خامنهای هنگام انتصاب رئیسی بهعنوان رئیسجمهور نظام ولایت، حساب کرده بود که با این کار هم جامعهٔ عاصی را بهلطف جلاد قتلعام، مرعوب و ساکت میکند؛ هم باتوجه بهفاجعهٔ معیشت مردم، با توسل بهوعدههای رئیسی برای مدتی هم که شده، بحران اجتماعی را پشت سر میگذارد.
امروز یکسال از آن انتصاب میگذرد. جامعه نهتنها مرعوب و ساکت نشده، بلکه یک سال گذشته از نظر اعتراض، خیزش و قیام، طی ۴دههٔ گذشته بیسابقه است. اعتراض اقشار مختلف اکنون بهروندی روزانه تبدیل شده، بازنشستگان و معلمان پیاپی در خیزشهای سراسری شعار میدهند «مرگ بر رئیسی»، قیامهای آتشین تیر و مرداد۱۴۰۰ خوزستان تشنه و اصفهان و شهرکرد (آذر۱۴۰۰) خواب از سر خامنهای پراند و مجبور شد هشدار دهد: «دشمن بهشدت در حال تلاش است، بهشدت در حال اثرگذاری و نفوذ است» (۱۹ اسفند۱۴۰۰).
این هشدار نهتنها کارساز نشد و جامعه را آرام نکرد، بلکه شدت اعتراضات، تظاهرات، خیزشها و قیامها تبدیل بهروندی روزانه شد. تنها طی یک ماه و نیم گذشته دو رشته خیزش آتشین در دهها شهر بهخاطر گرانی (اردیبهشت) و متروپل (خرداد) آژیرهای وضعیت قرمز را برای خامنهای روشن کرد. پس از آن هم هر روز تظاهرات و درگیری اقشار مختلف در شهرهای کشور که روز ۲۸خرداد بهچند تظاهرات در نقاط مختلف تهران هم بالغ شد و روز ۲۹ خرداد نیز در چندین شهر ادامه یافت.
وضعیت طوری است که از گارد ویژه و گسترش اعدامها هم کاری بر نمیآید و جامعهٔ عاصی و کارد به استخوان رسیده، در حال عبور از سرکوب است.
شدت بحران بهحدی است که غوغا و خیزشهای پیاپی اجتماعی، بحران را درون رژیم سرشکن کرده و طعنه و هشدار پشت سر هم خطاب بهمنصوب خامنهای داده میشود. یکی مینویسد «وعدههای دولت سیزدهم، مصداق مثل وعدههای سر خرمن است» (ستارهٔ صبح-۲۹خرداد)؛ آن یکی حرفهای رئیسی را بهتمسخر میگیرد و تیتر میزند «توهم خودموفقپنداری!» (اعتماد-۲۹خرداد).
کار بهجایی رسیده که مجلس «انقلابی!» و یکدست شدهٔ خامنهای هم بهرئیسی و «دولت جوان حزباللهی» خامنهای میتازد و جای آبادی برایش باقی نمیگذارد. تنها در جلسهٔ ۲۹خرداد فریادها و عربدههای اعضای مجلس ولایت بلند است که: «تنها طی ۳ماه گذشته کالاها صددرصد افزایش قیمت داشته» و وعدههای وزرای رئیسی را «نوشدارو پس از مرگ سهراب» مینامد که «فایدهای ندارد» (صباغیان). آن یکی هم میگوید «آقای رئیسی گرانی امان مردم را بریده» (موسوی)؛ و دیگری هم از سرانجام سیاستهای رئیسی را بهرخش میکشد که «قیمتها سرسامآور بالا رفته و ساعتی افزایش مییابد و دولت رئیسی هم بازار را بهحال خود رها کرده» تا «بهبهانهٔ مردمیسازی یارانه مردم را زیر چرخ فشار اقتصادی له کند» (صدیف بدری)؛ یکی دیگر هم بهجلسات نمایشی سران رژیم اشاره میکند و میگوید «اقدام و عمل این جلسات پدر مردم را درآورده» (ذاکر)؛ و دیگری هم سیاست غارتگری رئیسی تحت عنوان «جراحی اقتصادی» را رسوا میکند که تنها برای «جبران کسری بودجه خود» آن را «بر سفرهٔ معیشت مردم تحمیل» کردهاند (ایزدخواه).
این است سرانجام آخرین تیر ترکش خامنهای و سرمایهگذاری روی جلاد۶۷ برای مهار شرایط انقلابی جامعه.
جامعه بیشازپیش انقلابی و جوشان است. و انعکاس آن در درون رژیم و میان اندرونیترین نیروهای خامنهای هم بیشازپیش تشتت و بحران فوران میکند.