موضوع براندازی پس از قیام دیماه به یکی از مسایل عمده مطرح در حوزه اپوزیسیون تبدیل شده است، در این گفتگو میخواهیم همه گزینههایی که تابهحال برای این هدف مطرح شده را یکبار مرور کرده و امکان تحقق هر گزینه را ارزیابی کنیم.
گزینه رفراندوم
سؤال: در بهمن ماه تا اواسط اسفند ماه یک بار بحث رفراندم مطرح شد به این ترتیب که مثلاًًً با الگوی شیلی میتوان دیکتاتوری حاکم بر ایران را سرنگون کرد. در شیلی مردم دیکتاتور آنجا پینوشه را مجبور کردند که به رفراندم تن بدهد به این ترتیب که تودهها با ایجاد کمپینهای مردمی، رفراندم را بهعنوان خواسته مطرح کردند و حتی برخی روزها را مشخص کردند که مردم مثلاًًً با تراکتهای رفراندوم به خیابانها آمده، سپس فیلم آن را در هرجا که توانستند پخش کنند و این خواسته را آنقدر مطرح کنند تا پینوشه به آن تن بدهد، کاری که نهایتاً هم عملی شد. آیا چنین چیزی در ایران هم متصور است؟
مهدی براعی: چه خوب بود که در ایران هم امکان برگزاری رفراندم فراهم میشد. مثلاًًً فرض کنید تحت نظر سازمان ملل یک حکومت موقت تشکیل شود، سپس آن حکومت موقت رفراندم را برگذار کند سازمان ملل هم نظارت تمامعیار داشته باشد و سلامت انتخابات را عملاً تضمین کند تا مردم بتوانند آزادانه رأی بدهند و نوع حکومتی را که میخواهند انتخاب در پای صندوقهای رأی مشخص کنند، طبعاً این راهحل بسیار خوبی است و گزینهیی است که اگر واقعی بود ما از آن استقبال میکردیم، اما تاریخ مبارزات ما و بهطور مشخص در دیکتاتوری ولایت فقیه به تجربه سالیان ثابت شده که آخوندها مطلقاً حاضر به اجرای چنین گزینهیی نیستند.
برگزاری چنین رفراندومی پیش از همه خواست رسمی و اعلام شده مقاومت ایران بوده است که سالها پیش توسط رئیس جمهور برگزیده مقاومت و حتی پیش از آن توسط رهبر مقاومت اعلام شده است اما
دیکتاتوری ولایت فقیه چنین اجازهای نداده و نمیدهد. چرا که اگر میخواست چنین اجازهای بدهد مسلماً سرکوب نمی کرد، شکنجه نمیکرد، اعدام نمیکرد و اجازه میداد مردم بیایند به خیابان و یک انتخابات آزاد داشته باشند.
اگر این رژیم اهل این قبیل راهکارهای مردمی و مسالمتآمیز بود که اصلاً یک نظام دیکتاتوری برقرار نمیکرد!
نباید یک الگو مانند شیلی را با ایران مقایسه کرد. ولی همیشه دقت بکنید برای تعیین یک گزینه و یک استراتژی برای براندازی و سرنگونی نمیشود از یک کشور دیگر عینا کپیبرداری کرد و بخواهیم در کشور خودمان پیاده کنیم! حکومت شیلی ویژهگیهای خودش را داشت. یک دیکتاتوری خلص نظامی بود. توسط دولت آمریکا با یک کودتا بر ضد آلنده بر سرکار آمد، جنایتهای بسیاری انجام داد و بعد هم افشاء شد. حکومت پینوشه یک نظام کاملاً وابسته و تحت نفوذ آمریکا بود، منافعاش را برد و بعد از اینکه تاریخ مصرف این حکومت تمام شد آمدند رفراندم گذاشتند یعنی آن زمانی که دیگر نیازی به پینوشه نبود آن را حذف کردند.
وضعیت کنونی ایران سراپا با شیلی و شرایطش متفاوت است و تا هنگامی که دیکتاتوری ولایت فقیه بر سر کار است این این گزینه تنها رفتن به یک بیراهه و انحراف است و خاک پاشیدن در چشم مردم است..
