفاده از این هواپیما ها چه بلایی سر مردم میآورد و چه جانهایی را میگیرد برایشان اصلی اهمیتی ندارد.
اما هواپیماهای جدیدتر و گرانتر نصیب شرکت هواپیمایی «ماهان ایر» میشود چرا؟
چون که اساس فعالیتهای تروریستی رژیم و انتقال مزدوران تروریست خود به سوریه، یمن، لبنان، نیجریه، عراق توسط این شرکت انجام میگیرد.
موشک، توپ، انواع سلاح های لازم برای گروههای تروریستی با هواپیما به مزدوران خود ارسال میکند اما ندیدهایم این هواپیما ها سقوط کنند.
مردم ما هرگز نمیتوانند سوار چنین هواپیمایی شوند چون مزدور و در خدمت سیاستهای تروریستی رژیم نیستند.
بنابراین رژیم متعفن آخوندی از جان مردم ایران مایه میگذارد و هواپیماهای مدرنتر را فقط برای سپاه پاسداران جنایتکار میخرد.
مردم ما باید با هواپیماهای فرسوده مسافرت کنند که معمولاً به کوه برمیخورد یا بدلایل نقص فنی سقوط میکند.
اگر تحقیق فرمایشی هم برای هواپیمای سقوط کرده مسیر تهران –یاسوج صورت گیرد مقصر نهایتاً خلبان است! یا میگویند شرایط جوی مناسب نبوده که بخشی از تقصیر هم به آب و هوا است و فرسودگی هواپیما است.
آخر کار هم تقصیر به گردن آمریکا است که رژیم آخوندی و مهرههای جنایتکار آن را بهخاطر فعالیتهای تروریستی و پولشویی مورد تحریم قرارداده است که نمیگذارند هواپیماهای مدرن مثلاًًًً از بوئینگ بخرند.
البته اگر آمریکاییها هم بفروشند رژیم بهدلیل تروریسم و چپاول سرمایههای ملی پولی برای خرید ندارد.
اگر میخواهیم که هواپیمای ما سقوط نکند و جان بیگناهان گرفته نشود، اگر میخواهیم شاهد سوخته شدن پیکر مردم در تصادفات قطار نباشیم. اگر نمیخواهیم بشنویم که فرزندان مردم ایران در زندان و زیر شکنجه و زیر پل و... کشته شوند تنها راه سرنگون کردن عامل همه این فجایع یعنی رژیم آخوندی است.
از این به بعد دیگر به اراده و خواست ما بستگی دارد که برای قیام علیه بنیاد پلید رژیم آخوندی چقدر بخواهیم تلاش و فداکاری کنیم.
سعید صداقت
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند