نخست به مضمون اصلیِ این عبارت توجه کنید:
جلسهی مجلس، ۱ مرداد ۱۴۰۴، قالیباف: «اساس قدرت نظام ولایت فقیه، موشک نیست، قلب یکایک مردم است».
عبارتهای کلیدی: قدرت نظام ولایت فقیه، قلب یکایک مردم.
برای این کارگزار نظام تمامیتخواه، این فکر طبیعی است که ولی فقیه اعتبار نمیخواهد، قدرت میخواهد. اما این قدرت که مشروط به «قلب یکایک مردم» است، چقدر مبنای اجتماعی و مردمی دارد؟
«یکایک مردم» یعنی قریب ۸۹میلیون ایرانی که اگر حدود ۱۶میلیون دانشآموز زیر ۱۸سال را از آن کم کنیم، میشود ۷۳میلیون واجد نظر و رأی.
حالا بنگرید که برای یک کارگزار حاکمیت تمامیتخواه، کلمات و جملات حرف زدن، چگونه مثل یک توپ فوتبال است که اصلاً قرار نیست جای مشخص داشته باشد.
ـ پزشکیان پس از انتخاب شدن، گفت بهخاطر شرکت ۸درصدی در انتخابات اردیبهشت ۱۴۰۳ احساس ترس کرده و خود را کاندید کرده است.
ـ طبق گزارش مرکز آمار ایران در اردیبهشت ۱۴۰۰، حدود ۸میلیون ایرانی در خارج کشور هستند که بیشترین رقمشان مربوط به ناراضیان از سطح زندگی، شغل و آینده در ایران میباشد.
ـ قوهی قضاییهی تحت فرمان ولی فقیه بعد از قیام ۱۴۰۱ اعلام کرد حدود ۱۱۰هزار نفر دستگیر شدهاند.
ـ در ۲۶سال گذشته چهار قیام بزرگ در ایران اتفاق افتاد که در هر چهار قیام، خواستار نابودی نظام ولایت فقیه شدهاند.
ـ اقشار مختلف مردم در قبل از جنگ و برخی روزهای پس از جنگ، فریاد دادخواهی اموال دزدیدهشدهشان توسط حکومت را سر داده و میدهند. همین اقشار سالها فریاد زدهاند: «دشمن ما همینجاست ــ دروغ میگن آمریکاست».
ـ وزارت کشور دولت سیزدهم رسماً اعلام کرد که در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ فقط ۴۰درصد مردم ایران شرکت کردند.
ـ همینروزها رسانهها و کارگزاران حکومتی گزارش میدهند که نیروهای انتظامی و سپاه در همهی شهرها در حال آمادهباش هستند و شیفتبهشیفت در گذرگاهها مستقر میشوند. آخوند اژهای روز ۱ مرداد در تلویزیون حکومتی از دستگیری هزاران نفر صحبت کرد. همین روزها ماشین کشتار، سریبهسری اعدام و ارعاب انجام میدهد.
ـ نظامی که «قدرت» آن را «قلب یکایک مردم» ساخته است، چرا هرگز به رأی مردم یا رفراندوم که در سالهای گذشته بارها و بارها مطرح شده است تا میزان صحت گفتار و مواضع حاکمیت را اثبات کند، تن نمیدهد؟
آیا این آمار و ارقام که با احتیاط هم یادآوری شدهاند و این اتفاقات، از همراهیِ «قلب یکایک مردم» ایران با نظام ولایت فقیه سخن میگویند؟ پاسخ قالیباف و دیگر کارگزاران متوسل به ادبیات تمامیتخواهی چیست؟
حالا به مضمون اصلی این عبارت توجه کنید:
تلویزیون حکومتی، ۳۱ تیر ۱۴۰۴، قالیباف: «این جنگ ۱۲روزه ما را ۵۰سال جلو انداخت».
پاسخ را همراهان حاکمیت و شریک در تصمیمگیریها، دادهاند. بینیاز از تفسیر و تحلیل است. گویای ریشهی تمام مشکلات مردم ایران در ۴۶سال گذشته است. ببینید اندیشهی تمامخواه تبهساز، «چاپلوسخواه» و دلقکپرور در کار چه سیاست و مدیریتی در ایران ۴۶سال گذشته بوده است:
روزنامه ستاره صبح، ۱ مرداد ۱۴۰۴، یدالله اسلامی دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس:
«جنگ ۵۰سال جلو افتادن است یا ویرانی؟ عدم درک واقعیت زمانه باعث شده تا برخی به قدرت برسند که واقعیتها را تشخیص ندهند. اگر در این مملکت درک درستی وجود داشت، میدان برای افراد چاپلوس و کم دانش فراهم نمیشد. آیا درست است افرادی که ۹۹ و ۹۴سال سن دارند در مسندهای کلیدی باشند؟ اگر درک درستی از واقعیتها بود، آنگاه ممکن بود کسانی که اکنون در مجلس و دولت هستند جایشان را به شایستگان بدهند. پرسش این است که افراد سالخورده که در رأس نهادهای مهم هستند درک درستی از واقعیتهای دنیای مدرن و آنچه زیرپوست جامعه ایران میگذرد دارند؟ چرا دچار توهم هستید؟ چاپلوسپروری را کنار بگذارید.»
آیا وضعیت فلاکتبار آب و برق و نان را که جان مردم را به لبشان رسانده است، میشود از چنین اندیشهیی در ریاست قوهی مقننه و مشابهاش در قوای قضاییه و مجریه جدا دانست؟ مگر کردارها محصول پندارها نیستند؟ این پندار فاسد حاکمیت ولایت فقیه و کارگزارانش است که این بلاها را بر سر آب و نان و برق و هوا و طبیعت ایران آورده است. تصور کنید با آزادیها و حقوق بشر، چهها که نکردهاند.