سرنگونی با الگوی تحصن ملی (مانند مصر)
سؤال: گزینه دیگری که بعضاً مطرح میشود الگوی مصر است. در آنجا در جریان قیام مردم و بهار عربی که خیلی هم مورد توجه قرار گرفت مردم آمدند در یک میدانی به نام میدان تحریر تجمع کردند، چادر زدند، چند شبانه روز ماندند. جمعیت تودههای تحصن کننده پیوسته رو به افزایش نهاد تا جاییکه از این طریق، نظام را وادار به عقبنشینی کردند. سؤال اینجاست که آیا چنین روشی در ایران هم میتواند عملی گردد؟ مثلاًًً مردم بروند در یک مکانی فرضا میدان آزادی یا هر جای مناسب دیگری چند شب بمانند، یک نقطه تجمع تودهیی ایجاد کنند و به این ترتیب، نظام را وادار به عقبنشینی و تندادن به خواستههایشان و فرضا رهبران آن را هم وادار به کنارهگیری و استعفا کنند؟
مهدی براعی: حقیقتاً اگر این گزینه میتوانست عملی شود چه گزینه خوبی بود! ما بهغایت از آن استقبال میکردیم چون گزینه ساده، با هزینه کم بود، ولی متأسفانه این گزینه هم یک گزینه غیرواقعی و ذهنی است. به این علت که:
اولا، بهار عربی طلسم اختناق را در مصر شکسته بود.
دیگر سرکوب جدی در مصر وجود نداشت. به همین علت، مردم میتوانستند در خیابانها تجمع اعتراضی برپا کنند.تقریباً مانند دوران پایانی رژیم شاه که طلسم اختناق شکسته بود و شاه دیگر نمیتوانست سرکوب کند، شکنجه و بگیر و ببندی هم وجود نداشت، در نتیجه میدان برای حضور خیابانی تودهها باز شد.
در ایران اما اگر روزی برسد که آخوندها شکنجه و اعدام و سرکوب را کنار بگذارند، فردایش این رژیم سرنگون میشود و حتی یک روز هم باقی نخواهد ماند. این نکتهیی است که رژیم هم خودش آن را خوب میداند و به همین علت از طلسم اختناق مانند تخم چشمش مواظبت میکند.
کسی که چنین گزینهیی را مطرح میکند، یا بهشدت خوشبین است یا نمیخواهد قیمت سرنگونی را بدهد و یا رژیم پشت طرح چنین گزینههایی است که میخواهد توهم پراکنی کرده و چوب لای چرخ مبارزه واقعی بگذارد!
کاهش هزینه انقلاب
سؤال: در مورد هزینه، خیلیها میگویند ما با یک رژیمی سرو کار داریم که انواع و اقسام نیروهای امنیتی را دارد از سپاه، بسیج، انتظامی، ضدشورش و... باید فراخوان بدهیم به این نیروها که اینها ابتدا از نظام جدا بشوند تا بعد بشود این نظام را سرنگون کرد.
چنین راهکاری چقدر عملی است؟
مهدی براعی: اینکه نیروهای امنیتی، نظامی، از رژیم جدا بشوند خیلی خوب است و همیشه باید فراخوان داد همیشه باید این را خواست، بهخصوص از ارتش، ارتش یک سابقهیی دارد که همیشه دیدیم به مردم پیوسته البته اگر چه اکنون ارتش در خدمت رژیم است اما نباید فراموش کرد که بسیاری از همین نظامیان به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مقاومت ایران پیوستند و بسیاری از شهدای مقاومت از ارتشیان سابق هستند.
این شعار البته شعار خیلی خوبی است که هر چه بیشتر بتوان نظامیان را تشویق به پیوستن به مردم و مقاومت بکنند، و باید هم ادامه داد
اما بهعنوان یک گزینه و گزینه اصلی برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، دل بستن به چنین راهحلی غیرواقعی و باطل است. دلبستن به چنین راهکاری و اینکه گویا نیروهای امنیتی را باید از این رژیم دور کرد تا اینکه این رژیم سرنگون بشود، برای رسیدن به سرنگونی از چنین مسیری رفتن، حرکت در مسیر نادرستی است. کما اینکه در مقاطع پیشین مبارزه با این رژیم و حتی در قیام دیماه ۹۶هم بسیاری از نظامیان به مردم پیوستند اما اتفاقی نیفتاد. البته باید همیشه این را از نیروهای مسلح بهخصوص ارتش خواست و تا این رژیم دیکتاتوری و استبدادی را در واقع ترک کنند. من همینجا هم اعلام میکنم و میگویم به ارتشیان و نیروهای وفادار و ملی و میهنی باید هر چه سریعتر از این رژیم دور شوند چون این رژیم آیندهای هم نخواهد داشت رژیمی که تا آرنج، دستش در خون و در سرکوب و جنایت است.
نباید با این رژیم همکاری کرد نباید ذرهیی در سرکوب این رژیم شرکت کرد و باید از این رژیم فاصله گرفت و جدا شد اما تبلیغ برای جدا شدن ارتشیها را بهعنوان گزینه اصلی سرنگونی مطرح کردن! نه! چرا که این چنین گزینهیی غیرواقعی و ذهنی و گزینه انحرافی است. البته کسانی که این گزینه را مطرح میکنند یک علت دیگر نیز میتواند داشته باشد و آن این است که چون پایگاه مردمی ندارند به نوعی کودتا و یا تغییر از درون رژیم دلخوش کردهاند.
راهکار سرنگونی با تحریم خارجی؟!
سؤال: در مورد تحریم خارجی نظرتان چیست، یکبار هم از این منظر نگاه کنیم، چون خوب همانطور که میدانیم دولت آمریکا تحریمهای شدیدی علیه رژیم ایران وضع کرده و بعضیها اینگونه برداشت میکنند که این تحریمها میتواند یک گزینه مؤثری باشد برای تغییر رژیم، بهطور خاص از آنجایی که از ۱۳آبان هم قرار است دور شدیدتر تحریمها اجرایی بشود بعضیها اینرا نتیجه میگیرند که ممکن است اگر تحریمها ادامه پیدا کند، حکومت به جایی خواهد رسید که اساساً دیگر هیچ منبع مالی قابل حسابی برایش باقی نمیماند یا به نوعی ورشکسته میشود و...آیا چنین چیزی متصور است که تحریمها نظام را به براندازی یا فرو پاشی کامل بکشاند؟
مهدی براعی: من مقدمتاً یک نکته بگویم، و آن اینکه از هر فشاری که روی رژیم بیاید؛ داخلی، بینالمللی باید استقبال بکنیم و استقبال میکنیم
چرا که هر فشاری روی رژیم، در جهت منافع مردم ایران است، چرا که رژیم را تضعیف میکند، به یاد بیاورید که تا پیش از این، یک سیاست دیگری در روابط بینالمللی با رژیم حاکم بود به نام سیاست مماشات.
دولتهای حامی سیاست مماشات تنها به منافع خودشان فکر میکنند. برای اینکه سرمایههای مردم ایران را غارت بکنند، منافع خود را در حفظ این رژیم میبینند.
به این علت تلاش میکنند رژیم را حفظ بکنند، رژیم را نگه دارند و دیدیم این سیاست کثیف و ضد ملی و ضدمیهنی چگونه مجاهدین و مقاومت ایران را در لیست تروریستی قرار داد، در یک زد و بند کثیف با رژیم ولایت فقیه قرارگاههای ارتش آزادیبخش را بمباران کردند و تعدادی از رزمندگان ارتش آزادیبخش شهید و مجروح شدند. آنها به این و سیله عمر این رژیم را طولانی کردند. این، ماهیت سیاست مماشات است، در نتیجه ما همیشه در صحنه بینالمللی مبارزه کردیم و میکنیم که آقا از این رژیم حمایت نکنید! بروید کنار! تعیینتکلیف مسأله ایران، با مردم و مقاومت ایران است، مردم و مقاومت ایران این رژیم را سرنگون خواهند کرد، مردم و مقاومت ایران به هیچ چیزی دل نبستهاند، اولین کاری که میکنید این است که از راه مبارزات مردم برای سرنگونی این رژیم کنار بروید!
در قیام ۸۸هم دیدیم چگونه همان سیاست مماشات و آمریکا بهجای آن که بیاید در طرف مردم، رفت پشت رژیم ولایت فقیه و از او حمایت کرد. این سیاست سیاستی خطرناک است. سیاستی که تا کنون از مقاومت ایران و مردم ایران قیمت گزافی گرفته است و رژیم ولایت فقیه هم بهرههای کلانی از آن برده و به همین علت هم رژیم تلاش میکند چهرهیی از خودش به بیرون ارائه بدهد که گویا این رژیم مدره است و رژیم تغییر پذیر است که بتواند از آنطرف به سیاست مماشات و کسانی که دنبال مماشات هستند خودش را عرضه بکند و فریب بدهد در صورتی که مقاومت ایران همیشه گفته افعی کبوتر نمیزاید، این رژیم اصلاح ناپذیر نیست
به همین علت مقاومت ایران یکی از مبارزات سیاسی بینالمللیاش مقابله با سیاست مماشات بوده. هر کسی از این سیاست مماشات فاصله بگیرد و دور بشود و نخواهد از این رژیم حمایت بکند باید استقبال کرد، باید حمایت کرد، تا این رژیم نتواند به این و سیله عمر خودش را طولانی بکند.
