728 x 90

رأی اعتماد؛ بی‌اعتمادی مردم و بار کج شتر ولایت

رأی اعتماد
رأی اعتماد

پس از جابه‌جایی ۲وزیر و ۲سرپرست، مجلس یک‌دست شده‌ٔ ارتجاع بالاخره به گماشته‌ٔ جدید آخوند روحانی برای وزارتخانه‌ٔ صنعت-معدن و تجارت، رأی اعتماد داد.

علیرضا رزم حسینی، پاسدار کهنه‌کار و از ریزشی‌های سپاه غارتگران است که پس از «بازنشستگی» خودش را به‌صورت تمام وقت، «وقف» دزدی و استفاده از رانت‌های حکومتی کرد!

وی در جریان گرفتن رأی اعتماد، برای دلربایی از اعضای مجلس ولایی باند غالب، سوابق‌اش در همراهی با پاسدار سلیمانی را به رخ کشید. رزم حسینی که زمانی قائم‌مقام شخص پاسدار سلیمانی در لشکر ۴۱ ضد ثارالله کرمان بوده، پیش‌تر نیز در یکی از مصاحبه‌هایش اعلام کرده که به دعوت همان سلیمانی جنایتکار، از کانادا به ایران بازگشته تا استاندار کرمان شود! (مصاحبه با ماهنامه عصرانه شهریور۹۴)

بسیار خوب! تا اینجای کار به‌نظر می‌رسد پدیده‌ٔ شگفت‌آوری وجود ندارد. یک رأس پاسدار رانت‌خوار دیگر به یک مقام مهم حکومتی گماشته شده و با توجه به سوابق‌اش، عجیب هم نیست که از مجلس ارتجاع رأی اعتماد گرفته است.

اما بررسی آنچه در جلسه‌ٔ طویله‌ٔ ولایی گذشت، نکات قابل تاملی را برجسته می‌سازد!

هم چوب را خوردند، هم پیاز را؛ سرانجام پول را هم پرداختند!

بهترین سناریو برای «مجموعه‌ٔ هر دو باند نظام» شاید این بود که گزینه‌ٔ پیشنهادی روحانی برای مجلس، به فرموده و بدون سر و صدای خاصی رأی اعتماد بگیرد؛ اما رأی اعتماد گرفتن به این نحو که اجرا شد، هزینه‌اش برای نظام ولایت بسیار بیش از این سناریو بود. چرا؟

- فحش خوردن شخص روحانی، آن‌هم در صحن علنی مجلس ارتجاع؛

- رسوایی بیش‌از‌پیش و افشای دست داشتن پاسدار سابق و تاجر لاحق، علیرضا رزم حسینی در غارت و چپاول و موضوع اقامت وی و خانواده‌اش در کانادا‌؛

- همزمان لینک شدن مستقیم این مهره‌ٔ فاسد حکومتی به پاسدار سلیمانی (که طبعاً روی دست باند غالب هزینه‌ٔ مضاعف گذاشت)؛

- اعتراف به حکومت مافیایی و دست‌های پشت‌پرده در تعیین مناصب حکومتی؛

- افشای نقش رزم حسینی در پرونده‌ٔ فساد موسوم به «مافیای معدن کرمان»؛

- اذعان به بی‌سوادی پاسدار ریزشی نظام و بی‌ربط بودن تحصیلات وی به امور تخصصی صنایع و معادن...

بسیار خوب! اکنون پرسش این است که سرانجام کاندایدای معرفی شده با چنین پرونده‌ٔ «مشعشع!» از فساد و بی‌کفایتی چه شد؟ اخذ رأی اعتماد!

پرسش مهم این‌جاست که به عقل کسی در اصطبل نظام نرسید که اگر قرار است با دخالت «دست‌های پشت پرده» و فشار «لیدر»های مخفی، چنین مهره‌ای به منصب وزارت گماشته شود، آیا بهتر نبود بدون این همه بی‌آبرویی و رسوایی و هزینه از جیب کلیت نظام، این کار انجام می‌شد؟!

چرا نظام هم درد چوب خوردن را تحمل کرد؛ هم با سوزش و اشک پیاز مدارا کرد؛ و هم سرانجام پول را پرداخت؟!

برای پاسخ به این پرسش کمی باید به تصویر بزرگ‌تر از نظام نگاه کرد.

