روز دوشنبه ۲۰فروردین۹۷، روحانی رئیسجمهور رژیم به بهانهٔ سالروز ملی فناوری هستهیی به صحنه آمد و در حالی که بر آنچه آن را تعامل با جهان نام میبرد و بر عدم نقض برجام توسط رژیم تأکید داشت، به قدرتنمایی پرداخت. یعنی از یک طرف اظهار آمادگی برای مذاکره و تصمیم بر ادامه خط تعامل و از طرف دیگر دم زدن از دستاوردها و شاخ و شانه کشیدنهای هستهیی.
صحبتهای روحانی در مراسمی با عنوان: «دوازدهمین سالروز فناوری هستهای» صورت گرفت. در این مراسم صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز سخنرانی کرد. این مراسم ظاهراً برای قدرتنمایی تشکیل شده بود. ولی صحبتهای روحانی دو بخش متناقض داشت. از یک طرف دم زدن از دستاوردهای هستهیی و شاخ و شانه کشیدن در مورد پیشرفتهای آنچنانی هستهیی رژیم بعد از برجام و از طرف دیگر اظهار آمادگی برای مذاکره و تصمیم بر ادامه خط تعامل.
در بخش قدرتنمایی پوشالی هستهیی روحانی از دستاوردهای مشعشع هستهیی به رغم وضعیت برجام دم زد مانند این جملات:
«صنعت هستهیی ما با توان بیشتر، با دقت بیشتر، با محاسبه دقیقتر، امروز نسبت به دیروز سرعت بیشتری دارد. پارسال چهل و چند پروژه ما افتتاح کردیم و دستاوردهایش را مشاهده کردیم امسال ۸۳پروژه. این نشانگر آن است که ما در مسیر فنآوری علمی راه خودمان را ادامه دادیم و ادامه میدهیم».
«در مسیر فناوری کوتاه نیامده و نخواهیم آمد». و یا اینکه «برای تحقیق و فناوری هم از کسی اجازه نمیگیرد»، یا این که «با برخی کشورهای اروپایی، روسیه و چین همکاری داریم و مراکز جدیدی را در فردو برای تحقیقات و ایزوتوپهای پایدار بهوجود آوردهایم»
یا این که: «قدمهای اولیه ساخت رآکتورهای جدیدی را در بوشهر برداشتهایم».و یا: «برای اولین بار بعد از برجام توانستیم وارد تجارت هستهیی شویم» و جملات مشابه این ها....
او بدون آنکه صراحتاً به موضوع موشکی و تصمیم رژیم در این باره اشاره کند گفت:
«ما نیاز به همه قدرتها داریم، قدرت نظامی و دفاعی میخواهیم، قدرت اقتصادی میخواهیم ما قدرت فرهنگی نیاز داریم. ما قدرت سیاسی در سیاست داخلی و در سیاست خارجی نیاز داریم. ما قدرت سخت را نیاز داریم. ما قدرت نرم را نیاز داریم».
روحانی در قسمت دیگری از سخنرانیش به بازی با کلمات اقتدار و قدرت پرداخت: «یکی از اهداف مهم ما کسب قدرت و توان مشروع، یعنی اقتدار ملی است. اقتدار، قدرتی مشروع و مفید برای کشور و جامعه است».
روشن است که اقداماتی از قبیل افتتاح پروژههای تحقیقی یا معامله و خرید و فروش کیک زرد یا همکاری با چین و روسیه برای تولید «ایروتوپهای پایدار» هیچکدام در هیچ قاموسی، نمادی از «اقتدار» یا بیانگر «قدرتی مشروع و مفید» محسوب نمیشوند. آن هم برای نظامی که در تنگنای حفظ برجامش آنچنان دچار بنبست شده است که هم رئیسجمهور آن و هم ولیفقیه آن یک ماه مانده به تعیین تکلیف این موافقتنامه نمیتوانند لام تا کام از سیاست خودشان درباره این توافقنامه کلامی بر زبان بیاورند. بنابراین تلاش آخوند روحانی برای اینکه این موارد را که پارهیی از آنها پیشاپیش در برجام هم پیشبینی شده بود بهعنوان «قدرت» به خورد مخاطبین بدهد تنها مصرف داخلی دارد و رو به نیروهای روحیه باختهی رژیم است.
اما بخش دیگری از سخنان روحانی اظهار آمادگی برای مذاکره و تصمیم بر ادامه خط تعامل بود. روحانی گفت: «(این ملت) منطق کافی و استدلال لازم را برای حرفهای زدن پای میز مذاکره دارد و میتواند با بزرگترین قدرتهای از لحاظ فنی، حقوقی، سیاسی و... حرف بزند، حق خود را تثبیت کند و به توافقی برسد که بتواند بار را بر دوش مردم کم و مسیر پیشرفت را فراهم کند».
واقعیت این است که هرکس با زبان شیادانهٔ آخوندی آشنا باشد میفهمد که بهرغم فضای دود ودم، اما تنها حرف مشخص او ادامه تعامل و مذاکره است.
لحظاتی هم برویم سراغ صحبتهای خامنهای. او هم دیروز در دیدار با سرکردگان سپاه و ارتش تحتامر خودش، ضمن دم زدن از قدرت و اقتدار، اساساً کلی گویی کرد و از جمله گفت: «اقتدار، امنیت، عزت و توانایی کافی در زمان لازم بهعنوان اهداف اصلی نیروهای مسلح» است. به گفته رسانههای حکومتی خامنهای با تأکید بر ضرورت کادرسازی و جانشین پروری در نیروهای مسلح خاطرنشان کردند: نتیجه فعالیتها و اقدامات انجام شده در نیروهای مسلح باید در راستای تأمین اهداف تعیین شده باشند.
در این حرفها خامنهای از اهداف اصلی، بهطور کلی صحبت کرده و یک جا هم گفت«به کوری چشم دشمنان، قدرت نظام اسلامی، روز به روز افزایش خواهد یافت» خوب این حرفها، چندان فرقی با حرفهای روحانی ندارد. و این در واقع ادامه همان سکوت او راجع به مسائل اصلی است و در حالی که همه انتظار دارند او راجع به ضربالاجل و تصمیمش در مورد برجام صحبت کند، ساکت است یا در مورد بحران ارز و فروپاشی اقتصاد همین طور ساکت است ولی روحانی که کمی روشنتر حرف زده و کفه را به طرف مذاکره و دیپلوماسی سنگینتر کرده است.
البته روحانی در حرفهایش یک جا تضادش را با دلواپسان بارز کرده و گفته است: «بعضی فقط به یک روی سکه نگاه میکنند اگر این سکه را بلند کنند پشت آن معلوم است، اما حوصله ندارند این سکه را بلند کنند. فکر میکنند پشت این سکه خبری نیست و فقط روی سکه را نگاه میکنند».
در واقع دو روی این سکه، یکی موضع روحانی است که از مذاکره و تعامل حرف میزند و یکی دلواپسان که از ایستادن در برابر آمریکا و جامعهٴ بینالمللی دم میزنند. خامنهای هم که باید حرف آخر را بزند فعلا ساکت است و هر بار هم که حرف میزند از ضرب الاجل چیزی نمیگوید. این در واقع بیان همان وضعیت آچمز و بنبست نظام است و چشمانداز یک کشمکش سخت بین دلواپسان و روحانی را در پی خواهد داشت که البته هماکنون بهصورت حملات سخت و رسوا کنننده به روحانی شروع شده و باید انتظار اوجگیری آن را در روزهای آینده داشت.