اما اینکه تحریمها بتوانند گزینهیی یا راهکاری باشد برای سرنگونی این رژیم؟ خیر! تحریمات نمی تواند این رژیم را براندازد. صاحبان تحریم هم که آمریکا است، همیشه میگوید ما دنبال سرنگون کردن رژیم نیستیم ما نمیخواهیم این رژیم سرنگون شود. خودشان میگویند تغییر رفتار.
قطع مماشات، خوب است اما راهکاری برای سرنگونی نیست. مقاومت ایران یک مقاومت مستقل مردمی است که اتکایش هم به مردم خودش است ولاغیر به هیچ چیز دیگری دل نبستهاند نباید هم دل بست. این رژیم توسط مردم ایران و مقاومت ایران باید سرنگون بشود.
بارها رئیسجمهور برگزیده مقاومت اعلام کردند: گزینه سوم؛ نه قدرت خارجی، نه اصلاحات در درون رژیم، بلکه آن گزینه واقعی و درست این است که سرنگونی توسط مردم و مقاومت سازمانیافته مردم ایران انجام میشود. الآن هم میبینیم که همین مردماند که در صحنه هستند و در خیابانها، مردم هستند که آینده این رژیم را تعیینتکلیف میکنند.
سرنگونی با تهاجم نظامی دولتهای خارجی؟!
سؤال: اگر حالا در یک فرض، از طرف دولتهای خارجی گامی بیشتر از تحریم برداشته بشود، اینکه مثلاًًً اگر حمله نظامی صورت بگیرد اینجا نظرتان چیست؟ چون بعضیها مشروط میکنند تا وقتی که کشورهای خارجی به کمک مردم ایران نیایند، مردم ایران نمیتوانند این رژیم را براندازی کنند.
مهدی براعی: این حرفها که زده میشود اولاً یک کمی حرفها مشکوک است. هیچوقت دولتها و آمریکا قصد حمله نظامی به ایران ندارند، این یک گزینه ذهنی است ولی کسانی که از این گزینه حمایت میکنند و این حرف را در دهانها میاندازند و روی آن تبلیغ میکنند یک هدف هم دارند، مشکوک از این بابت که ممکن است پشتش خود رژیم باشد چرا که میخواهند مبارزه مردم ایران را از مسیر اصلیاش دور میکنند، چون اکنون رژیم خودش میداند که در آستانه سرنگونی است. رژیم واقعاً در بنبست است و هیچ راهحلی ندارد در شرایط فعلی اعتراضات روزانه و روز مره را همگان میبینند اکنون خیلیها در صحنه بینالمللی هم میگویند که رژیم آیندهای ندارد. این را حتی درون خود رژیم هم میگویند که آیندهای برایش متصور نیست در نتیجه برای اینکه مسیری که این مقاومت و مردم ایران دارند میروند، یعنی مسیر سرنگونی را، همان قیامی که دیماه دیدیم، تیرماه دیدیم، مردادماه امسال دیدیم همینطور ادامه دارد اعتصابات، اعتصابات مختلفی که الآن در سراسر ایران وجود دارد؛ اعتصابات کامیونداران و بقیه بهروشنی میبینیم چه مسیری دارد طی میشود. در نتیجه برای اینکه از این مسیر، مسیر سرنگونی و براندازی، این رژیم را دور کنند، میگویند گویا براندازی توسط یک قدرت خارجی و نظامی انجام میگیرد، اینطوری میخواهد بذر ناامیدی بپاشند و این را القاء کند که سرنگونی به شکل یک عمل مستقل ملی غیرممکن است. آنها این را میخواهند تبلیغ کنند و بگویند مردم شما نمیتوانید این رژیم را سرنگون کنید دست به اعتراض و قیام نزنید منتظر باشید تا حمله نظامی به ایران انجام گیرد.
سرنگونی با نافرمانی مدنی و فروپاشی کنترل شده!؟
سؤال: یک گزینه دیگری که بعضاً مطرح میشود تحت عنوان فروپاشی کنترل شده نظام از طرق نافرمانی مدنی و حرکات پرهیز از خشونت نظرتان شما در این مورد چیست؟
مهدی براعی: گزینه فروپاشی کنترل شده؟ خودش معنا ندارد یعنی چی؟ نمیدانم کی الآن این را تبلیغ میکند؟ بهعنوان یک گزینه چگونه میخواهید یک رژیمی که استبدادی و دیکتاتوری است این را کنترل شده فروپاشی کنید؟! چهکسی فرومی پاشاند؟ چگونه میخواهید کنترل بکنید؟ این هم باز از آن گزینههایی است که باطل است و اصلاً معلوم نیست این چگونه استراتژیای است؟، و چهکسی؟ من نمیدانم چگونه میخواهد این راهحل این گزینه را پیش ببرد؟ معلوم است که یک رژیم دیکتاتوری جز با قدرت مردم جز با قهر مردم با قیام مردمی سرنگون نخواهد شد.
