این روزها همزمان با خیز برداشتن علی خامنهای برای بیرون کشیدن یک رئیسجمهور حلقهبهگوش از قوطی انتخابات، مقاومت ایران، در کنار هشتگ «آری به جمهوری دمکراتیک»، هشتگ «رأی من سرنگونی» را هم تبلیغ میکند. هر ایرانی وطنپرست که میخواهد به نمایش انتخابات استبداد دینی دست رد بزند و فراتر از آن در تعیین نوع حکومت بعدی شرکت کند، با اشتیاق به این کمپین خواهد پیوست. میخواهیم بدانیم چرا این کمپین ضروری است و چرا باید هر هموطن به صفت یک ایرانی دغدغهمند نسبت به سرنوشت میهن و آب و خاک خویش در آن مشارکت فعال داشته باشد.
چرا میگوییم: «رأی من سرنگونی؟». این هشتگ در فضای مجازی چه بار معنایی را با خود حمل میکند؟
جبههبندی اصلی
برای اینکه به این سؤال پاسخ قانعکننده داده باشیم ضروری است اشاره کنیم که در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران، اکنون دو جبهه بیشتر حضور ندارند:
۱ـ باندها و نحلههایی که این رژیم را تبلیغ میکنند و به ابقای آن میاندیشند.
در این طیف تمامی باندهای نظام ولایت فقیه، صرفنظر از باندرول و اتیکتهای گوناگون خود حضور دارند. شعارها و اسامی آنها مهم نیست، مهم این است که راهکار را در چارچوب همین رژیم و با حفظ اصل ضدایرانی ولایت فقیه جستجو میکنند. این طیف میتواند حتی جریانهایی را در بربگیرد که بهلحاظ فیزیکی و جغرافیایی در بیرون از حیطهٔ حاکمیت فعالیت میکنند ولی به حفظ اصل نظام (ولایت فقیه) پایبند هستند. برخی اگر چه ظاهر چپنما یا جمهوریخواهانه دارند ولی در مرزبندی نهایی همین رژیم را بر اپوزیسیون برانداز آن ترجیح میدهند.
۲ـ جریانهایی که راهچاره را نه در داخل این رژیم بلکه در سرنگونی تام و تمام آن میدانند و هر نوع استحاله و تغییر از درون این نظام را یک سراب فریبنده میدانند.
این طیف در زیر مجموعهٔ «براندازان» میگنجند. براندازی یک فرم یا شعار نیست، یک راهبرد تمامعیار است که نیروی برانداز باید مرزبندی روشن و محکمی با استبداد دینی حاکم بر میهنمان داشته باشد. هیچ عنصری از مسالمت با نظام ولایت فقیه و آلودگی به آن را نباید در خود داشته باشد و در هیچکدام از شعارها و رویکردهای خود نباید این مرزبندی را نقض کرده باشد.
وفاداری به اصل خدشهناپذیر سرنگونی
سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت، دیرپاترین صاحبان این راهبرد در افق سیاسی ـ اجتماعی ایران هستند. با پایان مشروعیت سیاسی نظام خمینی در ۳۰خرداد۶۰ مجاهدین وارد فاز سرنگونی آن شدند و یک ماه بعد از آن ائتلاف سیاسی فراگیر شورای ملی مقاومت را در ۳۰تیر بنیان گذاشتند. از آن هنگام تاکنون مبارزه مجاهدین برای سرنگونی استبداد دینی فراز و نشیبهای متعددی طی کرده و اشکال و تاکتیکهای آن متناسب با بسآمد شرایط متحول شده است ولی هیچگاه آنها اصل سرنگونی نظام ولایت فقیه را نقض نکردهاند. عقربهٔ قطبنمای مقاومت ایران همواره و در هر حال سرنگونی نظام ولایت فقیه را نشان داده است. مقاومت ایران این افتخار تاریخی را دارد که حتی در دوران فتنهٔ خاتمی و ظهور گوسالهٔ طلایی اصلاحطلبی قلابی، از اصول خود سرسوزنی منحرف نشد و بازی اصلاحطلب، اصولگرا را بیمحابا افشا کرد.
نه وضع موجود و نه بازگشت به گذشته
وقتی صحبت از براندازی میکنیم، هدف از براندازی این نظام، بازگشت به عقب یا بازسازی سلطنت مدفون نیست، بلکه دقیقاً در ادامهٔ تکاملی انقلاب ضدسلطنتی، به افقهای نو و به فردای روشن آزادی نظر دوختهایم؛ فردایی که در آن خواستههای دمکراتیک و آزادیخواهانهٔ مردم ایران در قامت یک «جمهوری دمکراتیک» به بار خواهد نشست. یک جمهوری دمکراتیک با ویژگیهای مستقل بودن، جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و آزادی و برابری ادیان، اقلیتها و ملیتها.
در اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت به تاریخ ۱۲فروردین ۱۴۰۰ اینچنین بر مرزبندی نه شاه، نه شیخ و بازگشتناپذیری به سلطنت تأکید شده است:
«فرزندان رشید ایران در شکنجهگاهها و جوخههای اعدام و مردم ایران در انقلاب بزرگ ضدسلطنتی «نه» تاریخی و رأی بازگشتناپذیر خود را به رژیم دستنشاندهٔ ستمشاهی اعلام کردهاند. چرخ تاریخ به عقب باز نمیگردد.
مانورها و دوبلهخوری و باز کردن دکان دونبش بین سلطنت و جمهوریخواهی هیچ فرد و جریان میهنپرست و آگاه و مستقل را نمیفریبد. مبارزات ۴۰سالهٔ شورا برای آزادی و استقلال و عدالت با شعار «نه شاه، نه شیخ» با دریای خون شهیدان و مخصوصاً قیام آبان۹۸ به پروژههای ارتجاعی و استعماری و اصلاحطلبان قلابی ضربات اساسی وارد کرده و آنها را وادار به عقبنشینی یا رنگ عوض کردن اضطراری کرده است».
استراتژی قیام و سرنگونی
بنابراین هر جا که صحبت از براندازی و سرنگونی میکنیم، منظور راهبرد انقلابی برای به زیر کشیدن استبداد دینی است. استراتژی اعلام شده و به ثبت رسیدهٔ مقاومت ایران برای نفی نظام ولایت فقیه، استراتژی قیام و سرنگونی است. این استراتژی را ارگان رهبری جمعی قیام و کانونهای شورشی پیش میبرند.
وقتی میگوییم رأی من سرنگونی یا رأی هر ایرانی سرنگونی است، به این معناست که نمایش انتخابات این رژیم را به تمام و کمال طرد و تحریم میکنیم و بر راهبرد انقلابی یعنی سرنگونی نظام ولایت فقیه با تمام باندهای تشکیل دهندهٔ آن (چه غالب و چه مغلوب) پای میفشاریم.
طرد و تحریم تمامعیار نمایش انتخابات خامنهای یک وظیفهٔ ملی است؛ وظیفهای برای نجات ایران از استبداد دینی. ما همهٔ ایرانیان میتوانیم و باید به این وظیفهٔ ملی با یک همبستگی پرشور قیام کنیم.