ادامهٔ جنگ و دعوا بر سر برجام و FATF بین دو باند که در آن طرفین یکدیگر را با القابی مانند نفوذی، عامل دشمن، گرادادن به دشمن، جاسوس، کاسبان تحریم و امثالهم مورد حمله قرار میدهند و جای آبادی برای هم باقی نگذاشتهاند، همچنان ادامه دارد.
در واقع این جدال انعکاس بنبست و سرگردانی استراتژیک نظام است که در آن ولیفقیه قادر نیست، تضاد را به یک سمت حل کند.
نتیجهٔ این کشمکش تعمیق بیشازپیش شکاف و شقه در بالای حاکمیت و تضعیف بیشازپیش آن است.
حسامالدین آشنا، مشاور روحانی، روز دوشنبهٔ گذشته در سومین کنفرانس امنیتی تهران، بخش عمدهٔ سخنرانی خود را به دفاع از برجام بهعنوان نماد تعامل با غرب اختصاص داد.
او با تکرار حرف روحانی مبنی بر «منطقه قویتر بهجای قویترین در منطقه» تأکید کرد: «راه دولت و ملت ما روشن است: تعامل سازنده با جهان که مطالبه مبرم مردم ما در پای صندوقهای رأی بود از خلال صلحسازی و همسایهداری در منطقه میگذرد».
آشنا در ادامه اذعان کرد بعد از خروج آمریکا برجام آسیب دیده است، اما مهمترین خاصیت آن را برداشتن «داغ ننگ تسلیحات هستهای از پیشانی (نظام)» دانست و با بیان اینکه دیگر «کسی نگران فعالیتهای هستهای ایران نیست» گفت: «اکنون برجام، سرمایهای ارزشمند برای صلح و آرامش در منطقه است».(سایت ساعت ۲۴- ۲۷آذر ۹۷)
در حالی که مشاور روحانی از تسلیحات هستهای بهعنوان داغ ننگ نام میبرد، یکی از اعضای باند خامنهای در مجلس به نام محسن کوهکن طی گفتگویی که در رسانههای این باند منعکس شده، سرنوشت قذافی را به باند رقیب گوشزد کرده و گفت: «با دقت در سرنوشت قذافی نیز درمییابیم که آمریکا در قبال تعهداتی که میدهد، هیچگونه پایبندی ندارد؛ قذافی با اعتماد به آمریکا مطالعات انرژی هستهای کشور خود را تقدیم آنها کرد، اما آمریکاییها به هیچکدام از تعهدات خود وفا نکردند».
وی افزود: «کسانی که از مذاکره دم بزنند خودشان زیر سؤال خواهند رفت، زیرا یا عنصری ساده برای پیشبرد راهبردهای سازشکارانه بوده و یا برای این کار مأمور شدهاند... کسانی که بهدنبال سازش با آمریکا هستند، روی ریل مرعوب بودن در قبال آمریکاییها قرار دارند».(سایت رسا ۲۵آذر ۹۷)
در مقابل این حملات، حامیان برجام و تعامل با آمریکا و اروپا صدای خود را بالاتر بردهاند. یکی از کارشناسان جماعت اصلاحطلب به نام علی بیگدلی طی گفتگویی که توسط رسانههای این باند منعکس شده، ضمن اذعان به اینکه «برجام در این شرایط مرده است و هیچ سود و فایدهای برای ما نخواهد داشت» تأکید میکند که «این گفته دال بر خروج از برجام نیست، اگر چه ماندن در برجام هیچ سودی برای ایران ندارد، اما خروج از آن شرایط بدتری را رقم خواهد زد».
او در توضیح این تناقض تصریح میکند: «اکنون (نظام) نه راه پس دارد، نه راه پیش؛ چرا که با خروج از برجام، بستری برای ایجاد ائتلاف جهانی با محوریت آمریکا علیه ایران شکل خواهد گرفت». وی میافزاید: «ماندن ما در برجام هیچ سودی ندارد، اما خروج ما از برجام نیز عملاً به ائتلاف جهانی، بازگشت قطعنامهها و انزوای جدی ایران خواهد انجامید».
بیگدلی سپس با تأیید این نکته که «وعده آغاز به کارسازو کار ویژه مالی اروپا از ژانویه سال ۲۰۱۹ مطابق گفتههای موگرینی در راستای تعهدات پوچ اروپاست» در پاسخ این سؤال که راهکار برای برونرفت از این وضعیت چیست؟ بهروشنی جواب میدهد: «تنها راهکار مذاکره با آمریکاست... دیر یا زود باید در این راه گام بگذاریم».(سایت شعار سال ۲۸آذر ۹۷)
همانطور که از اظهارات این مهرههای حکومتی برمیآید در شرایط کنونی برجام وبال گردن حکومت آخوندی شده و در رابطه با آن «نه راه پیش دارد و نه راه پس».
آنطور که مشاور آخوند حسن روحانی اذعان کرد حکومت آخوندی با پذیرش قرارداد برجام میخواست «داغ ننگ تسلیحات هستهای»! را از پیشانی خود بزداید، تا شاید بتواند از این طریق از جامعه جهانی امتیاز بگیرد و از شر بحرانهای گریبانگیرش خلاص شود.
اما با پذیرش برجام نه تنها به چنین هدفی نرسید، بلکه با خروج آمریکا از برجام و با اعمال مجدد تحریمهای هستهای از جانب این کشور، عاقبت برجام به جایی رسیده است که بسیاری از دوآتشهترین مدافعان برجام در درون حاکمیت نیز به این نتیجه رسیدهاند که از ماندن در برجام سود چندانی نصیبش نمیشود.
بنابراین در شرایط کنونی حکومت آخوندی در دوراهی بنبستی قرار گرفته است که انتخاب هر یک از آنها برایش بسیار دشوار است.
این است دوراهی بنبستی که در زمینه برجام رژیم با آن مواجه است.
ادامه وضعیت فعلی و ماندن در برجام یعنی قبول شرایط فعلی و قبول تحریمهای سخت آمریکا و قبول راهحلهای نسیه و ناکارآمد اروپا.
حتی اگر اروپا هم به وعده خود یعنی عملی کردن «سازوکار ویژه» عمل کند، عملی شدن آن هم نتیجه چندانی نصیب رژیم نخواهد کرد. زیرا این سازوکار بههیچوجه نمیتواند با تحریمهای کمرشکن آمریکا علیه آن مقابله کند.
راهحل خروج از برجام نیز آن خواهد شد که آن مهره باند روحانی(علی بیگدلی) با صراحت و بهوضوح به آن اعتراف کرد یعنی قرار گرفتن در مقابل جامعه جهانی و به جان خریدن بحران بسیار بزرگتر و سختتر.