قیامی که در دیماه ۹۶دیدیم شورشی که در شهرهای مختلف دیدیم اینطوری است که هر چه قدرت مردم بیشتر میشود رژیم از آنطرف ضعیفتر میشود، شورش و قیام اوج میگیرد تنها گزینه این است و غیر از این گزینه دیگری وجود ندارد و مردم هم جز به این گزینه به گزینه دیگری فکر نمیکنند اینها کسانی هستند، حالا خواسته یا ناخواسته الآن که بوی سرنگونی و پایان عمر این رژیم دارد به مشام همه میرسد، هر کسی برای خودش مینشیند یک گزینهیی اعلام میکند و یک راهحلی ارائه میدهد مبارزه و مسیری که همیشه طی میشود باید یک مقدمه و یک مؤخرهای و تاریخچهای داشته باشد نمیشود شب خوابید و صبح بلند شد گفت این گزینه و این راهحل. مقاومت ایران مجاهدین راهحلی که ارائه میدهند با یک سابقه و ۴۰سال مبارزه با این رژیم است و بهای سنگینی دادهاند و قیمت سنگینی دادهاند؛
۱۲۰هزار شهید دادند، ۳۰هزار زندانی سیاسی توسط رژیم از این مقاومت در سال ۶۷قتلعام شدند. به همین علت ممکن است این گزینهها گزینههای خیلی به ظاهر شیکی! بهنظر برسند ولی بیمحتوا و تو خالی و هیچ محتوایی ندارند.
سرنگونی با اعتصابهای سراسری بههم پیوسته
سؤال: در مورد اعتصابات اخیر که در جریان است، فرضا چند دور اعتصاب کامیونداران. یا چند روز هم بازاریان اعتصاب داشتند. نظرتان درباره این اعتصابات چیست اینها چه نقشی دارند در این حرکت و پروژهٔ براندازی و چه جایگاهی دارند؟
مهدی براعی: اولاً اجازه بدهید من درود بفرستم واقعاً به کامیونداران قهرمان که در دور سوم بهرغم فشارهای شدیدی که روی آنها است قهرمانانه ایستادهاند در سراسر ایران در بیش از ۳۰۰شهر، الآن روز بیستم است و مقاومت میکنند و پایداری میکنند و رژیم هم خیلی روی اینها فشار میآورد این ولایت فقیه که میخواهد این اعتصاب را بشکند ولی نتوانسته، یک همبستگی ملی بین آنها وجود دارد و واقعاً اعتصابی است که نشان از این میدهد که این رژیم رفتنی است. این درست است که خواستههای مقدماتی کامیونداران یک خواسته صنفی است و میخواهند این خواستههایشان برآورده شود و رژیم هم تا کنون هیج جوابی به این خواستههایشان نداده است و نمی تواند هم بدهد و این را خود کامیونداران میگویند، چون این رژیم یک رژیم دیکتاتوری دزد و فاسد و چپاولگر است، رژیمی نیست که به فکر مردم باشد هر چه هم پول به دست میآورد خرج سرکوب میکند خرج تروریزمش میکند خرج بقای خودش میکند و دزدی و غارت این رژیم اصلاً سنگ بنا و خشتش با تروریزم و سرکوب و فساد و غارت ساخته شده به همین علت، یک رژیم استبدادی است، مردمی نیست. کامیونداران یک خواسته مشخص و روشنی دارند چرا اینها را رژیم جواب نمیدهد؟ چرا با فریب تلاش میکند میگوید: آقا امروز جواب میدهم، ولی هیچوقت جواب نمیدهد؟ به همین دلیل این اعتصابات اگر چه به ظاهر و خواستهشان ابتداء همین است و خوب مقدمتاً هم واقعیت هم این است که یک خواسته صنفی و یک خواسته مشخصی دارند ولی اینها طبعاً بهعلت اینکه رژیم پاسخگو نیست.
این اعتصابات به اعتصابات دیگر خواهند پیوست، این به درجه بلوغی خواهد رسید و باید در انتظار این بود که از یک طرف رژیم را فلج کند و از یک طرف همین اعتراضات اوج خواهد گرفت و به قیام تبدیل خواهد شد، به شورشی تبدیل خواهد شد که آن، خشم مردم ایران است علیه رژیم تا استبداد ولایت فقیه را برچیند، از ریشه بکند در چشمانداز و آینده آن این است، به همین علت از هر اعتصابی که انجام میگیرد باید حمایت کرد، پشتیبانی کرد و به افرادش درود فرستاد و هر طوری که بتوانیم باید کمک کنیم که اعتصاباتشان ادامه پیدا بکند و ذرهای وقفه نیفتد و این را الآن بهخوبی میبینیم که اعتصابها یکی از علائمی هستند که سرنگونی را ندا میدهند و هر ناظری میتواند سرنگونی را در آینده ایران ببیند که زیاد هم دور نخواهد بود.
راهکار اصلی سرنگونی
سؤال: یک مقدار هم راجع به آن گزینه اصلی صحبت کنید که گفتید این نظام فقط از یک طریق میتواند براندازی بشود آن یک طریق را یک مقداری توضیح بدهید چون این شورشی که میگویید چگونه باید شکل بگیرد تا به موفقیت و سرانجام برسد؟
مهدی براعی: مقاومت ایران در حال حاضر از ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰به بعد شعارش و مبارزهاش و قیمتی که داده، تماماً برای سرنگونی بوده و اثبات شد که این رژیم اصلاح پذیر نیست رژیمی نیست که بخواهد آزادی بدهد و اگر روز اول آزادی میداد مسلماً کارش به این جا کشیده نمیشد. تا کنون مقاومت ایران قیمت گزافی داده ۱۲۰هزار شهید یک قلم آن ۳۰هزار سربهدار در سال ۶۷، این پروسه و تاریخچه نشان میدهد که این رژیم تنها با قدرت و زور سرنگون خواهد شد.
دیدیم تشکیل ارتش آزادیبخش در جوار خاک میهن توانست زهر آتشبس را به حلقوم این رژیم بریزد. خمینی که میگفت تا یک خشت و خانه در تهران وجود دارد ما این جنگ را ادامه میدهیم شاهد بودیم بهمحض اینکه ارتش آزادیبخش در عملیات چلچراغ مهران را فتح کرد و شعار امروز مهران فردا تهران داده شد، خیمنی به فاصله کمی آتشبس را پذیرفت و خودش گفت زهر خوردم در حال حاضر هم همین شعار هزار اشرف و هزار کانون شورشی به سراسر ایران رفته و اکنون تنها با شورش و کانونهای شورشی و قیام مردم است که این رژیم را میتوان سرنگون کرد ولاغیر.
این روزها کانونهای شورشی را میبینیم که هر مدرسهای، هر محلی را، هر ادارهای را و هر کارخانهیی را و هر شهری را به محلهای شورشی تبدیل میکنند. شهرهای شورشی ساخته میشوند در قیام دیماه و یا تیر و مرداد این شورش بهروشنی به نمایش گذاشته شد، کازرون یکی از الگوهای آن بود، شهر شورشی. دیدیم خیلی جاها مردم بخشی از قدرت را برای مدت محدود به دست گرفتند؛
کرج، اهواز، قهدریجان و دیگر شهرهای میهنمان و این، آن مسیری است که باید طی کنیم. کانونهای شورشی چنین نقشی دارند، نقش جلودار! نقش پیشتاز دارند! و اکنون هم شاهد هستیم این کانونها هر روز گسترش پیدا میکنند و وحشت رژیم هم از همین مسأله است و این تنها راهحل سرنگونی است یعنی مقاومت ایران با کمک مردم ایران دارد این مسیر را طی میکند. مسیری که مسیر قیام و سرنگونی رژیم است. تنها، شورش علیه این رژیم میتواند این استبداد دینی را ریشهکن کرده و نابود سازد و یک حاکمیت مردمی برقرار کند.
قیام و شورش سراسری، هزینه و پیشرفت آن
سؤال: و اگر دیگرانی بگویند که این راهحلی که شما مطرح میکنید راهحل پر هزینهای است به نسبت آن راهکارهای دیگر که مطرح شد، پاسختان چیست؟
و یک نکته دیگر: آیا این راهحل تابحال در این ۹ماه اخیر پیشرفتی داشته یا نه؟
مهدی براعی: بله پر هزینه است اگر چه خوب بود یک راهحل و گزینه کم هزینه تری وجود میداشت. معمولاً هیچ کسی اول نمیرود سراغ یک راهحل پر هزینه! اول آدم راههای کم هزینه را تست میکند ولی طی تمام این سالها همه راهحلهای کم هزینه تست شده و دیدیم که جواب ندارند.