خامنه‌ای؛ سیاست «کج‌دار و مریز»

مجلس جدید ارتجاع حتی پیش از شکل‌گیری‌اش هم نشانه‌هایی از بیماری لاعلاج «هاری» از خود بروز می‌داد. حذف گسترده‌ٔ مهره‌های باند مغلوب نظام توسط گماشتگان خامنه‌ای در شورای نگهبان، با عنوان «مهندسی حذف به‌طور ویژه!» یاد می‌شد. (حمیدرضا جلایی پور-ایران امروز. ۱۰بهمن۹۸) پس از این قلع و قمع رقت‌بار هم، خط و نشان کشیدنهای اعضای «ولایی» مجلس برای «حسابرسی از دولت»، خبر از تشدید درگیری باندهای قدرت نظام و بالمآل ضعف کلیت ساختار حکومت می‌داد.

اما ولی‌فقیه نظام که از سرنوشت پیش‌رو هراسان شده بود، با دخالت مستقیم تلاش کرد به این گله‌ٔ هار قلاده ببندد. در غیر این‌صورت تاکنون شاید نه تنها وزیری رأی اعتماد نمی‌گرفت، چه بسا که خود حسن روحانی هم با تمام کابینه‌اش «خانه نشین» و حتی به جرم «خیانت» محاکمه هم می‌شدند! کما این‌که پیش از دیدار خامنه‌ای برای پوزه‌بند بستن به سگ‌های مجلس ارتجاع، زمزمه‌های سؤال و استیضاح روحانی هر روز بیش از دیروزش تکرار می‌شد. از جمله محمدتقی نقدعلی که پس از سخنان ظریف در جلسه‌ٔ مجلس ارتجاع در میانه‌ٔ تیرماه۹۹ خواهان کلید زدن استیضاح روحانی شده بود؛ یا جبار کوچکی‌نژاد که در مصاحبه با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم، خبر از گردآوری بیش از ۱۰۰ امضا و افزایش این امضاها برای کشاندن روحانی به صحن مجلس داد. مهره‌های دانه درشت تری مانند احمد توکلی نیز از بیرون مجلس ارتجاع در همان خط «استیضاح» می‌دمیدند.

این‌که خامنه‌ای مزدوران گماشته در مجلس را به مدارا با دولت فراخواند، ریشه در این داشت که نمی‌خواست عبای نظام جر بخورد و می‌دانست که وضعیت نظام بحرانی‌تر از این حرفهاست که ظرفیت چنین جراحی‌های را داشته باشد.

اما از آنجا که بن‌بست و بحران درونی رژیم را نمی‌توان زیر هیچ عبایی مخفی کرد حنای ولی‌فقیه هم در همین حد رنگ داشته که روحانی تیغ استیضاح را نخورد، بقیه‌اش دیگر ناگزیر بروز جنگ گرگهاست که حتی تره‌ای برای ولی نعمت خود (خامنه‌ای) هم خورد نمی‌کنند. چنان‌چه روحانی را صراحتاً به خیانت متهم می‌کنند و از زبان مردم می‌گویند که «خدا لعنت کند روحانی» را حتی احمد رسولی عضو مجلس ارتجاع در جلسه‌ٔ علنی ۱۰مهر۹۹ باز بر طبل استیضاح روحانی کوفت و گفت: «... مصلحت اندیشی و عملکرد ضعیف هیات رئیسه مجلس باعث شد که سؤال از رئیس‌جمهور بی‌پاسخ بماند و استیضاح ایشان بی‌تاثیر شود».

ما‌حصل سخن آن‌که تمام هوش و حواس و تمرکز خامنه‌ای بر این است که در وانفسای خشم روزافزون مردمی و تنگنای خفه‌کننده فشار بین‌المللی، کشتی خود و نظامش را به هر صورت می‌تواند حفظ کند و البته در این رابطه نگاهی هم به انتخابات آمریکا دارد بلکه فرجی حاصل شود تا شاید بتواند بار کج شتر ولایت را چندصباحی بیشتر حفظ کند. اما واقعیتی که در کف خیابان‌ها جریان دارد حاکی از این است که سیاست و راهبرد «کج‌دار و مریز» به منزل نخواهد رسید!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/11be7d1b-cdd5-4409-87c9-32c91f6b9778"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات