پس از یک هفته تبلیغات درباره گفتگوی تلویزیونی بهاصطلاح زنده آخوند جلاد رئیسی سردژخیم قضاییه خامنهای، او سرانجام در شامگاه دوشنبه دوم تیر در صحنه ظاهر شد اما کوه آن همه تبلیغات موش زایید. تصور میشد که رئیسی میآید تا بر طبل مبارزه با فساد که بهقصد سفیدسازی خودش و قضاییهٔ خامنهای بهصدا در آمده بیشتر بکوبد و این نمایش را پیش ببرد، اما او در حالی که در شروع صحبت، خیلی شعار شفافیت داد، ولی حرفهایش اساساً مالهکشی و توجیه فساد و افتضاحات قوه قضاییه بود.
رئیسی در همین رابطه گفت: «چندی پیش در جلسه مسئولان عالی قوه قضاییه گزارش دادند که فساد در این قوه یک درصد است. اما ما یک درصد را هم گفتیم زیاد است برای مجموعه. این طور نیست که این پرونده (پرونده طبری) یک روند باشد، یک استثناست».
مالهکشی حسابهای بانکی مخفیانهٔ آخوند لاریجانی
آخوند رئیسی در پاسخ بهسؤال مجری در مورد ۶۳حساب معروف قضاییه که مورد مطالبهٔ مردم است، گفت: «عدهیی این حسابها را دستاویز مسائل سیاسی قرار داده بودند... ما گزارش دادیم، از این گزارش هم ضرر نکردیم ... چون معلوم شد که این پول از کجا آمده چقدر مبلغ هست کجاها مصرف شده».
به این ترتیب در این نمایش رئیسی، نه تنها حتی متعرض آملی لاریجانی هم نشد، بلکه بهطور کامل فضاحت ۶۳حساب مخفی و اینکه سودهای آن کجا رفته را هم بستهبندی و آبکشی کرد.
مجری همچنین سؤال کرد که اژهای گفته ۱۲۵قاضی حکم انفصال گرفتهاند، مردم میپرسند که چرا بجز یکی، بقیه محاکمهٔ علنی نشدهند؟ سردژخیم قضاییه باز هم بهطور مفتضحانهیی توجیه کرد که تخلفات اینها انتظامی بوده و کیفری نبوده است. یعنی مثلاً رشوهخواری و دزدی نبوده است.
در مورد خصوصیسازی و قاچاق کالا و از این قبیل هم که صحبت کرد، تماماً حرفهایش کلیگویی و تکرار بخش ناچیزی از مطالبی بود که روزنامههای خود رژیم بهوفور مینویسند و همهٔ مردم از آن خبر دارند. یعنی هیچ حرف جدیدی نزد و هیچ خط و سیاست جدیدی را هم اعلام نکرد و تنها بهطور ملایمی در خصوصیسازی و قاچاق کالا دولت روحانی را مقصر دانست.
هدف رئیسی از مصاحبهٔ تلویزیونی
بنا بر این سؤال این است که هدف از بهصحنه آمدن رئیسی در این مصاحبه تلویزیونی با آن همه تبلیغات چه بود؟
از حرفهای رئیسی بهوضوح پیدا بود که او میخواست همین نمایش مبارزه با فساد را که داشت کارش بهجاهای باریک میکشید جمعوجور کند و گندابی را که این چند روزه فوران میکرد و در یکی از این فورانها جنازهٔ قاضی منصوری را بیرون انداخت، مهار کند. این تجربه مکرری است که رژیم هر گاه نمایش مبارزه با فساد را شروع میکند، از آنجا که این قضیه بهسرعت بهرأس نظام و شخص خامنهای راه میبرد، ناچار بهسرعت آن را جمعوجور میکند.
خیزی که رژیم ابتدا برداشته بود، حکایت از این میکرد که خامنهای میخواهد آخوند آملی لاریجانی را خرج سفیدسازی نظام و چهرهسازی از رئیسی کند. اما حرفهای رئیسی روشن کرد ولیفقیه ناتوانتر از آن است که بخواهد سراغ آملی لاریجانی برود. یک بار که در اواخر دوره آملی لاریجانی، وقتی شیخ محمد یزدی بهاشارهٔ خامنهای پاچهٔ آخوند لاریجانی را گرفت و فساد در قوه قضاییه را بهرخش کشید. لاریجانی تهدید کرد که «سینهٔ من مخزن اسرار نظام است» و همین یک عبارت باعث شد که یزدی کوتاه بیاید و داستان جمع شود.
یکی دیگر از دلایل جمع کردن بساط نمایش مبارزه با فساد توسط رئیسی آن است که دو قدم که در این مسیر پیش رفتند، فضاحت و چرک و عفونتی بهبزرگی جنازهٔ آخوند منصوری بیرون زد. اگر چه هنوز دقیقاً معلوم نیست که چه کسی او را کشته و چگونه، ولی هر باند و دار و دستهیی از باندهای مافیایی و آدمکش حاکم او را کشته باشد، بیانگر این است که منافع کلانی در میان بوده که ایجاب میکرده ولو با قتل در یک کشور خارجی که ریسک برملا شدن آن زیاد و هزینهٔ سیاسی آن هم سنگین است، این جنایتکار را سربهنیست کنند تا سرنخ را کور کنند. جالب است که آخوند جلاد رئیسی که در همین مصاحبهٔ تلویزیونی آن همه از شفافیت دم زد و اندر محاسن آن روضهخواند، مطلقاً بهقتل آخوند منصوری که بیش از ۳۰سال در دستگاه قضاییه سمت قضایی داشته اشاره نکرد و انگار نه انگار که اصلاً چنین چیزی اتفاق افتاده است.
آری، رژیم آن قدر ضعیف و بحرانزده است که همین نمایشها و مانورها هم میتواند بهانفجار و خارج شدن مهار از دستش بیانجامد.
به این ترتیب رئیسی بساطی را که بهدستور خامنهای تحت عنوان مبارزه با فساد با دود و دم بسیار راه انداخته بود، بهدستور خود او جمعوجور کرد چرا که این نمایش تا همینجا مانند نیشتری که بهیک دمل عمیق چرکین زده شود، چنان گندابی بهراه انداخته که عواقب آن روی سر خود رژیم خراب شده است و خلیفه ارتجاع ناچار شد پرده نمایش را بیندازد.