بله کسی که میخواهد یک ملتی مقاومتی از شر این رژیم استبدادی که نمونه دیکتاتوری آن در دنیا سابقه ندارد و با هیچ دیکتاتوری دیگری هم نمیشود این نظام دیکتاتوری را مقایسه کرد با هیچ نظامی! بهعلت اینکه یک نظام قرونوسطایی است. این رژیم در سرکوب، در جنایت، در تروریزم، در شکنجه، مرز نمی شناسد، مرزی ندارد.
در غارت و چپاول مرزی ندارد، حدی ندارد، معمولاً حتی رژیمهای دیکتاتوری هم یک مرزی برای خودشان میگذارند، رژیمهای دیکتاتوری کلاسیک مرزی برای خودشان میگذارند ولی این رژیم مرزی باقی نگذاشته و نمیگذارد! چگونه متصور است؟ در ذهن هیچکس نمی گنجد که چگونه در کمتر از یکماه ۳۰هزار نفر زندنی را قتلعام کند؟
این رژیم حد جنایت را در نوردیده، مرزی باقی نگذاشته، ما با چنین رژیمی مواجه هستیم. حد و مرزی ندارد همینطور در صحنه منطقهیی و بینالمللی میبینیم همین اخیراً میخواست در گردهمایی بزرگ سالانه مقاومت و مجاهدین در پاریس بمبگذاری کند که کشف شد که مدتی پیش حتی این دیپلمات تروریستش که در آلمان دستگیر شده بود، به بلژیک برگراندند و الآن هم در آنجا در حال محاکمه است و همه بیشتر به ماهیت این رژیم پی بردند که چه رژیم تروریستی است؟ این رژیم مرزی ندارد در داخل هم میبینیم زندانها شکنجه و اعدام الآن برایتان گفتم در دو روز قبل، روز ۱۰اکتبر، روز جهانی علیه اعدام بود این رژیم رکورد دار اعدام است نسبت به جمعیتش خوب این رژیمی که مرز در جنایت و سرکوب نمیشناسد، خوب این طرف هم باید یک مقاومت قویای باشد همیشه برادر مسعود گفته و میگوید، هر چه چاه باطل عمیقتر است از آنطرف قله حق هم باید هر چه سرفرازتر و ستیغش باید بالا بلندتر باشد. یعنی چگونه بالاتر میرود؟ یعنی قیمت باید بدهد برای مبارزه راه دیگری وجود ندارد. با رژیم جنایتکاری مواجه شدهایم،
گفتیم این رژیم قرونوسطایی است، رژیمی است که مربوط به این دوران نیست و بهعنوان یک مصیبت بزرگ برای ملت ایران، رژیمی روی کار آمده و این جنایت را دارد انجام میدهد در نتیجه هر گونه که فکر کنیم که بتوانیم با هزینه کمتری از شر این رژیم نجات پیدا کنیم این راهحل واقعی نیست باید هزینه داد، قیمت سنگینی میطلبد و چه خوب بود و میشد با قیمت کمتر از شر این رژیم نجات پیدا کرد.
قیامی که در دیماه در گرفت و به دنبالش ادامه پیدا کرد همینطور در تیر و مرداد و اعتراضات و تظاهرات بزرگی که الآن هم داره انجام میگیرد خوب اینها همه از علائم دوران پایانی این رژیم است، چه کسی سال پیش در همین روزها فکر میکرد که یک روزی کامیونداران بیایند در بیش از ۳۰۰شهر اعتصاب کنند؟ چه کسی فکر میکرد اعتصاب سراسری، که رژیم را فلج کرده، در این مملکت داشته باشیم؟ چهکسی فکر میکرد دیماه مردم قیام کنند، بعد بیشتر از دو روز هم نگذشته بود، روز دوم بود همه شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدادند، شعار مرگ بر خامنهای میدادند حکومت آخوندی سرنگون باید بشود، خاص مردم است چیز جدیدی هم نبود خوب با سرکوب بهمحض اینکه مردم فضایی باز بشود فرصتی پیدا کنند شعار سرنگونی رژیم را میدهند این خواست مردم ایران است نمیشود این خواست را برای ابد نگهداشت و متوقف کرد! کارد به استخوان مردم رسیده مردم این رژیم را نمیخواهند مسلماً این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند بهخصوص بهخصوص که الآن شرایط از هر بابت، چه بینالمللی چه منطقهیی چه در داخل برضد رژیم است، حتی در درون رژیم هم الآن میبینیم دارند همدیگر را مانند سگ پاره میکنند، هم دیگر را میخواهند بدرند
این است وضعیت درونی رژیم است که تشتت در اوج خودش قرار دارد به همین علت این راهحل یک راهحل واقعی و خونهایی که...
