پس از آن "هیاهوی بسیار برای هیچ" با میدان داری بچه شاه و امدادهای غیبی استعماری و خاصهخرجیهای فراوان از کیسه این دولت و آن دولت و وظیفه خورهای شیخ ملعون و رقص نور تلویزیونهای ارتجاعی - استعماری برای مددرسانی به ولیفقیه در تنگنا مانده از قیام خونین خلق، طبل تو خالی لشگر فرومایگان از هم درید و طشت رسواییشان در برابر خلق تشنه آزادی بر زمین افتاد و "گرد سم خرانشان"فرو نشست. جماعتی که بهصورت گلهای بسیج شده بودند تا در داخل و خارج کشور فیل آلترناتیو بیاساس"سلطنت طلبی"را هوا کنند، اکنون که دیگر قافیه رجزخوانیهای"رهبری اپوزیسیون!" به تنگ آمده، یک به یک با اعلام برائت از میدان دار این سیرک مهوع، با رندی و وقاحتی بینظیر مفری برای خلاصی از این رسوایی جستجو میکنند. اما قطعاً ما فراموش نمیکنیم که اعدام رذیلانه شورشگران برای آزادی توسط خامنهای، نتیجه بلافصل اقدامات بازیگران این سیرک و سنگی بود که هر چند بهطور موقت، جلوی پای انقلاب دموکراتیک مردم ایران گذاشتند.
روشهای نخ نمای ولیفقیه
تمامی روشهایی که رژیم در جریان پردازش آلترناتیوهای پوشالی با محوریت بقایای سلطنت مدفون برای جلوگیری از انقلاب دموکراتیک به کار گرفت، همان روشهایی بود که با آنها اصلاحطلبی قلابی را ساخته و در ویترین گذاشته بود. حتی همان بحثهای شبه علمی بیاساس همچون "نفی خشونت"و"مبارزه مدنی"و"نافرمانی مدنی" و… را که از نظر تاریخی و جامعه شناختی هیچ سنخیتی با وضعیت کنونی جامعه ایران و بهخصوص با ماهیت رژیم ولایت فقیه ندارند را پیش کشید. بحثهایی که در سال۹۶ خروش خلق، خط بطلان بر تمام آنها کشیده، در نهایت در قیامهای ۹۸ و پس از آن، راه مجاهدین و مقاومت ایران، یعنی یک انقلاب تمامعیار و آتشین را برگزیده بود. در نیمه دهه هفتاد، رژیم در تنگنای وخیمی قرار گرفته بود. از یکسو، شورشهای جدی و آتشین در شهرها صورت میگرفت، از سوی دیگر ارتش آزادیبخش ملی ایران در جوار خاک میهن کاملاً آماده بود تا این رژیم شیطانی را از صحنه سیاسی و اجتماعی ایران بهطور کامل جارو کند. از اینرو، شعبده اصلاحطلبی از زیر عبای خامنهای بیرون جهید و چند سالی برای ولیفقیه و رژیمش فرصت خرید. اما برای پوچ شدن شعبده آلترناتیو سازی خامنهای نیاز به گذشت سالیان نبود. راههای تکراری سوخته رژیم ظرفیت معلق کردن انقلاب دموکراتیک را نداشت و خیلی زود بادکنک آرزوهای خامنهای ترکید. این فرایند البته هرگز خودبهخودی نبود. وجود یک آلترناتیو واقعی و قدرتمند با پشتوانه یک نیروی انقلابی تمامعیار میدان رزم دیده و آزموده شده، موجب شد تا مسیر انقلاب دموکراتیک منحرف نشود و موانعی که جبهه متحد ارتجاع و استعمار برای ثبات وضعیت تباه ایران تحت حاکمیت ولیفقیه ساخته بودند یک به یک از سر راه برداشته شود. مجاهدین و مقاومت ایران بهعنوان تنها نیروی انقلابی و تنها آلترناتیو رژیم ولایت فقیه در واقع همان کابوسی هستند که بیش از ۴۰سال است که خواب رژیم خونریز ولایت فقیه را مشوش کردهاند. اگر مجاهدین و مقاومت ایران نبودند بدون تردید رژیم ولایت فقیه حتی در خود نیازی به راهاندازی شعبده اصلاحطلبی نمیدید. قطعاً وجود صرف جامعهای ناراضی تهدیدی جدی برای یک دیکتاتور نیست. جامعه عاصی هنگامی برای دیکتاتور نگرانکننده است که یک نیروی انقلابی و یک آلترناتیو واقعی در صحنه سیاسی اجتماعی وجود داشته باشد. بنابراین مجاهدین و مقاومت ایران همان عنصر تعیینکننده در تبدیل عصیان خلق به یک انقلاب تمامعیار هستند که قادرند تا ضمن رهبری انقلاب، موانع و خطوط انحرافی را بازشناسی، افشا و خنثی کنند.
اصالت راه مجاهدین
امروز برای هر کس که دل در گرو آزادی و آبادی ایران دارد و بر این عزم جدی است، کاملاً روشن است که راهی که مجاهدین از بیش از ۴۰سال پیش در مبارزه با این رژیم سفاک شروع کردهاند و بیچشمداشت بهای سنگینش را پرداختهاند، تنها راه رهایی و آزادی است. اکنون که جامعه تجربهای دردناک را از ستم و فریبکاری و همدستی شاه و شیخ را پشت سر گذاشته است و قیام آتشین و نبرد مسلحانه آزادیبخش را که راه و استراتژی مجاهدین برای سرنگونی فاشیسم دینی است بهعنوان تنها راه رهایی قلمداد میکند، اگر کسی همچنان بر مجاهدین بتازد که چرا سلاح به دست گرفتند و مزدوران و دژخیمان را کیفر دادهاند و تشکیلات انقلابی راه انداختهاند و کانون شورشی تشکیل دادهاند و با شیخ و شاه مرزبندی کردهاند، بدون تردید در جبهه فاشیسم شاه و شیخ و همدست در تمامی جنایات آنهاست.
بودند شورشگرانی که در اثر جعل واقعیت توسط مافیای رسانهای شاه و شیخ شناختی از مجاهدین نداشتند اما در جریان قیام به زندان افتادند و آنجا در مواجهه با کانونهای قهرمان شورشی که میدان داران اصلی قیام برای آزادی و پیشقراولان ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند پردههای جعل و دروغ مافیای رسانهای شاه و شیخ از مقابل چشمشان کنار رفت و خود را به صفوف انقلاب رساندند و بسیاری شورشگران دیگر که در قیام فعالانه شرکت میکردند و از آنجا که در، خواستشان برای آزادی و انقلاب جدی بودند با تشخیص جبهه انقلاب و ضد انقلاب و شناخت مرز خلق و ضدخلق، به مقاومت پیوسته، در کادر کانونهای شورشی سازماندهی شدند و
خوشا کانونهای شورشی قهرمان که چه در صحنه قیام برای آزادی، چه در تمامی عملیات ضداختناق که پیوسته و روزانه میدرخشند و چه در اسارت و زندان که پرچم مقاومت و انقلاب را سرافرازانه برافراشتهاند، بیاعتنا به بازار مکاره آلترناتیو بازیهای رسوا در رسانههای ارتجاعی-استعماری، با ایمان به آزادی و برابری و در پیوند با مجاهدین و مقاومت ایران، پیام آوران بهاران آزادی و رهایی اند.
دکتر بهروز پویان کارشناس علوم سیاسی از تهران