نشانههای پیشرفت کار کانونهای شورشی
سؤال: شما مصداق های پیشرفت این استراتژی که الآن صحبت کردید شهرهای شورشی کانونهای شورشی را در این میبیند که الآن درگیریهای درونی باندهای نظام بیشتر شده.
مهدی براعی: این البته شاخص اصلی ما نیست ولی یکی از علائم آن است. شاخص اصلی همان قیام مردم ایران است و مسیری که دارد طی میشود و رژیم هم لاعلاج و ناتوان در مقابله با آن است، این آن چیزی است که الآن داریم میبینیم و اتفاقاً خیلی گزینههای دیگری که تحت عنوان گزینههای دیگر بهخصوص که الآن همه دیدند که این رژیم آیندهای ندارد همه اینها نشان میدهند که بخواهند شاید بعضیها بخواهند این گزینه را از مسیر اصلی دور بکنند چرا که دیدند این گزینه واقعی است گزینه سرنگونی رژیم خیلی واقعی است، و دارد انجام میگیرد به این علت باید پیام داد به تمام جوانان به مردم ایران که:
دوران پایانی این رژیم فرا رسیده باید شورید، شورش کرد علیه این رژیم! یک لحظه و فرصت را نباید از دست داد، بهترین وقت دوران طلایی این مقاومت و مردم است، درست است که رژیم هر چه بیشتر بتواند سرکوب میکند ولی این فرصت بهترین فرصت است و زمان، بهترین زمان است که باید این رژیم را سرنگون کرد چرا که این رژیم سرنگون شدنی است بلاشک و بلاشک هم سرنگون خواهد شد.
هدف مجاهدین از سرنگونی دیکتاتوری و برنامه آنها
سؤال: در مورد مجاهدین مشخصاً توضیح بدهید هدف مجاهدین چیست؟ مجاهدین چه برنامهیی را میخواهند پیاده کنند؟
مهدی براعی: سازمان مجاهدین خلق بخشی از شورای ملی مقاومت است، البته نیروی اصلی این شورا است. ولی به هر حال، برنامههایش تابع برنامههای شورای ملی مقاومت است، برنامه شورا هم برای آینده ایران؛
قسمت اول آن سرنگونی رژیم است
و قسمت دوم آن برقراری حاکمیت مردم،
متأسفانه در قیام ۵۷دیدیم رژیم شاه سرنگون شد یعنی بخشی از همین برنامه انجام گرفت ولی مردم به خواستههایشان نرسیدند، خواسته مردم این بود که حاکمیت مردمی برقرار بشود اما خمینی آمد این انقلاب را ربود و استبداد دینی را برقرار کرد و انقلاب را از بین برد، این هدفی است که مقاومت دنبال میکند هدف مقاومت ایران مقدمهاش سرنگونی دیکتاتوری فعلی است طبعاً جامعهیی که میخواهد بسازد و چیزی که در برنامهٔ شورا است یک حاکمیت مردمی است.
یعنی مردم بتوانند خودشان انتخاب بکنند، به انتخاب واقعی خودشان، به نظام آینده رأی بدهند.
در برنامههای شورای ملی مقاومت، هیچگونه تبعیضی وجود ندارد، چه تبعیض دینی، چه تبعیض قومی جنسی، چه تبعیض طبقاتی، عدالت، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی باید برقرار بشود و جامعه آینده ایران هیچگونه وابستگی هم نباید داشته باشد و مسلماً مردم ایران و ملت ایران آنقدر قدرتمند هستند که خواهند توانست هنگامی که قدرت و حاکمیت در دست خودشان قرار بگیرد، ایرانی آزاد و آباد خواهند ساخت. کشوری که میتواند تمام تخریبهایی که رژیم خمینی بر سر این مردم و این سرزمین آورده، اگر چه که بسیار سخت است اما همه را بازسازی کنند و ایرانی بسازند که الگوی بسیاری از کشورهای دیگر باشد. ملت ایران به آزادی و رفاه اجتماعی برسند چیزی که الآن بیش از یک قرن است، از بعد از انقلاب مشروطه ملت ایران و مردم ایران دارند برایش مبارزه میکنند که آنرا بهدست بیاوند.